حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « تمرد » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (تمرد یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی تمرد
مترادف و معادل واژه تمرد:
- تجاسر
- تخطی
- تخلف
- سرپیچی
- سرکشی
- طغیان
- عصیان
- گردن کشی
- نافرمانی
- یاغیگری
- سرپیچی کردن
- سرکشی کردن
- طغیان ورزیدن
- عصیان ورزیدن
- گردن کشی کردن
- نافرمانی کردن
آوا: | /tamarrod/ |
اشتباه تایپی: | jlvn |
نقش: | اسم |
متضاد تمرد: | فرمانبرداری فرمان برد فرمان برداری کردن رام بودن تسلیم بودن |
جمع تمرد : | تمردات |
تمرد به انگلیسی: | rebellion rebelliousness insubordination mutiny contumacy recalcitrance |
تمرد به عربی: | تمرد |
(تَ مَ رُّ ) [ ع ] (مص ل) سرپیچی کردن، نافرمانی
سرپیچی کردن، گردن کشی کردن، نافرمانی کردن
تمرد در لغتنامه دهخدا
تمرد [ ت َ م َرْ رُ ] ( ع مص ) چندی امرد ماندن و سپس ریش برآوردن: تمرد فلان زماناً ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) مدتی بی ریش بماندن، پس ریش برآوردن ( تاج المصادر بیهقی ).
|| شوخ و ستنبه شدن ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ستنبه شدن ( دستور اللغة ) ( مجمل اللغة ) سرکشی کردن ( غیاث اللغات ) سرکشی کردن و رسیدن در نافرمانی بجایی که از نوع خود بیرون رود ( آنندراج ) متنبه و سرکش شدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) عصیان کردن و از حد خود تجاوز نمودن چنانکه پند و نصیحتی را نپذیرد ( از اقرب الموارد ).
گردن کشی کردن ( دهار ) سرکشی و گردنکشی و خودسری و مخالفت و نافرمانی و بتره و عدم اطاعت و عدم انقیاد و تحقیر حکم و فرمان، و طغیان ( ناظم الاطباء ): نه در ضمیر ضعیفان آزاری صورت بندد و نه گردنکشان را مجال تمرد باقی ماند ( کلیله و دمنه ) تا معاندت فجار و تمرد کفار ظاهر گشت ( کلیله و دمنه ) دشمن که… تمرد او به تودد زیادت گردد از او نجات نتوان یافت مگر به هجر، از عقوق و تمرد پسر مستغاث شد و از حرکات و سکنات اوتبرا نمود ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 343 ).
مطالب پیشنهادی
تمرد یعنی چه ?