شاید شما هم در مورد نوشتن توسیه یا توصیه دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم.
جدول محتوا
معنی توصیه
مترادف و مترادف واژه توصیه:
- اندرز
- پند
- پیشنهاد
- سفارش
- نصیحت
- نصیحت کردن
- وصیت
- وعظ
- سفارش کردن
- اندرز دادن
- وصیت کردن
- رهنمود
- سپارش
تلفظ: | /towsiye/ |
اشتباه تایپی: | j,wdi j,sdi |
توصیه به انگلیسی: | commendation counsel recommendation suggestion testimonial recommendetion |
توصیه به انگلیسی: | اطراء توصیة |
معنی توصیه در لغتنامه دهخدا
توصیه [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) اندرز کردن و فرمودن، اندرز کردن، وصیت و اندرز کردن، وصیت کردن: فلایستطیعون توصیةً و لا الی اهلهم یرجعون ( قرآن 36 50/ ).
|| ( اِ ) اندرز و نصیحت و وصیت، سپارش، وصیت، سفارش، اندرز.
(تُ یِ ) [ ع توصیة ] (مص م) =
۱ – سفارش کردن
۲ – اندرز دادن
۱- اندرز دادن
۲- سفارش کردن
۳- [قدیمی] وصیت کردن
ستایش، تقدیر، توصیه
معنای وصیت
مترادف و معادل واژه وصیت:
- اندرز
- سفارش
- نصیحت
- سپارش
تلفظ: | /vasiyyat/ |
وصیت به انگلیسی: | will precept commandment injunction (last) will oprecept |
معنی وصیت در لغتنامه دهخدا
وصیت [ وَ صی ی َ ] ( ع اِ ) وصیت، اندرز، اندرز و نصیحت، اندرزو پند و نصیحت و سفارش:
تکلف برِ مرد درویش نیست
وصیت همین یک سخن بیش نیست سعدی
من وصیت به وفا میکنمت
گرچه امروز وفا در عدم است خاقانی
وصیت همین است جان برادر
که اوقات ضایع مکن تا توانی سعدی
|| اسم است ایصاء را، اندرز کردن عازم سفر یا شخص قریب الموت دوست خود را که بعدِ من چنین و چنان باید کرد، استنابه در تصرف بعد از مرگ، یعنی همانطور که وکیل از جانب موکل نیابت دارد که پاره ای تصرفات بنماید [ البته در زمان حیات موکل ] موصی له یا وصی هم نیابت دارد که از جانب موصی پاره ای تصرفات بنماید، نهایت آنکه این نیابت برای بعد از مرگ است، ج وصایا:
ور منکری وصیت او را به جهل خویش
پس خود پس از رسول بباید همی سفیر ناصرخسرو
|| موصی ̍به، چیزی که به کسی وصیت شده است. گویند: این وصیت فلان است: یعنی موصی به اوست، آنچه بدان وصیت کنند.
وصیت [ وَ صی ی َ ] ( ع اِ ) شاخ خرما که بدان پشتواره بندند، ج وصی || اسم است ایصاء را، اندرز || آنچه بدان وصیت کنند، موصی ̍به، تملیک مضاف به بعد از مرگ ||
( اصطلاح فقه ) وصیت به نزد فقهاء ایجاب بعد از مرگ است، یعنی الزام کردن چیزی از مال یا منفعت مال برای کسی پس از مرگ موصی، بدین صورت که بخشی از مال خود یامنفعت آن را برای کسی یا برای خدا به طور تبرعی یا لزومی قرار دهد یا امر ورثه و تصرف در ترکه را به شخص معینی واگذار کند. این است آنچه در جامعالرموز بیرجندی در این زمینه آمده است.
معنی وصایت در لغتنامه دهخدا
وصایت [ وَ / وِ ی َ ] ( ع اِ ) وصایت پند و اندرز و نصیحت || فرموده و فرمان و وصیت: در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت، در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود.
– وصایت کردن ؛ وصیت کردن.
وصایة. [ وَ / وِ ی َ ] ( ع اِ ) اندرز، وصیت || شاخ خرما که بدان پشتواره بندند، ج وَصا || ( اِمص ) وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن.
وصایة. [ وُ ی َ ] ( ع اِمص ) اسم است وصیت را. ( منتهی الارب ). وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن.
مطالب پیشنهادی
توسیه یا توصیه ?