حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « قفا » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (قفا یعنی چه ?).

معنی قفا
معنی قفا

معنی قفا

مترادف و معادل واژه قفا:

  • پشت
  • پی
  • دنبال
  • پس سر
  • پس گردن
  • پشت گردن
  • عقب
  • پس گردنی خوردن
تلفظ:/qafA/
متضاد قفا: پیش رو
قبل
قفا به انگلیسی:nape of the neck
cervix
back
blow on the neck
nape
معنی قفا
معنی قفا در لغتنامه معین ?

(قَ ) [ ع قفاء ] (اِ) =
۱ – پس گردن، پشت گردن
۲ – پشت
۳ – پی، دنبال
۴ – عقب

معنی قفا در فرهنگ عمید ?

پشت گردن، پس سر، پس، دنبال، پشت سر
* قفا خوردن: [قدیمی] پس گردنی خوردن
* قفا زدن: [قدیمی] پس گردنی زدن

معنی قفا در لغتنامه دهخدا

قفا [ ق َ ] ( ع اِ ) پس گردن، پس سر و پس گردن، مؤخر العنق، و این مذکر است و گاه مؤنث و گاه به مد آید. ج اَقْف، اَقْفیة، اَقفاء، قُفی، قِفی، قَفون و در مصباح است که جمع آن بنابر آنکه مذکر باشد اَقفیة و بنابر آنکه مؤنث باشد اَقفاء، مثل ارجاء و گاه بر قُفی جمع بسته شود و اصل آن بر وزن فُلوس است ( اقرب الموارد ):

موی زیر بغلْش گشت دراز
وز قفا موی پاک فلخوده ( فلخیده )

طیان

مجازاً، دنبال، پشت سر، پشت:

بماندند بر جای پرده سرای
به دشمن نمودند یکسر قفای فردوسی

همه دشت تن بود بی دست وپای
دلیران به دشمن نموده قفای فردوسی

هیچ جائی نرود خاطر خورشیدوشت
که معانیش چو سایه ز قفا می نرود کمال اسماعیل

بیامد یکی تیرش اندر قفا
بیفتاد آن شاهزاده ز پا فردوسی

|| غیبت، مقابل حضور، نهان:

در برابر چو گوسفند سلیم
در قفا همچو گرگ مردم خوار سعدی

بدی در قفا عیب من کرد و خفت
بتر زآن قرینی که آورد و گفت سعدی

|| عذاب، عقوبت :

ترسم کاقرار به عدل خدای
از تو به حق نیست ز بیم قفاست ناصرخسرو

امثال :
اکل از قفا: این مثل را درباره کسی گویند که کاری را از جز راه آن آغاز کند و به زحمت افتد.
|| درازی چیزی، ابداً: قفا الدهر؛ طول الدهر.

قفا. [ ق َ ] ( اِخ ) یا قفاآدم. کوهی است. ( منتهی الارب ). رجوع به قفاآدم شود.

قفا خوردن در لغتنامه دهخدا

قفا خوردن [ ق َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) پی گردنی خوردن، پس گردنی خوردن، ضرب دیدن، آسیب دیدن:

گدائی که از پادشه خواست دخت
قفا خورد و سودای بیهوده پخت سعدی

از آن تیره دل مردصافی درون
قفا خورد و سر برنکرد از سکون سعدی

دگر هرکه بربط گرفتی به کف
قفا خوردی از دست مردم چو دف سعدی

به خردی بخورد از بزرگان قفا
خدا دادش اندر بزرگی صفا سعدی

قفا خورند و ملامت کشند و خوش باشند
شب فراق به امّید بامدادوصال سعدی

قفا دریدن در لغتنامه معین

( ~ دَ دَ ) [ ع – فا ] (مص م) =

۱ – پاره کردن جامة کسی از پشت

۲ – کنایه از بی آبرو کردن (اشاره به داستان یوسف و زلیخا )

۳ – جماع کردن از پشت

قفا کردن در لغتنامه دهخدا

قفا کردن [ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پشت کردن ( از آنندراج ):

به جاه و حشمت دنیا چرا قفا نکند
کسی که همچو نظیری مسلمی دارد از آنندراج از غوامض سخن

مطالب پیشنهادی

قفا یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 457

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir