حتما برای شما هم پیش آمده است، « منصه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (منصه یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی منصه
مترادف و معادل واژه منصه:
- کرسی
- تخت
- محل حضور
- جایگاه
- جلوه گاه
- کرسی که عروس را بر آن بنشانند
- جای ظاهر شدن چیزی
تلفظ: | /menasse/ |
جمع منصه: | مَناص |
اشتباه تایپی: | lkwi |
اشتباه املایی: | منثه منسه |
منصه به انگلیسی: | [rare] place of exhibition |
(مِ نَ صَّ ) [ ع منصة ] (اِ) =
۱ – تخت، سریر
۲ – جای ظاهر شدن چیزی
جایگاه.
معنی منصه در لغتنامه دهخدا
منصه [ م َ ن َص ْ ص َ ] ( ع اِ ) حجله و خانه آراسته جهت عروس.
منصه [ م ِ ن َص ْ ص َ ] ( ع اِ ) جلوه گاه عروس، آنچه بر آن عروس را نشانند، کرسیی که عروس را بر بالای آن نشانند تا از میان زنان دیده شود، تخت و یا سریر که عروس را بر آن نشانند و جلوه دهند، تخت، سریر، کرسی عروس ج مَناص.
– وضع فلان علی المنصة؛ فلانی مفتضح و مشهور شد.
منصه [ م ِن َص ْ ص َ / ص ِ ] ( ع اِ ) جای ظاهر شدن چیزی، لهذا به لحاظ همین معنی به معنی تخت یا سریر که عروس را بر آن نشانده جلوه دهند و او را بر داماد و دیگر ناظرین آنجا ظاهر کنند.
منصة : مگر نص خبر را بر منصه صحت این شخص جلوه کرده اند، و جمال این سخن را نص کلام از منصه صدق جلوه گری میکند. آن را بر منصه عرض عامه ننشاند. تا هر معنی را در کسوت عباراتی لایق بر منصه نظم نشاند.
زهی شگرف عطایی که بر منصه فضل
عروس ناطقه را مدحت تو زیور گشت کمال الدین اسماعیل
منصه ای است ز کافور کرده سازو بر او
نموده جلوه عروسان عنبرین سربال جامی
– به منصه ظهور رسانیدن: آشکارا ساختن و به نظر همگان رسانیدن: عزم جزم کردم که… هر چهار عقد از عقود دوازده گانه را در درجی درج کرده به منصه ظهور رسانم.
– به منصه ظهور رسیدن: آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.