حتما برای شما هم پیش آمده است « مجاب کردن » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مجاب کردن یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی مجاب کردن
مترادف و معادل «مجاب کردن» :
- متقاعد کردن
- راضی کردن
- قبولاندن رای
- نظر
- مغلوب کردن
- وادار به تسلیم کردن
اشتباه تایپی: | l[hf ;vnk |
مجاب کردن به انگلیسی: | convince persuade |
مجاب کردن به عربی: | طمان |
(مُ ) [ ع ] (اِمف) جواب داده، پاسخ داده شده
پاسخ داده شده، کسی که قانع شده
مجاب کردن در لغتنامه دهخدا
مجاب کردن [ م ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مفحم کردن، در جدالی لفظی مخاطب را از دادن جواب عاجز ساختن ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا )، در مناظره کسی را مغلوب کردن.
( مصدر ) =
- پاسخ دادن
- مغلوب کردن کسی را در مناظره
مجاب یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مجاب:
- پذیرا
- راضی
- رضا
- متقاعد
- تسلیم
- مغلوب
- پاسخ یافته
- پاسخ پذیرفته
/mojAb/
مجاب به انگلیسی:
- confuted
- reduced to silence
- convinced
- answered
مجاب در لغتنامه دهخدا
مجاب [ م ُ ] ( ع ص ) جواب داده شده ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ) جواب داده و پاسخ داده ( ناظم الاطباء ) پاسخ کرده، پاسخ شنیده، که وی را پاسخ داده باشند ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
–مجاب الدعوة: کسی که دعای وی پذیرفته و قبول گردد ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
|| قبول کرده شده ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) || مأخوذ از تازی، ساکت شده در مباحثه و مناقشه و گفتگو ( ناظم الاطباء ) مغلوب در مناظره، مُفحَم ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
پاسخ داده شده، کسی که جواب شنیده
(اسم )=
۱ – کسی که بدو جواب داده باشند پاسخ داده شده
۲ – مغلوب در مناظره
معنی مجاب شدن در لغتنامه دهخدا
مجاب شدن [ م ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پاسخ داده شدن، پاسخ شنیدن و قبول کردن || در تنازعی لفظی، بی دلیل ماندن در برابر خصم، بی پاسخ ماندن ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) در مناظره مغلوب شدن.
معنی مجابات در لغتنامه دهخدا
مجابات [ م ُ ] ( ع اِ ) سخنهای جواب داده شده ( غیاث ) ( آنندراج ) || به اصطلاح، شاعری شعر موزون سازد و دیگری از روی امتحان جواب آن گوید و آن سه قسم است: اگر مجیب در درجه ٔاعلی است آن را تنبیه گویند و اگر ادنی است متابعت و تتبع و اگر متساوی الدرجه است جواب نام گذارند ( آنندراج ) .
مجابات مأخوذ است از ماده «جواب » و در اصطلاح شعرای قدیم جواب شعر را به شعر دادن است تقریباً مرادف اصطلاح تتبع و استقبال که در عرف گویندگان امروز معمول است.
و به جای این کلمات که متضمن مفهوم تواضع و فروتنی است، و ظاهراً به همین منظور، شعرای متأخر این الفاظ را اختیارکرده باشند، قدما اصطلاح «جواب » و «مجابات » بکار می بردند که اکثر افاده معنی همسری و برابری بلکه تفاخر و برتری می کند ( جلال الدین همایی، حاشیه دیوان عثمان مختاری ص 257 ): هم بدیع بلخی گفته است قصیده مجابات عبدالصمدبن المعدل ( معیار الاشعار ).
دمبدم بحر دل و امت او در خوش و نوش
در خطابات و مجابات بلی اند والست (مولوی فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر )
این مجابات مجیر است در آن قطعه که گفت
بر سر کوی تو عقل از دل و جان برخیزد (مولوی)
در زمانی که بگویی هله هان تان چه کم است
کو زبانی که مجابات زبان تو بود (مولوی)