حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « مبلغ » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مبلغ یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی مبلغ
مترادف و معادل واژه مَبلغ:
- پول
- وجه
- اندازه
- بها
- مقدار
- میزان
- بلوغ
- کمال
مترادف و معادل واژه مُبلغ:
- تبلیغاتچی
- تبلیغ کننده
- رساننده
- فرارسان
- مبشر
- آوازه گر
- شناساگر
- پیام رسان
آوا: | /mablaq/ /moblaq/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | lfgy |
جمع مبلغ: | مبلغین |
مبلغ به انگلیسی: | amount expense figure sum missionary propagandist exponent mouthpiece preacher proponent publicist |
مبلغ به عربی: | طفل کمیة |
(مُ بَ لِّ ) [ ع ] (اِفا) تبلیغ کننده.
(مَ لَ ) [ ع ] (اِ) مقدار، شماره ج مبالغ.
۱- کسی که دربارۀ آیین، دین، یا مکتبی تبلیغ می کند.
۲- کسی که مصرف کالایی را تبلیغ می کند، تبلیغ کننده.
۳- [قدیمی] رساننده.
۱- اندازه و مقداری از پول.
۲- [قدیمی] حد رسیدن، جای رسیدن.
3- [قدیمی] حد و نهایت چیزی.
معنی مبلغ در لغتنامه دهخدا
مبلغ [ م َ ل َ ] ( ع مص ) به حد کمال و خوبی رسیدن || ( اِ ) کمال و حد رسیدن، کمال رسیدن و حد رسیدن، حد چیزی و نهایت آن، حد و نهایت || جای رسیدن و مقام.
جای رسیدن، جای و محل رسیدن || همچنین مبلغ نیز بمعنی کامل و جید است و این لفظ اکثر در انشاء صفت زر نقد واقع میشود، مگر این صفت قبل از موصوف می آید.
چنانچه مبلغ ده روپیه یعنی چنین روپیه ها که سازنده آن را جید و کامل به صفات خودش ساخته است و ناسره و غیر جید نیست. و بعضی نوشته اند مَبلَغ مصدر میمی است که در صفت زر نقد بمعنی اسم مفعول واقع میشود.
|| مقدار، اندازه، مقدار و بلنج و شماره و جمع و جمله، مقدار در مورد پول و نقد و جز آن : در ورقی دیدم نبشته به فرمان امیرالمؤمنین نزدیک امیرابوالفضل… برده آمد از زر چندین وز فرش چند… مبلغش سی بار هزار هزار درم بود.
|| بسیار، بسیار و فراوان و چندان، بسیار و مقدار کثیری || اندک.
مبلغ [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) رساننده، ابلاغ کننده.
مبلغ [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) رساننده، رساننده و کسی که حکم و امر را بدیگران می رساند و ابلاغ می کند، رساننده و کسی که پیام یا نامه با درود و جز آن را به دیگری می رساند.
رساننده، آن که به دینی و مسلکی خواند. داعی. تبلیغ کننده. آن که دینی را به مردم آموختن و باورانیدن خواند ج مبلغین.
– مبلغ رسالت: پیام گزار، پیغام گزار، رساننده پیام، آن که مردمان را به دینی و طریقی گرداند.
[ م ُ ب َل ْ ل َ ] ( ع ص ) رسانیده شده.
[ م ُ ل َ ] ( ع ص ) رسانیده شده، صیغه اسم مفعول از ابلاغ است و متفرع از ابلاغ که به معنی رسیدن و کامل شدن است. چنانکه گویند این کودک بالغ شده و در فارسی نیز ترجمه بلوغ که رسیدن است به معنی کامل شدن بسیار می آید چنانکه گویند که این میوه رسیده است، یعنی پخته و کامل شده است ( از غیاث ).
نقد از دراهم، نقد از دراهم و دنانیر، ج مبالغ، از آن کنایه به دراهم و دنانیر کنند.
واژه مبلغ در اشعار فارسی
مبلغ عشق تهی دستان ندارد هیچ وزن
مدعی چربید بر من مبلغ و مقدار داشت نورالدین ظهوری
نه آن وزن رفته ست در کار او
که مبلغ کشد بار مقدار او (نورالدین ظهوری)
سپهر مبلغ عمرت کشیده بر عددی
که عشر آن عدد آید هزار بار هزار (امیرمعزی)
ای پادشاه در آنجا مبالغی بستانهای خوش و آبهای روان… پدید آمده است.
گرتو شاهد با میان آیی چو شمع
مبلغی پروانه ها گردآوری (سعدی)
با جوانی چو لعبتی سیمین
عقدبستش به مبلغی کابین (سعدی)
معنی تبلیغ در لغتنامه دهخدا
تبلیغ [ ت َ ] ( ع مص ) رسانیدن، رسانیدن و واصل کردن || دست به عنان اسب کشیدن سوار تا در سرعت بیفزاید، دست بعنان دراز کردن تا تیز رود || رسانیدن پیغام و جز آن، رسانیدن عقاید دینی یا غیر آنها با وسایل ممکنه : علمای فرنگ در آسیا تبلیغ نصرانیت میکنند. فلان برای وزیر شدن خودش مشغول تبلیغ است ج تبلیغها، تبلیغات || نوعی از انواع مبالغه باشد.
تبلیغ. [ ت َ ] ( اِخ ) آیه تبلیغ؛ آیه 70 سوره پنجم ( مائده ) که آغاز آن : «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و اِن لم تفعل فمابلغت رسالتک » است. و بر طبق اخبار و روایات مفسران درباره نصب علی بن ابی طالب ( ع ) بخلافت نازل شده است.