بیاض یعنی چه ?

حتما برای شما هم پیش آمده است واژه بیاض را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( بیاض یعنی چه ? ).

معنی بیاض

مترادف و معادل واژه بیاض:

• سفیدی
• سپیدی
• پاکنویس
• سفینه
• کتاب دعا
• جنگ
• مجموعه
• دفترچه
• کتابچه و دفتر سفید نانوشته

بیاض لغت نامه دهخدا

بیاض [ ب َ ] ( ع اِ ) شیر || سپیدی ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) سفیدی، سپیدی ( فرهنگ فارسی معین ) ضد سواد ( اقرب الموارد ) || سفیده، سپیده ( فرهنگ فارسی معین ).
– بیاض البیض: سپیدی تخم مرغ.
– بیاض العین: سپیدی چشم.
|| ( اِ مص ) درخشندگی. تابش.
– بیاض تیغ: درخشندگی شمشیر.
– بیاض خور: پرتو آفتاب و روز.
|| ( اِ ) کتابچه سپید نانوشته، کتابچه و دفتر سفید نانوشته || کتابچه ای که جهت یادداشت در بغل گذارند، کتابچه ای که در آن مطالبی سودمند یادداشت کنند، دفتر بغلی | کتاب دعا.

ابیض یعنی چه ?

مترادف و معادل واژه ابیض:

• سپید
• سپیدرنگ
• سفید
• سفیدپوست

متضاد واژه ابیض: اسود، سیاه

/~abyaz/

معنی ابیض در لغتنامه دهخدا

ابیض [ اَ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) سپید، سفید، سپیدرنگ، نقیض اسود، یعنی سیاه || سپیدپوست || سپیدسر || کنایه از شمشیر || گوشت خام مهذب الأسماء ) || جوانی ( مهذب الأسماء ) || موت ابیض: مرگ ناگهانی، موت فجائی || مرد پاک ناموس، مؤنث: بَیْضاء، ج بیض || ( ن تف ) هذا ابیض منه: یعنی این سپیدتر است از آن، شاذ کوفی است و قیاس هذا اشدّ بیاضاً منه است.

|| ( اِخ ) در حدیث: اوتیت الکنزین الأحمر و الأبیض: احمر ملک شام و ابیض ملک فارس است || نام ستاره ای بر کناره کهکشان.

لغتنامه معین:

(اَ یَ ) [ ع ] (ص)=

• سفید، سپیدرنگ
• (کن) شمشیر
• جوانی
• مرد پاک ناموس

فرهنگ عمید:

سفید، سفیدرنگ.

مطالب پیشنهادی

• تئوری فیل سفید چیست ؟
• قلع و قمع یعنی چه ?
• تسعیر یعنی چه ?
• رنگ ها به زبان عربی همراه تلفظ
• نام میوه ها به زبان عربی
• انشا شانس و اقبال

بیاض یعنی چه ?