حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه غراب را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (غراب یعنی چه ?).

معنی غراب
معنی غراب

معنی غراب

مترادف و معادل واژه غراب:

  • جهاز
  • سفینه
  • کشتی
  • ناو
  • زاغ
  • کلاغ
  • از خود راضی
  • مغرور
  • صورتی است فلکی در ناحیه جنوبی و آنرا برمثال کلاغی توهم کرده اند
تلفظ غراب:/qorAb/
جمع:غربان
غرابین
غراب در حل جدول:کلاغ , زاغ
غراب به انگلیسی:raven
arrogant and selfish
corvus
معنی غراب
معنی غراب در لغتنامه معین ?

(غُ ) [ ع ] (اِ) =
۱ – زاغ
۲ – کلاغ

معنی غراب در فرهنگ عمید ?

۱- (زیست شناسی ) کلاغ سیاه
۲- (صفت ) [مجاز] خودخواه
۳- (نجوم ) صورت فلکی کم نوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی، کلاغ
۴- (زیست شناسی ) زاغ
۵- نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته می شد
* غراب بین: (زیست شناسی ) [قدیمی] = غراب البین

معنی غراب در لغتنامه دهخدا

غراب [ غ ُ ] ( ع اِ ) زاغ، ج اَغرُب، اَغرِبة، غِربان، غُرب، جج، غرابین، و منه الحدیث: «امر النبی ( ص ) بقتل الغراب، و سماه فاسقاً».

|| کلاغ: فبعث اﷲ غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یواری سوءة اخیه ( قرآن 31/5 ) واقی، واق.

غراب را نامهای گوناگونی است از قبیل: ابوحاتم، ابوحجادب، ابوالجراح، ابوحذر، ابوریدان، ابوزاجر، ابوالشوم، ابوعتاب، ابوالقعقاع، ابن الارض، ابن بریح، ابن دایه.

– طار غرابه: یعنی پیر شد.

|| حد هر چیزی و تیزی تبر و تیزی هر چیزی، غراب کل شی، اوله و حده کغراب الفأس و نحوها || یخچه، تگرگ، برف، البَرَد والثلج.

|| پس سر، قذال الرأس || خوشه نخستین از بریر و پیلو، خوشه بریر، خوشه درخت اراک || تندی پائین سرین متصل بالای ران، یا استخوان باریک پائین استخوان تنک و هما غرابان، ج غربان، الغرابان || نوعی از کشتی دریا، نوعی کشتی دریا از کشتیهای قدیم.

|| غراب یا غُرت و غراب، تنابزی است در تداول شیرازیان || در اصطلاح صوفیه عبارت است از جسم کلی از جهت بودن او در غایت بعد از عالم قدس.
– رِجْل الغراب: نوعی از بندش پستان شتر ماده است که شتر کره شیر مکیدن نتواند.
– || صر علیه رجل الغراب: یعنی تنگ و دشوار گردید بر وی کار.
|| گیاهی است زرد شکوفه که به لغت بربری آن را اطریلال نامند.

معنای غراب [ غ ُ ] ( اِخ ) نام مردی ، غیره النبی ( ص ) و جعل اسمه مسلماً و هو مسلم القرشی || لقب احمدبن محمد اصفهانی || نام اسب غنی.

غراب [ غ ُ ] ( اِخ ) چاهی است بر یک روزه از مدینه، غراب [ غ ُ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای مدینه || وادئی است از اودیه عقیق.

هم معنی غراب [ غ ُ ] ( اِخ ) ( الَ… ) نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه جنوبی است و آن را بر مثال کلاغی توهم کرده اند و کواکب آن هفت است و نام دیگر آن عرش سماک است، نام صورت نهم از صور چهارده گانه فلک جنوبی.

غراب. [ غ ُ ] ( اِخ ) ( صخره ٔ… ) صخره ای است که امیر مدیان در آنجا به قتل رسید و وجه تسمیه اش این است که امیر مدیان به نام غراب نامیده می شد و این صخره در مشرق اردن بود.

واژه غراب در اشعار فارسی

نیست ممکن که بود هرگز چون باز غراب. فرخی

ور بلبل را گسسته شد زیر
بربست غراب بی مزه بم ناصرخسرو

چند گریزی ز حواصل درین
قبه بی روزن و باب ای غراب ناصرخسرو

چون غراب است این جهان بر من از آن زلف غراب
ارغوان بار است چشمم زآن رخ چون ارغون مظفری

وین ستمگر جهان به شیر بشست
بر بناگوشهات پر غراب ناصرخسرو

چون غرابم به دور بینی از آن
تیره شد روز من چو پر غراب مسعودسعد

از گریه چون غرابم آواز درگلو
پیدا نبود هیچ سؤال من از جواب مسعودسعد

ز زخم خنجر و از گرد موکب تو شود
زمین چو چشم همای و هوا چو پر غراب مسعودسعد

ازوصالت گشت فالم سعد چون فر همای
گر ز هجرت گشت روزم تیره چون پر غراب امیرمعزی

از این قصیده که گفتم سخنوران جهان
به حیرتند چو از منطق طیور غراب خاقانی

مگو کز چمن نیست بادا غراب
مگر نرخ انجیر ارزان بود خاقانی


مگس بر خوان حلوا کی کند پشت
به انجیری غرابی چون توان کشت نظامی

نه عجب گر فرورود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش سعدی


چون برآمد بر هوا موش از غراب
منسحب شد چغز نیز از قعر آب مولوی

مطالب پیشنهادی

غراب یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 444

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir