حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « رخوت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( رخوت یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی رخوت
مترادف و معادل واژه رخوت:
- بیحالی
- رخام
- سستی
- شلی
- ناتوانی
- نرمی
- وارفتگی
- وهن
- کرخی
- نرمی
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | vo,j |
آوا: | /rexvat/ |
رخوت در حل جدول: | سستی |
رخوت به انگلیسی: | indolence inertia laziness lethargy malaise stupor torpor sleep |
رخوت به عربی: | خمود |
(رِ وَ ) [ ع رخوة ] (اِمص) سستی
= رخت
نرمی و سُستی
معنی رخوت در لغتنامه دهخدا
رخوت [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رَخْت فارسی ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ج ِ رخت ( غیاث اللغات ) :
بنما در بساط فرش رخوت
(نظام قاری)
سالکان مسالک اطوار
بنما در میان جمع رخوت
نرمه ای کز وی آید اینهمه کار (نظام قاری)
مانده ام در کوب حالی زین رخوت
تا چه نوع آید برون از جندره (نظام قاری)
از رخوتم عاریت کردی طلب
چون برم از پیش یاری آمدی (نظام قاری)
گرچه سلطان است در جمع رخوت
جامه قلب است چون شد دامنش (نظام قاری)
فصل دوازدهم در بیان شغل صاحب جمع رکابخانه ، رخوت حمام خاصه و آنچه متعلق به آن است. ( تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 32 ).
و رجوع به رخت شود.
رخوت [ رِخ ْ وَ ] ( ع اِمص ) رِخْوة، سستی ( یادداشت مؤلف ) :
بر نیک صبر کرد نباید که رخوت است
بر بد شتاب کرد نباید که از هواست (ناصرخسرو)
|| نرمی ( یادداشت مؤلف ) و رجوع به رخوة و رخوه شود.
رخوة [ رَخ ْ وَ ] ( ع ص ) رُخْوة، رِخْوة، مؤنث رَخْو، نرم و سست از هر چیزی ( ناظم الاطباء )، مؤنث رَخْو ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) و رجوع به رِخْوة در معنی وصفی شود.
رخوة [ رِخ ْ وَ ] ( ع مص ) مصدر به معنی رخاوة ( ناظم الاطباء ) سست و نرم شدن ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) رجوع به رخاوة شود.
سستی و نرمی || ( ص ) مؤنث رِخْو، نرم وسست از هر چیزی، مؤنث رِخْو، و رجوع به رَخْوة شود.
– حروف رخوة: سیزده حرف است بدین تفصیل: «خس »، «حظ»، «شص »، «هز»، «ضغث »، «فذ»، حروف رخوه سیزده است و آن چندی از حروف تهجی است که به نرمی از زبان برآیند یجمعها: خس، حظ، شص، هز، ضغث، فذ، حروف رخوة سیزده حرف است : ث، ح، خ، ذ، ز، س، ش، ص، ض، ظ، غ، ف، ه ( غیاث اللغات ) رجوع به رخوه شود.