حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « ملموس » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( ملموس یعنی چه ?).
معنی ملموس
مترادف و معادل واژه ملموس:
- بسوده
- قابل لمس
- بسودنی
- لمس کردنی
آوا: | /malmus/ |
اشتباه تایپی: | lgl,s |
متضاد ملموس: | غیرملموس |
نقش: | صفت |
ملموس به انگلیسی: | concrete palpable tangible |
معنی ملموس در لغتنامه دهخدا
ملموس [ م َ ]( ع ص ) لمس شده، به دست سوده شده، ببسائیده:
وآنکه را بد ز پیل ملموسش
دست و پای سطبر پر بؤسش
گفت شکلش چنانکه مضبوط است
راست همچون عمود مخروط است (سنائی)
|| اکاف ملموس الاحناء، پالان خراشیده و کجی و بلند آن درست کرده، پالان درست کرده و کجی و بلندی آن تراشیده شده.
لمس شده، بسوده
( اسم ) لمس شده بسوده : [ حاسه لمس ملموس را بمیانجی هوا دریابد ] ( مصنفات بابا افضل ۴۲۷ : ۲ )
(مَ ) [ ازع] (اِمف) لمس شده ، قابل لمس .
لمس شده، بسوده.
لمس یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه لمس:
- نرم
- سست
- تماس پوست با چیزی
- بیحال
- دست مالیدن بچیزی
- سودن
- بساویدن
- لس
- بپساویدن
واژه لمس در لغتنامه معین
( ~ ) (ص)(عا)سُست، شُل، بی حس.
(لَ ) [ ع ] (مص م) دست مالیدن به چیزی.
فرهنگ عمید:
دست مالیدن به چیزی، سودن، بساویدن.
* لمس کردن: (مصدر متعدی ) چیزی را با دست بسودن، دست مالیدن
سست، بی حال، شل، افتاده، لس
* لمس شدن: (مصدر لازم ) بی حس شدن، سست و بی حال شدن
مطالب پیشنهادی
ملموس یعنی چه ?