حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « منتج » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (منتج یعنی چه ?).

معنی منتج
معنی منتج

معنی منتج

مترادف معادل واژه منتج:

  • نتیجه گرفته شده
  • برآیند
  • منتجه
  • منتهی
  • منجر
  • نتیجه دهنده
تلفظ منتج:/montaj/
اشتباه تایپی:lkj[
منتج به انگلیسی:causing
معنی منتج
معنی منتج در لغتنامه معین ?

(مُ تِ ) [ ع ] (اِفا) نتیجه دهنده، مفید، سودمند

معنی منتج در فرهنگ عمید ?

نتیجه دهنده، مفید، سودمند
حاصل شده، نتیجه شده

معنی منتج در لغتنامه دهخدا

منتج [ م ُ ت ِ ] ( ع ص ) بچه آورنده، زاینده. بچه آورنده || نتیجه دهنده، نتیجه دهنده، نتیجه بخش: متابعت او منتج و مثمر محبت الهی است.
قیاس منتج: قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم.

معنی منتج [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نتیجه گرفته، نتیجه گرفته شده: همه دانشها از این کلمات منتج که بردیوار کاخ افریدون نبشته است.

واژه منتج [ م َ ت ِ ] ( ع اِ ) وقت نتاج آوردن و گویند: اتت الناقة علی منتجها: ای الوقت الذی تنتج فیه، هنگام زه آوردن و وقت نتاج آوردن.

منتج [ م َ ت ِ / م ُ ت َ ] ( ع اِ ) جای زه آوردن و جای زاییدن.

معنی نتیجه در لغتنامه دهخدا

نتیجه [ ن َ ج َ / ج ِ ] ( از ع، ص، اِ ) ماحصل کار، چیزی که از چیز دیگر حاصل شده باشد، هر آنچه از پیروی کاری بالضروره حاصل گردد.

|| ثمر، بار، بر، اثر، حاصل، محصول. مولود: حاصل کارها پدید آمد و خردمندان دانستند که آنهمه نتیجه آن یک خلوت است، شرمگنی نتیجه ایمان است و بینوائی نتیجه شرمگنی است.

از آنچنان پدر آری چنین پسر زاید
ز آفتاب نتیجه شگفت نیست ضیا. مسعودسعد

سایلان را ز دست تو نه عجب
گر نتیجه همه عطا باشد مسعودسعد

سخن نتیجه جان است جان چرا کاهم
گمان مبر که چو پروانه دشمن جانم مسعودسعد

گر عقلت این سخن نپذیرد که گفته ام
آن عقل را نتیجه دیوانگی شمر خاقانی

یارب چو فضل کردی و جان بازدادیَم
رحمی بکن نتیجه جان نیز بازده

خاقانی

– نتیجه کلام: حاصل کلام، ماحصل گفتار، خلاصه سخن.
|| هم سن، بچه ای که با بچه دیگر هم سال باشد، دو گوسپند هم سن را نتیجه گویند: شاتان نتیجة؛ دو گوسپند هم سن || بچه ستور، زاده حیوان، بچه شتر.

|| ولد، نسل، فرزند، فرزند انسان، زاده :

شاد باش ای نتیجه حیدر
دیر زی ای نبیره ٔرستم سوزنی

به مرگ خواجه فلان هیچ کم نگشت جهان
که قایم است مقامش نتیجه قابل سعدی

|| پشت سیُم از اولاد بدین ترتیب: اول ولد، دوم نبه یا نوه، سوم نتیجه، فرزند نوه || فایده، جدوی، سود، بهره، منفعت، نفع، ثمره، اثر || مکافات، پاداش، جزا:

هرکه آرد به روی نیکان بد
هم نتیجه ی ْ بدش به پی سپرد خاقانی

|| سرانجام، عاقبت، خاتمت، آخر || بیرون آورده شده || تراشیده شده || ( اصطلاح منطق ) حکمی که حاصل می شود از امتزاج صغری و کبری به انداختن لفظ مکرر که آن را حد وسط گویند. ( ناظم الاطباء ). آن را ردف نیز گویند.

قضیه لازمی که ازقیاس حاصل می شود، قضیه ثالث و لازمی که از ترتیب دو مقدمه بدیهی یا به اثبات رسیده حاصل گردد. مثلاً:

1- سقراط انسان است.

2- هر انسانی فانی است، پس :

3- سقراط فانی است. قضیه اول را صغری نامند و قضیه دوم را کبری، مفهوم «انسان » که در صغری و کبری هر دو وجود دارد «حد وسط» است که باحذف آن نتیجه یعنی قضیه سوم به دست می آید.

معنی نتایج در لغتنامه دهخدا

نتایج [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نتیجه || سرانجام ها، ماحصل ها، عواقب: از نتایج عاقبت آن [ محنت ] غافل بودی ( کلیله و دمنه ).

باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است انوری

|| زادگان. موالید: این خصلت از نتایج طبع زمان است، در تمام معانی رجوع به نتیجه شود.

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.8 تعداد آرا: 346

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir