حتما برای شما هم پیش آمده است واژه بسی را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (بسی یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی بسی
مترادف و معادل واژه بسی:
- بسیار
- خیلی
- زیاد
- فراوان
آوا: | /basi/ |
اشتباه تایپی: | fsd |
نقش: | قید |
متضاد بسی: | کم اندک |
بسی به انگلیسی: | much right too very well many often terribly |
بسی به عربی: | جدا , فی اغلب الاحیان , قطعة , کثیر |
(بَ ) (ق) بسیاری، به اندازة زیاد.
بسیاری تعدادی کثیر .
معنی بسی در لغتنامه دهخدا
بسی [ ب َ ] ( ق ) بمعنی بسیار و زیادتی ( برهان )، مزیدعلیه بس ( غیاث )، بسیار وبس، بمعنی بسیاری و آن را بسا نیز گویند، مرادف بسیار واز شان اوست که چنانکه در اول کلام آید، در آخر و اواسط کلام نیز درآید و بسی را بسا نیز گویند، بسیاری، بسیار و فراوان و کثیر و زیادتی، و رجوع به شعوری ج 1 ورق 199 شود. کثیری، فراوانی، زیاده، مقدار زیاد :
|| چندین بار ( ناظم الاطباء ).
بسی خیمه ها کرده بود او درست
مر این خیمه های مرا چاره جست (عنصری)
پوپک دیدم بحوالی سرخس
بانگگ بر برده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین بر او
رنگ بسی گونه بر آن چادرا (رودکی)
دیدی تو ریژ و کام بدو اندرون بسی
با ریدکان مطرب بودی بفر و زیب (رودکی)
از فلک نحسها بسی بینند
آنک باشد غنی ،شود مفلاک (ابوشکور)
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی (فردوسی)
بجستند فرزند شاهان بسی
ندیدند از آن نامداران کسی (فردوسی)
بسی خواستند از یلان زینهار
بسی کشته شد در گه کارزار (فردوسی)
از آن بنفشه که زیر دو زلف دوست دمید
بسی نماند که بر لاله جای گردد تنگ (فرخی)
بسیار یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه بسیار:
- انبوه
- بس
- بسی
- بی اندازه
- بغایت
- بی حد
- بیش
- بی شمار
- بی نهایت
- جزیل
- خیلی
- زیاد
- بی مر
- سخت
- شدید
- عدیده
- فاحش
- فراوان
- کثیر
- کلان
- مشبع
- متعدد
- معتنابه
- سرشار
- مفرط
- وافر
- هنگفت
آوا: | /besyAr/ |
متضاد بسیار: | اندک قلیل کم |
معنی بسیار در لغتنامه دهخدا
بسیار [ ب ِ ] ( ق ، ص ) پهلوی وسیار مرکب از وس، ساختمان کلمه واضح نیست. در پارسی باستان وسی دهار «بسیار گرفته، داشته » قیاس کنید با وسی کار پهلوی «نیبرگ 236» و رجوع به اسفا 1:2 ص 192 شود ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).
چندین و زیاد و متعدد و کثیر و فراوان و خیلی و بینهایت، کثیر، مرادف بسی است مقابل کم و اندک، وافر، بسی، فراوان و متعدد و زیاد و رجوع به شعوری ج 1 ورق 202 شود :
کس فرستاد بسر اندر عیار مرا
که مکن یاد بشعر اندر بسیار مرا (رودکی)
زیاد، فراوان، مقابل کم و اندک
( صفت ) زیاد متعدد کثیر فراوان بس مقابل اندک کم .
معنی بسیار در لغتنامه معین
(بِ ) [ په] (ص – ق)زیاد، متعدد، فراوان، دارای کمیت بزرگ نامعلوم.
فرهنگ عمید:
۱- زیاد، فراوان
۲- (قید ) به طور فراوان