حتما برای شما هم پیش آمده است « نضج » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (نضج یعنی چه ?).
معنی نضج
مترادف و معادل واژه نضج:
- پختگی
- رسیدگی
- رونق
- قوام
- پخته شدن گوشت
- بهبود نسبی قبل از شفای کامل
آوا: | /nozj/ |
اشتباه تایپی: | kq[ |
نقش: | اسم |
نضج به انگلیسی: | ripening suppuration improvement |
(نُ ) [ ع ] (اِمص) رسیدگی، پختگی.
۱- [مجاز] پدید آمدن و حرکت به سوی کمال
۲- [قدیمی] پختگی، رسیدگی
۳- [قدیمی] پخته شدن گوشت
۴- [قدیمی] رسیدن میوه
معنی نضج در لغتنامه دهخدا
نضج [ ن ُ / ن َ ] ( ع اِمص ) پختگی و رسیدگی گوشت و خرما و جز آن، پختگی، رسیدگی در میوه و گوشت و خوردنیها || هضم، انهضام، گواردن، گوارش ( یادداشت مؤلف ) || پختگی و رسیدگی ماده بیماری :
دل اینجا علتی دارد که نضجی نیست دردش را
(خاقانی)
هنوز آن روزنش بسته ست و او بیمار بحرانی
سرسامی َ است عالم و عدل است نضج او
نضج از دوای عافیت آور نکوتر است (خاقانی)
بی نضج دولت او سرسامی َ است عالم
کز فتنه هر زمانش بحران تازه بینی (خاقانی)
|| ( مص )رسیدن میوه. پخته شدن چیزی، پختن، رسیدن میوه و پختن هر چیز، پخته شدن، پخته شدن گوشت و رسیدن خرما و میوه و آماده گشتن برای خوردن و اسم از آن نیز نَضج و نُضْج است، رجوع به نَضَج شود، بریان شدن || یک ماه و مانند آن از وقت زاییدن ماده شتر گذشتن و نزاییدن آن، نَضج ( از معجم متن اللغة )، نَضَج || پخته شدن ماده بیماری، پختن ریش، پختن ماده و خلط، به اصطلاح اطباء لائق خروج شدن خلط به غلیظ شدن رقیق یا به رقیق شدن غلیظ، پخته شدن ماده و جراحت.
نضج [ ن َ ض َ ] ( ع مص ) پختن و رسیدن و قابل خوردن شدن خرما و گوشت و جز آن، و اسم از آن نُضج و نَضج است، رجوع به نُضج شود || یک سال گذشتن و باردار نشدن ناقه، یعنی طولانی شدن وقت زائیدن آن، گویند: نضجت الناقة بولدها، رجوع به نُضج و نَضج شود.
نضج گرفتن در لغتنامه دهخدا
نضج گرفتن [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) نضج یافتن، پخته شدن، رسیده شدن ( ناظم الاطباء) || آماده شدن ماده برای دفع، نضج یافتن ( ناظم الاطباء ) || قوام و رونق گرفتن.
نضج یافتن، پخته شدن، رسیده شدن، یا آماده شدن ماده برای دفع، یا قوام و رونق گرفتن.
مطالب پیشنهادی
نضج یعنی چه ?