حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مبادی » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مبادی یعنی چه ?).

معنی مبادی
معنی مبادی

معنی مبادی

مترادف و معادل واژه مبادی:

  • اصول
  • مقدمات
  • اساس ها
  • اصل ها
  • مدخل
  • درگاه ها
  • اوایل
  • جمع مبدا
  • مبداها
  • آغازها
  • رعایت کننده
  • آشکارکننده
  • ظاهرکننده
اشتباه تایپی: lfhnd
نقش: اسم
آوا: /mabAdi/
/mobAdiye~AdAb/
مبادی به انگلیسی:elements
principles
origins
fundamentals
of good manners
elements
principles
fundamentals
of good manners
معنی مبادی
مبادی آداب یعنی چه ?

کسی که رسوم و آداب را در معاشرت مراعات کند. آداب دان، باادب، فرهیخته، مودب، متادب، متمدن.

معنی مبادی در لغتنامه معین ?

(مَ) [ ع ] (اِ) جِ مبدأ، آغازها.
(مُ ) [ ع مبادی ] (اِفا) آشکار کننده، ظاهر کننده، ~ آداب کسی که رسوم و آداب را در معاشرت مراعات کند.

معنی مبادی در فرهنگ عمید ?

۱- آشکار کننده، ظاهر کننده.
۲- [مجاز] رعایت کننده.
* مبادی آداب: کسی که آداب معاشرت را رعایت می کند.

معنی مبادی در لغتنامه دهخدا

مبادی [م َ ] (ع اِ) ج ِ مبداء، آغازها، آغازها و مبدأها و اصل و بنیاد: و هم مبادی و اوایل آگهی خود را از حواس گیرد.
– مَبادی آداب: آنکه مبدء و اصل و رسوم و آداب او نیک باشد.
|| اعضاء رئیسه، بر اعضای رئیسه ٔ بدن انسان اطلاق می شود || در نظر عرفا عبارت از اموری است که سالک در مبداء مسیر خود باید رعایت کند، مانند صوم و صلوة و غیره و بالاخره آداب شرعی است که مبتدیان سلوک ناگزیر از رعایت آن میباشند.

– مبادی قیاس برهانی: عبارت اند از محسوسات، مجربات، متواترات ، اولیات، حدسیات وفطریات.
– مبادی قیاس جدلی: مبادی جدل عبارتند از، مشهورات، مسلمات که وضعیات خوانند، مصادرات و اصول موضوعه و مقبولات خصم.
– مبادی قیاس خطابی: مبادی خطابه عبارتند از مشهوریات و مظنونات و مقبولات عامه.
– مبادی قیاس مغالطی: مبادی مغالطه عبارتند از وهمیات و مشبهات و مشهوریات.
– مبادی کون و فساد: ماده و صورت است.

|| آن چیزی است که احتیاج به برهان نداشته باشد بخلاف مسائلی که به برهان قاطع ثابت میشود. آنچه مسائل علم بر آن متوقف است، تحریر مباحث و تقریر مذاهب، چه هر بحث دارای نه جزء است.

و بعضی وابسته به بعضی دیگر است و آن جزء مبادی اواسط و مقاطع است و آن مقدماتی است که ادله و حجج بدانها منتهی میشود.

آنچه مسائل علم موقوف بدانستن آنهاست، رجوع به ترکیبات کلمه، مخصوصاً مبادی اولیه، مبادی برهان، مبادی تصدیقیه و تصوریه شود.
– مبادی اجسام: عناصر اربعه اند.
– مبادی اربعه: بر عناصر اربعه اطلاق می شود.
|| بر علل اربعه (ماده، صورت، فاعل و غایت) هم اطلاق می شود.
– مبادی اشیاء: ابتداء و علل اولیه ٔ اشیأاند.

معنی مبادی در لغتنامه دهخدا
معنی مبادی در لغتنامه دهخدا

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.7 تعداد آرا: 334

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir