حتما برای شما هم پیش آمده است واژه «خطاب» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( خطاب یعنی چه ?).

معنی خطاب
معنی خطاب

معنی خطاب

مترادف و معادل واژه خطاب:

  • عتاب
  • بازخواست
  • سرزنش
  • عنوان
  • مخاطبه
  • گفت وگو
  • حکم
  • دستور
  • سخن
  • فرمان
  • امر
آوا: /xatAb/
نقش:اسم
اشتباه تایپی:oxhf
خطاب به عربی:عنوان
خطاب به انگلیسی:apostrophe
address
speech
discourse
watermark
waterline
معنی خطاب
معنی خطاب در لغتنامه معین ?

(خَ طّ ) [ ع ] (ص) بسیار خطاب کننده
(خِ ) [ ع ] (اِ) سخنی که رویاروی گفته شود

معنی خطاب در فرهنگ عمید ?

۱- مخاطب قرار دادن کسی، با کسی رویاروی سخن گفتن
۲- (اسم ) [قدیمی] عنوان، لقب
۳- (اسم ) [قدیمی] حُکم

معنی خطاب در لغتنامه دهخدا

خطاب [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطبه.
– حسن خطاب: خوب مخاطبه کردن: تا حسن خطاب و رد جواب و سایر آداب خدمت ملوکش درآموختند.
– ضمیر خطاب: ضمیری که برای مخاطب بکار می رود چون: تو، شما.
|| ( اِ ) سخن رویاروی، کلامی که مابین سامع و متکلم باشد.
و هرچنداین دو بیت خطاب عاشقی است فرا معشوقی، خردمندان رابچشم عبرت در این باید نگریست تا حسن خطاب و رد جواب.

– خطاب قرینه استثناست: ترکیبی است و در علم الالفاظ بکار می رود و غرض از آن آنست اگر حکمی روی موضوعی رفت با خطابی، این امر می رساند که درصورت خالی بودن موضوع از آن خطاب موضوع از تحت حکم خارج است، یعنی خطاب قرینه است برای استثنای سایر افراد بدون خطاب.

|| نام و لقب که در آن مدح باشد، عنوان، سمت: فیروزی بخشد رایت او را و گرامی دارد خطاب او را، و واجب چنان کردی بلکه از فرایض نبوده که من حق خطاب وی نگاه داشتمی، امیر محمود، وی را خواجه خواندی و خطاب او هم بر این جمله بود که نبشتی بدو، بخط خویش چیزی بنویس و خطاب شیخی و معتمدی که دارد.

– دلیل الخطاب: مفهوم مخالف بنزد اصولیان، فحوی الخطاب: مفهوم مخالف بنزد اصولیان، دلیل الخطاب، فصل الخطاب: حکم به بینه، || سوگند || دانائی انفصال خصومات.
– || کلمه اما بعد، لحن خطاب: مفهوم المرافقه، || سوگند || دانائی انفصال خصومات || کلمه اما بعد.

– خطاب کردن: عنوان دادن، || عتاب، سرزنش، بازخواست.

واژه خطاب در اشعار فارسی

چون نپرسی ز اوستاد خویش تو
چونکه نگشایی برو نیکوخطاب ناصرخسرو

خطیبان همه عاجز اندر خطابش
هژبران همه روبه اندر غبارش ناصرخسرو

لوا و عهد و خطاب خلیفه بغداد
خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد مسعودسعدسلمان

وز حق نه آدم است و نه عیسی خطابشان خاقانی

باد خطاب عیسوی با سگ درگهت چنین
کافر دیر اعظمی فخر صلیب اکبری خاقانی

فخر آل طغان یزک که فلک
فلک الدولتش خطاب کند خاقانی

نظم او و لفظ او و ذوق او و وزن او
هر خطابش هر عتابش هر مدیحش هر سخن منوچهری

بر خطاها مگرخدای نکرد
با تو اندر خطاب خویش خطاب ناصرخسرو

آنست خطای من که در خاطر
بنمود خطاب و خشم شه خوارم مسعودسعدسلمان

آنسوی درگاه دان هم خطرو هم خطاب
بهر شهنشاه دان هم صفت و هم صفا خاقانی

سیبویه گفت من بمعنی نحو
یک خطا در خطاب نشنیدم خاقانی

کز لمن الملک چو آید خطاب
کس نبود جز تو که گوید جواب خواجو

معنای خطابه در لغتنامه دهخدا

خطابه [ خ ِ ب َ ] ( ع اِمص ) سخن رانی، کلامی بصورتی رسمی که در سر جمع بطول گویند || فریب بوسیله زبان، گفتار از چیزهای مقنعه و معنی اقناع آنست که شنونده، تعقل کند گفته را و آنرا تصدیق کند و هرچند آن تصدیق به برهان نباشد.
– صناعت خطابه: یکی از صناعات خمس منطق است و آن قیاسی است مؤلف از مظنونات یا از مظنونات و مقبولات در نزد منطقیان، آنرا قیاس خطابی نیز می گویند و در نزد متکلمین، اماره نام دارد و غرض از آن ترغیب مردمانست در اموری که منفعت معاش و معاد بدانست، چنانکه خطباء و وعاظ چنین می کنند.

ریطوریقا: و آن صناعتی است علمی که ممکن باشد که بدان اقناع جمهور کنند بدانچه تصدیق ایشان بدان خواهند بقدر امکان.

خطاب کردن در لغتنامه دهخدا

خطاب کردن [ خ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مکالمه کردن، رویاروی سخن گفتن || مورد حکم قرار دادن:

بر خطاها مگر خدای نکرد
با تو اندر خطاب خویش خطاب ناصرخسرو

|| حکم کردن :

سعدیا گر بجان خطاب کند
ترک جان گیر و دل بدست آرش سعدی

گر بمحشر خطاب قهر کند
انبیارا چه جای معذرتست سعدی

|| عنوان دادن :

پیش وزیر با خطر و حشمتم بدانک
میرم همی خطاب کند خواجه خطیر ناصرخسرو

خطاب یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 222

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir