حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « احاطه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (احاطه یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی احاطه
مترادف و معادل واژه احاطه:
- تبحر
- تسلط
- مهارت
- وقوف
- محاصره
- فراگیری
- فراگرفتن
- گرد برآمدن
- پیرامونگیری
- گرداگرد چیزی را گرفتن
- دورچیزی راگرفتن
- فراگرفتن
- در امری اطلاع کامل و مهارت داشتن
تلفظ: | /~ehAte/ |
احاطه به انگلیسی: | command inclusion conversance full knowledge surrounding |
احاطه به عربی: | بیئة حصار محیط |
(اِ طِ ) [ ع احاطة ] (مص م) =
۱ – گرداگرد چیزی را گرفتن
۲ – فهمیدن و فراگرفتن به طور کامل و تمام
۱- گرداگرد چیزی را گرفتن، دور چیزی را گرفتن
۲- [مجاز] در امری اطلاع کامل و مهارت داشتن
معنی احاطه در لغتنامه دهخدا
احاطه [ اِ طَ ] ( ع مص ) اِحاطت، گرد چیزی درآمدن، گرد چیزی برآمدن، گرد چیزی گرفتن، فروگرفتن، تأثف، فرازگرفتن چیزی را: و ثمره این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را، از احاطت لشکر بقلاع و محاربت و نهب و تاراج امان خواست.
|| احاطه، درک کردن چیزی است بطور کامل و تمام، ظاهراً و باطناً.
– احاطه کردن: فراگرفتن، گرد چیزی برآمدن، اِحتفاف، اِحداق. عصب، اِکتناف:
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را
گرفت خیل پری در میان سلیمان را صائب
– احاطه نمودن: احاطه کردن:
چو داغ لاله بهر جانبی که مینگرم
مرااحاطه نموده ست آتشین روئی صائب
|| دانستن همه را، بدانستن، دانستن همه چیزی را.
احاطت:
( مصدر )
۱ – گرد چیزی بر آمدن چیزی یا جایی را فرا گرفتن و در میان گرفتن
۲ – درک کردن چیزی بطور کامل و تمام ظاهرا و باطنا
موارد پیشنهادی
احاطه یعنی چه ?