حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مرارت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مرارت یعنی چه ?).

Table of contents
معنی مرارت
مترادف و معادل واژه مرارت:
- آزار
- تلخی
- تعب
- رنج
- دشواری
- سختی
- کد
- محنت
- مشقت
- تلخکامی
- زهره
- تلخ گشتن
تلفظ مرارت: | /marArat/ |
اشتباه تایپی: | lvhvj |
اشتباه املایی: | مرارط |
مرارت به انگلیسی: | hardship affliction suffering distress trial woe |
(مَ رَ ) [ ع ] (اِمص) تلخی.
۱- تلخ شدن
۲- تلخی
۳- [مجاز] رنج، سختی
* مرارت کشیدن: (مصدر لازم ) [مجاز] زحمت کشیدن، رنج بردن، تلخی چشیدن
معنی مرارت در لغتنامه دهخدا
مرارت [ م َ رَ ] ( از ع اِمص ) مرارت، تلخ شدن || ( اِمص ) تلخی، ضد حلاوت: بداند که مرارت آن کاس و حرارت آن باس کفار را عام است ( ترجمه تاریخ یمینی ص 354 ).
|| مشقت، زحمت، رنج، سختی:
مپندار از لب شیرین عبارت
که کامی حاصل آید بی مرارت سعدی
فروشده به همه محنت و بلا دشمن
برآمده ز همه نهمت و مرارت کام مسعودسعد
اصطلاح مرارت کشیدن: زحمت کشیدن، رنج بردن، تحمل تلخی و سختی و مشقت کردن.
|| ( اِ ) زهره.
مراره [ م َ رَ ] ( ع مص ) تلخ شدن، تلخ گردیدن || ( اِمص ) تلخی || ( اِ ) زهره هر حیوان، جای صفرا، کیسه مانندی که متصل به کبد قرار دارد و دهانه آن به کبد بازمی شود و در آن صفرا تولید می شود، ج مرارات، مرائر.
مرارت [ م ُ رَ ] ( ع اِ ) واحد مرار. یک درخت مرار.
مراره [ م َ رَ / رِ ] ( ع اِ ) مرارت، زهره و ظرف صفرا || تلخ خوان.
مطالب پیشنهادی
مرارت یعنی چه ?