حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « ذمخ » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (ذمخ یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی ذمخ در لغتنامه دهخدا
ذمخ [ ذَ / ذِ م َ ] ( ع اِ ) بار درختی است.
اشتباه تایپی: blo
ضمخ در لغتنامه دهخدا
ضمخ [ ض َ ] ( ع مص ) نیک آلودن بدن را به بوی خوش ( منتهی الارب )، آلودن تن به بوی خوش چنانکه میچکیده باشد ( منتخب اللغات ).
معنی زمخت
مترادف و معادل واژه زمخت:
- خشن
- درشت
- زبر
- نابهنجار
- ناخوار
- ناموزون
- ناهنجار
- متضاد واژه زمخت: لطیف و نرم
/zomoxt/
زمخت در لغتنامه دهخدا
زمخت [ زَم ُ / زُ م ُ ] ( اِ، ص ) آنچه زبان را گیرد ( رشیدی ) طعمی را گویند مانند هلیله و مازو و امثال آن و به عربی عفص خوانند ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
آنچه زبان را گزد و گوارا نبود ( انجمن آرا )( آنندراج ) عفص و گس و هر چیز که دهان را جمع کند ومنقبض نماید مانند پوست انار و مازو ( ناظم الاطباء ).
|| نیشکر ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) || گرهی را نیز گفته اند که بغایت سخت بسته باشند ( برهان )، گره بسته ( شرفنامه منیری ) عقد و گرهی که به غایت سخت باشد ( ناظم الاطباء ).
|| کنایه از مردم گرفته و مقبوض و بخیل ودرشت و نالایق ( برهان ) چیزی سخت و درشت ( شرفنامه منیری )، مردم بخیل و ممسک و ناکس و ناتراشیده را نیز گفته اند… و زمخک به کاف تبدیل آن است و بعضی از معانی زفت با زمخت موافقت دارد… ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) خشن، ناتراشیده، بی تربیت، بی ادب ناهموار، مجازاً، بی عطوفت، بداندام، ناکس ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
تیزی و گرم و گنده و بدبوی همچو سیر
خشک و زمخت و سرد و ترشروی چون سماق(پوربهای جامی از انجمن آرا و آنندراج )
– زمخت و کلفت گفتن: گفتن سخنان سخت و ناتراشیده، دشنام دادن ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
معنی زمخت در لغتنامه معین
(زُ مُ ) (ص) (عا) =
- گس، هر چه که طعمی گس داشته باشد
- درشت، ناهنجار
- بخیل
معنی زمخت در لغتنامه عمید
- ناهنجار، بی تناسب، بدون ظرافت
- کلفت، درشت
مطالب پیشنهادی
ذمخ یعنی چه ?