حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « معزل » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( معزل یعنی چه ?).
معنی معزل
مترادف و معادل واژه معزل:
- کناره
- آنچه کنار گذاشته شده است
لغت نامه دهخدا:
معزل [ م َ زِ ] ( ع اِ ) یک سو و کناره، ج معازل: و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی نوح ابنه و کان فی معزل یا بُنَی ارکب مَعَنا و لاتکن معالکافرین ( قرآن 44/11 ) || عزلتگاه محل عزلت، گوشه :
دانا چه گفت گفت که عزلت ضرورت است
من خود به اختیار نشینم به معزلی (سعدی)
یک سو و کناره جمع معازل.
معزل یا معضل.
معنای عزل
مترادف و معادل واژه عزل:
- اخراج
- انفصال
- برکناری
- خلع
- کنار گذاشتن
- منفصل
- بیرون کردن
- بیکار کردن
متضاد واژه عزل: استخدام
/~azl/
معنی عزل در لغتنامه دهخدا
[ ع َ ] ( ع مص ) یکسو نمودن و جدا کردن و بیکار ساختن، جدا کردن، جدا کردن و معزول کردن، بازداشتن چیزی را از غیر و یکسو نمودن و اخراج کردن، دور کردن چیزی را به کناری و جدا کردن آن، از کار انداختن. بیکار کردن، معزول کردن، مقابل نصب، مقابل تولیت، پیاده کردن از عمل، از کار برکنار کردن.عزل [ ع َ ] ( ع اِمص ) بیکاری، بیغی و بازداشت از کار و شغل و منصب، معزولی، پیاده کردن از عمل. برکناری از کار :
ستم نامه عزل شاهان بود
چو درد دل بیگناهان بود (فردوسی)
معنی عزل در لغتنامه معین:
(عَ زْ ) [ ع ] (مص م) برکنار کردن، از کار بازداشتن.
فرهنگ عمید:
از کار بازداشتن، بیکار کردن، برکنار کردن.
مطالب پیشنهادی
معزل یعنی چه ?