حتما برای شما هم پیش آمده است واژه «آزمند» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این اصطلاح را مرور میکنیم (آزمند یعنی چه ?).
معنی آزمند
مترادف و معادل واژه آزمند:
- آزناک
- حریص
- آزور
- طماع
- صاحب آز
- بسیارخواه
- زیادی خواه
- طمعکار
- مولع
اشتباه تایپی: | hclkn |
تلفظ: | /~Azmand/ |
نقش: | صفت |
آزمند در جدول کلمات: | طماع شره |
متضاد ازمند: | قانع |
آزمند به انگلیسی: | greedy avaricious avid covetous money-grubber pig piggish wolf grasping mercenary |
آزمند به عربی: | جشع طماع نهم |
معنی آزمند در لغتنامه دهخدا
آزمند [ م َ ] ( ص مرکب ) حریص، مولع، شَرِه؛ طامع. آزور.صاحب آز. آزناک. طمعکار، پرخواه، ولوع :
حاسد و بدخواه او دائم به مرگ است آزمند
گر در این حسرت بمیرد باک نبود، گو بمیر سوزنی
– امثال :
آزمند هماره نیازمند است.
(مَ ) (ص مر. ) حریص ، طمع کار.
صاحب آز، حریص، آزور، آزناک.
آز در لغتنامه دهخدا
آز ( اِ ) زیاد جُستن، زیاده جوئی، افزون خواهی، افزون طلبی، خواهش بسیاری از هر چیز، طمع. ولع، حرص، شره، شُح، تنگ چشمی:
از فرطعطای او زند آز
پیوسته ز امتلا زراغن ابوسلیک
جاه است و قدر و منفعه آن را که طَمْع نه
عز است و صدر و مرتبه آن را که آز نیست خسروانی
آز در لغتنامه معین
[ په ] ( اِ )=۱ – حرص، طمع، زیاده جویی
۲ – آرزو