حتما برای شما هم پیش آمده است واژه تفقد را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (تفقد یعنی چه ? ).
Table of contents
معنی تفقد
مترادف و معادل واژه تفقد:
- التفات
- تلطف
- دلجویی
- دل نوازی
- مهربانی
- نواخت
- بازجست
- واجست
- دل جویی کردن
- مهرورزی
- نواختن
- نوازش
- گمشده را باز جستن
- جویا شدن
- جستجو کردن
تلفظ تفقد: | /tafaqqod/ |
جمع: | تفقدات |
اشتباه تایپی: | jtrn |
تفقد به انگلیسی: | sympathy patronage kindness |
(تَ فَ قُّ ) [ ع ] =
۱- (مص م) دلجویی کردن
۲ – (اِمص) بازجست، واجست
۱- جستجو کردن، جویا شدن
۲- گمشده را بازجستن
۳- دلجویی کردن
معنی تفقد در لغتنامه دهخدا
تفقد [ ت َ ف َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) واجستن ( زوزنی )، جستن ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )، گمشده را جستن ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
گمشده را واجستن و واپرسیدن و با لفظ کردن مستعمل ( آنندراج ). گم شده را بازجستن و پرسش نمودن و مجازاً بمعنی دلجوئی و مهربانی و غمخواری ( غیاث اللغات ) غمخواری و دلجوئی و ملاطفت و مهربانی و ترحم ( ناظم الاطباء ): و او در ابواب تفقد و تعهد، ایشان را انواع تکلف و تنوق واجب داشتی ( کلیله و دمنه ).
چون ابوعلی به بخارا رسید در تعهد و تفقد و اجلال واکرام قدر او مبالغت رفت ( ترجمه تاریخ یمینی ) ابوابراهیم چادر کنیزکی که به تعهد و تفقد ایشان قیام می نمود در سر کشید و در خفارت آن زی از مجلس خویش بیرون گریخت ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 219 ).
آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به تفقدی دواکن سعدی
بر حالت ببخشید و کسر حالت را به تفقدی جبر کرد ( گلستان ).
تفقد کردن در لغتنامه دهخدا
تفقد کردن [ ت َ ف َق ْ ق ُک َ دَ ] ( مص مرکب ) تفقد فرمودن، دلجوئی و غمخواری کردن ( ناظم الاطباء ): مدت دو سال است تا تفقدش میکنم و تعهد واجب می دارم ( سندبادنامه ص 195 ).
شکرفروش که عمرش دراز باد، چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را حافظ ( دیوان چ غنی ص 4)
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را حافظ ( ایضاً ص 5 )
رجوع به تفقد و دیگر ترکیب های آن شود.
تفقد فرمودن لغتنامه دهخدا:
تفقد فرمودن [ ت َ ف َق ْ ق ُ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) تفقد کردن ( ناظم الاطباء ) رجوع به تفقد کردن شود.