حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « قبح » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( قبح یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی قبح
مترادف و معادل واژه قبح:
- بدی
- زشتی
- شناعت
- قباحت
- رسوایی
- بدگلی
- بدشکلی
- زشت رویی
آوا: | /qobh/ |
متضاد قبح: | حسن |
قبح به انگلیسی: | indecency indecent appearance or nature enormity indecent appearance |
(قُ ) [ ع ] (اِمص) زشتی، زشت بودن.
زشتی.
معنی قبح در لغتنامه دهخدا
قبح [ ق ُ / ق َ ] ( ع اِمص ) زشتی، ضد حسن ( منتهی الارب ).
قبیح [ ق َ ] ( ع ص ) زشت ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ج، قَباحی، قِباح || ( اِ ) کرانه استخوان بازو که نزدیک آرنج است، پیوندهای ساق و ران ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) قباح، رجوع به قباح شود.
قباح [ ق ُب ْ با ] ( ع اِ ) خرس ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )، قباح [ ق َ ] ( ع اِ ) پیوندجای ساق و ران ( منتهی الارب ) قباح [ ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قبیح و قبیحة، زشتیها.
قباحت یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه قباحت:
- بدی
- رسوایی
- زشتی
- شنیعت
- فضیحت
- قبح
- ناهنجاری
- بی آزرمی
- بی شرمی
- فضیحت
/qebAhat/
قباحت به انگلیسی:
- enormity
- filth
- flagrancy
- obscenity
- smuttiness
- ugliness
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | rfp |
آوا: | /qobh/ |
فارسی به عربی | حماقة مجون |
جدول کلمات | زشتی پستی زبونی |
قباحت در لغتنامه دهخدا
قباحت [ ق َ ح َ ] ( ع اِمص ) قُباح، قبح، زشتی، زشت شدن || دنائت، سماجت، شناعت، بدی، فساد، بدکاری ( ناظم الاطباء ):
هرچ آن قبیح تر بکند یار خوبروی
داند که چشم دوست نبیند قباحتش (سعدی)
|| بدشکلی و بدترکیبی || فضیحت و رسوایی || حقارت، دونی، ناراستی، دغابازی، حیله بازی || ناشایستگی || خیانت || شرم و حیاء || تکلف || گناه، تقصیر، عیب ( ناظم الاطباء ).
– قباحت داشتن
– بی قباحت: بی شرم، بی حیا.
معنی قباحت در لغتنامه معین
(قَ حَ ) [ ع قباحة ] (مص ل) زشتی، زشت شدن.
فرهنگ عمید:
۱- زشتی در قول، فعل، یا صورت
۲- رسوایی، فضاحت
مطالب پیشنهادی
- پرنیان یعنی چه ?
- معضل یا معظل ?
- عشرت یعنی چه ?
- فرتاک یعنی چه ?
- مهلک یعنی چه ?
- هم خانواده جماعت چیست ?