شاید شما هم در مورد نوشتن واجد شرایط یا واجب شرایط دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (واجد شرایط یا واجب شرایط ?).
املای صحیح این واژه « واجد شرایط » میباشد و نوشتن آن به صورت « واجب شرایط » نادرست است.
معنی واجد شرایط
مترادف و معادل «واجد شرایط»:
- قابل
- شایسته
- مشروط
- واجد شرایط
- توصیف شده
- دارای شرایط لازم
اشتباه تایپی: | ,h[n avhdx |
واجد شرایط به انگلیسی: | eligible qualified qualifier regular |
واجد شرایط به عربی: | موهل |
معنای واجد
مترادف و معادل واژه واجد:
- حائز
- دارا
- دارنده
- توانگر
- غنی
- منعم
- پیچک
- عشقه
- عشق پیچان
- پیچک
- جمع : واجدین
واجد در لغتنامه دهخدا
واجد [ ج ِ ] ( ع ص ) دارا، دارنده || یابنده، مقابل فاقد:
هم ملک هم عقل حق را واجدی
مثنوی
هر دوآدم را معین و ساجدی
|| محب || قادر، یقال انا واجد للشی: یعنی قادر || ( اِ ) به لغت اهل یمن لبلاب را گویند که عشقه و عشق پیچان باشد.
|| ( ص ) پاینده و باقی || مخترع. مبدع || بی نیاز، غنی، توانگر || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی و در نامهای خدای تعالی واجد به معنی غنی و توانگری است که نیازمند نشود.
معنی واجد در لغتنامه معین
(جِ ) [ ع ] (اِفا) یابنده، دارنده.
فرهنگ عمید:
۱- دارنده، دارا
۲- (تصوف ) ویژگی سالکی که در حالت وجود است
۳- از نام های خداوند
معنی شرایط
مترادف و معادل واژه شرایط:
- اسباب
- شروط
- چگونگی
- پیمان
معنی شرایط لغتنامه دهخدا
شرایط [ ش َ ی ِ ] ( ع اِ ) شرائط ج شریطة، شرط ها و پیمان ها و قرارها و قراردادها : اگر شرایط درنخواهم [ خواجه احمد حسن ] و بجای نیارم خیانت کرده باشم. امیر به خط خود جواب نبشت و هرچه خواسته بوده و التماس نمود از این شرایط قبول نمود.
بوسهل حمدوی مواضعه نبشت در هر بابی با شرایط تمام، شرایط سخن آرائی در تضمین امثال و تلفیق آیات… تقدیم نموده آید.
در آن دیار هم شرایط بحث… هرچه تمامتر بجای آورم، شرایط بحث اندر آن بغایت رسانیدم، به شرائط تباعت و استمرار بر قضیت عبودیت…. قیام کرد.
|| در تداول فارسی امروز به معنی موقع ( یا موقعیت ) و اوضاع و احوال بکار میرود: در شرایط فعلی اقدامی نمی توان کرد. رجوع به شرائط و شریطة شود.
معنی شرایط در لغتنامه معین
(شَ ) [ ع ] (اِ) جِ شریطه، پیمان ها، قراردادها، قرارها.
فرهنگ عمید:
= شریطه