مرضیه صدرایی، گوینده، دوبلور و بازیگر توانمند، در هشتم مهر ماه 1350 در شهر ساوه چشم به جهان گشود. او با سابقهای درخشان در عرصه هنر، گنجینهای از تجارب و افتخارات را به دست آورده است. در این نوشتار، به مرور بیوگرافی مرضیه صدرایی و مروری بر دستاوردهای ایشان میپردازیم.
نام نام خانوادگی: | مرضیه صدرایی |
تاریخ تولد: | 8 مهر ۱۳۵۰ September 30, 1971 |
سن مرضیه صدرایی: | 53 سال و 1 ماه |
محل تولد: | ساوه |
تحصیلات: | لیسانس ادبیات نمایشی (ادبیات دراماتیک) از دانشگاه آزاد اسلامی اراک |
صفحه IMDB: | IMDB |
مرضیه صدرایی
مرضیه صدرایی، که نام اصلی او “فاطمه” است، در سال ۱۳۵۰ در شهر ساوه دیده به جهان گشود. او با ورود به دانشگاه آزاد اسلامی اراک، در رشته ادبیات نمایشی (ادبیات دراماتیک) به کسب علم و دانش پرداخت.
صدرایی پس از اتمام تحصیلات، با شور و اشتیاق به دنیای هنرهای نمایشی قدم گذاشت و در عرصههای مختلفی همچون تئاتر و تلویزیون به عنوان بازیگر، به ایفای نقش پرداخت.
علاوه بر بازیگری، صدرایی در عرصه دوبلاژ نیز فعالیت میکند و با صدایی دلنشین و لحنی گیرا، به جانبخشی به شخصیتهای مختلف در فیلمها و انیمیشنها میپردازد.
حاصل تلاش و پشتکار مرضیه صدرایی، کارنامهای درخشان در عرصه هنرهای نمایشی است. او با تعهد و استعداد خود، در جلب نظر مخاطبان و همکارانش موفق بوده و نامی نیک در این عرصه برای خود دست و پا کرده است.
آغاز با تئاتر
در سال ۱۳۷۲، همزمان با ورود به دانشگاه، گام در عرصه ی پرفراز و نشیب تئاتر نهادم. این شروعی بود که دریچه ای نو به سوی دنیای هنر و خلاقیت به رویم گشود و مسیر زندگی ام را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار داد.
افتخارات و تجربیات مرضیه صدرایی
حضور در نمایش “نگار” در پنجمین جشنواره تئاتر منطقه ۴ کشور در سمنان، نقطه عطفی در فعالیت های تئاتری ام رقم زد. در این رویداد، با کسب مقام دوم بازیگری، استعداد و توانایی خود را به اثبات رساندم و گامی بلند در مسیر پیشرفت برداشتم.
علاوه بر این، افتخار حضور در دوازدهمین جشنواره سراسری تئاتر فجر را نیز در کارنامه ی خود دارم. دریافت دیپلم افتخار در این جشنواره، انگیزه ی مضاعفی برای ادامه ی فعالیت در این عرصه به من بخشید و تشویقی بزرگ برای تلاش هایم بود.
تجربیات دوران دانشجویی در تئاتر دانشگاهی، سکوی پرتابی برای ورود به دنیای حرفه ای هنر و رسیدن به قله های موفقیت بود.
عنوان سال رتبه جشنواره مقام دوم بازیگری ۱۳۷۲ دوم جشنواره سراسری تاتر دانشجویان دانشگاه آزاد بوشهر مقام اول بازیگری ۱۳۷۴ اول چهارمین جشنواره تاتر استان تهران مقام اول بازیگری ۱۳۷۸ اول جشنواره دفاع مقدس (عاشورائیان) بهترین بازیگری ۱۳۸۰ اول سیزدهمین جشنواره تاتر منطقه رتبه سوم بازیگری ۱۳۸۰ سوم ششمین جشنواره تاتر استان قم رتبه سوم بازیگری ۱۳۸۱ سوم نهمین جشنواره دفاع مقدس
ورود به سریال های تلویزیونی
مرضیه صدرایی در سال ۱۳۷۸ با بازی در سریال “نقد خنده” به کارگردانی رامبد جوان و در کنار مهرداد ضیایی و حسن معجونی، قدم به عرصه ی بازیگری در تلویزیون گذاشت. این سریال از شبکه سه سیما پخش شد.
از قاب تلویزیون تا پرده سینما
حضور در سریال معجزه ازدواج: مرضیه صدرایی در سال 1379 با بازی در سریال “معجزه ازدواج” به کارگردانی علیرضا خمسه، قدم به عرصه بازیگری گذاشت. این سریال که از شبکه دو سیما پخش شد، داستان زندگی زنی مطلقه را روایت میکرد که با چالشهای مختلفی روبرو میشود.
نقشآفرینی در فیلم زندان زنان: در همان سال، صدرایی در فیلم سینمایی “زندان زنان” به کارگردانی منیژه حکمت نیز به ایفای نقش پرداخت. این فیلم که به موضوع زنان زندانی میپرداخت، مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت و مرضیه صدرایی نیز با بازی درخشان خود، نظر مثبت بسیاری را به خود جلب کرد.
فعالیت در دوبله
مرضیه صدرایی، گوینده و دوبلور نام آشنا، در سال ۱۳۷۹ قدم به دنیای رادیو و دوبله نهاد و با صدایی گرم و گیرا، جان به شخصیتهای ماندگاری در فیلمها و سریالهای مختلف بخشید.
از جمله آثار شاخص او در عرصه دوبله میتوان به گویندگی در فیلمها و سریالهایی مانند “راز”، “پزشک دهکده”، “۲۴”، “گربه سگ”، “آرماگدون”، “یتیم خانه” و “لانه خرگوش” اشاره کرد.
نظر در مورد اساتید
در کلاس درس اساتید بزرگوارمان، دکتر خسروی و استاد صانعی، گویی دریچهای به سوی دنیای شگفتانگیز هنر گشوده میشد. دانش و تجربه این اساتید گرانقدر، مشعلی روشن در مسیر یادگیری ما بود و ما با اشتیاق و پشتکار، آموزههایشان را فرا میگرفتیم.
شور و اشتیاقی که در وجودمان موج میزد، ما را به سوی شرکت در رقابتهای دانشجویی سوق میداد. هر بار که در این رقابتها شرکت میکردیم، گویی دریچهای نو به روی خلاقیت و تواناییهایمان گشوده میشد و هیجانی وصفناپذیر وجودمان را فرا میگرفت.
نقش همدم در سریال خروس
مرضیه صدرایی در سریال خروس، نقشی به یاد ماندنی از زنی به نام “همدم” را ارائه میدهد که با ظرافت، عشق و تعهد عمیق خود به همسرش “نصرت” را به تصویر میکشد.
رابطه “همدم” و “نصرت” در طول سریال، مملو از لحظات پر احساس و صمیمانهای است که گواه پیوند عمیق و ناگسستنی این دو است. “همدم” همواره در کنار “نصرت” حضور دارد، غمها و شادیهایش را با او شریک میشود و در سختیها پشتیبان اوست.
نگرانیها و دلواپسیهای “همدم” نسبت به “نصرت” در جای جای سریال مشهود است. این دغدغهها، از عشقی عمیق و مادامالعمر حکایت دارد که ریشه در تعهد و وفاداری “همدم” دارد.
در یکی از سکانسهای حساس سریال، سوءتفاهمی در مورد ازدواج مجدد “نصرت” به وجود میآید. “همدم” با غیرتی ستودنی، پیگیر ماجرا میشود و اجازه نمیدهد که این سوءتفاهم، خدشهای به عشق و اعتماد میان او و همسرش وارد کند.
تمامی این موارد، به وضوح نشاندهنده عمق و استحکام رابطه عاطفی “همدم” و “نصرت” است. در شخصیتپردازی این دو شخصیت، شاهد ظرافت و دقت نظر قابل تحسینی از سوی نویسنده و کارگردان سریال هستیم.
سریال خروس
“خروس” عنوان سریالی طنز-اجتماعی محصول سال 1392 است که در ماه رمضان آن سال، مهمان خانههای مردم ایران شد. این سریال به کارگردانی سعید آقاخانی، نویسندگی مصطفی کیایی و تهیهکنندگی علیرضا ابراهیمی دلیجانی، از شبکه دو سیما پخش گردید.
داستان سریال:
“خروس” روایتگر زندگی پدری است که درگیر مشکلی غیرمنتظره میشود. این اتفاق، خانواده را به تکاپو میاندازد و پسر خانواده به همراه دوستانش، برای حل این معضل چارهجویی میکنند. در این میان، نقشهها و ایدههای پسر خانواده حول محور یک خروس شکل میگیرد و …
بازیگران سریال خروس:
- سید جواد رضویان
- یوسف تیموری
- کریم اکبری مبارکه
- عزتالله مهرآوران
- سپند امیرسلیمانی
- بهشاد شریفیان
- اصغر حیدری
- حمید لیقوانی
- سیروس میمنت
- کریم قربانی
- محمدرضاخلج زاده
- ابراهیم شفیعی
- حمید لولایی
- مرضیه صدرایی
- ملیکا شریفینیا
- مهساکریم زاده
- دانیال معصومی
- بیتا خردمند
- عاطفه باقری
- سادیا جلالی پور
انتخاب برای بازی در خروس
پس از بازی در سریال “تهران پلاک 1″، بلافاصله پیشنهاد بازی در مجموعه “خروس” را دریافت کردم. با مطالعه فیلمنامه، متوجه تفاوت فاحشی بین این دو شخصیت مادر شدم و این تمایز به همراه همکاری با کارگردان توانمند، سعید آقاخانی، برایم فوقالعاده جذاب بود. ظرافت و دقت فیلمنامه مصطفی کیایی و همچنین حضور گروه بازیگری فوقالعاده در “خروس” عواملی بودند که مرا به ایفای نقش در این سریال ترغیب کردند.
قدرت بیان از طریق چهره
همیشه در بازیگری از میمیک صورت به عنوان ابزاری کارآمد بهره میبرم. این شیوه بیان به آموزههای دوران تحصیل در دانشگاه آزاد اراک و تجربیاتم در تئاتر بازمیگردد.
آمادگی جسمانی: ضرورتی همیشگی
حضور در تئاتر ایجاب میکند که همواره از آمادگی جسمانی بالایی برخوردار باشم. به همین منظور، در هر پروژه تئاتری یک ماه را به تمرین فن بیان و حرکات بدنی اختصاص میدهم. این امر به من کمک میکند تا همواره آماده و متناسب باشم و در حفظ سلامتیام نیز کوشا باشم.
عادتهای غذایی و مهارتهای خانهداری مرضیه صدرایی
رژیم غذایی:
- در محل کارم به غذاهای چرب دسترسی دارم، اما به دلیل تمایل به تغذیه سالم، از آنها صرف نظر میکنم و به جای آن وعدههای غذایی کمحجم و مغذی را انتخاب میکنم.
- همچنین نوشابه را به طور کامل از برنامه غذایی خود حذف کردهام.
نگاه به رژیم غذایی بازیگران:
- به نظر میرسد بازیگران در فیلمها و سریالها توجه کمتری به رژیم غذایی خود دارند.
مهارتهای آشپزی:
- در حال حاضر در حال یادگیری آشپزی هستم، اما هنوز مهارت زیادی در این زمینه ندارم.
- خوشبختانه با مادرم زندگی میکنم و او با عشق و زحمت برای من غذا میپزد.
- در دوران دانشجویی تجربه پخت غذاهایی مثل کباب تابه ای و خوراک مرغ را داشتم.
مهارتهای خانهداری:
- در تمیزکاری و چیدمان وسایل منزل مهارت و علاقه زیادی دارم و از انجام این کارها لذت میبرم.
سلیقه شخصی در انتخاب لباس
من به دنبال مد و مُدگرایی به معنای رایج آن نیستم. تمایلی به پوشیدن لباسهایی که همه میپوشند ندارم، چرا که ترجیح میدهم استایلی خاص و منحصر به فرد داشته باشم. با این حال، به کیفیت لباسهایم اهمیت میدهم و همواره به دنبال لباسهایی باکیفیت و بادوام هستم.
معیار اصلی من در انتخاب لباس، سلیقه شخصیام است. لباسهایی را میخرم که دوستشان دارم و در آنها احساس راحتی و اعتماد به نفس میکنم، حتی اگر مد روز نباشند. خوشبختانه، دوستان و اطرافیانم نیز سلیقه من را در انتخاب لباس میپسندند و معتقدند که لباسهایی میپوشم که به من میآیند و تناسب اندام و شخصیتم را به خوبی نشان میدهند.
ترس از جراحی زیبایی
من از بیهوشی و رفتن به اتاق عمل وحشت دارم. علاوه بر این، فلسفه عمل های زیبایی را درک نمی کنم. نمی فهمم چرا باید بینی ام را کوچک کنم یا چروک های صورتم را از بین ببرم.
سحرگاهان رمضان در حیاط پدربزرگ
نسیم خنک سحرگاهی صورتمان را نوازش میداد و بوی نان تازه و چای داغ در فضا پیچیده بود. سفره سحری روی تختهای سنتی حیاط پدربزرگ پهن شده بود و ما دور هم جمع شده بودیم تا روزهای دیگر از ماه مبارک رمضان را آغاز کنیم.
عشق مادری: فداکاری و لطافت
حس مادری، گرچه تجربه شخصی من نیست، اما جذابیت و لطافتی دارد که مرا مجذوب خود میکند. فداکاریهای بیشمار مادران، نمونهای از این عشق بیدریغ است.
مادر من نمونه بارز این فداکاری است. او به مدت هشت سال از پدر بیمارم پرستاری کرد و در این مدت، از هرگونه تفریح و مسافرت و دید و بازدید چشم پوشید. تمام دغدغهاش، سلامتی پدر و آسایش او بود.
این ایثار و از خودگذشتگی مادرم، حس تحسین و احترام عمیقی را در من برانگیخته است. مادری نقشی فراتر از وظایف روزمره دارد. این نقش، مظهر عشق، فداکاری، صبر و بردباری است.
فیلم های تلویزیونی مرضیه صدرایی
- تله فیلم درُ سیاه
- تله فیلم زمانی برای بیداری
- تله فیلم به من نگو قراضه
- تله فیلم پاشنه بلند
سریال های مرضیه صدرایی
- محله گل و بلبل
- آقا و خانم سنگی
- رنگین کمان
- روزهای زندگی
- تهران پلاک ۱
- معجزه ازدواج
- مهمانان ویژه
- گالری ۹
- تهران پلاک
- خروس
- ایستگاه زندگی
- فرزندم بزرگ شده
- گالری
- عطیلات آخر هفته
- نقد خنده
- پندقند
- سیگنال موجود است
- بدهکاران به بهشت نمیروند
- ساختمان پدری
- کوچه های خواب
- خانم و آقای سنگی
فیلم های سینمایی
- هنر و تجربه
- زندان زنان
- تا خوشبختی راهی نیست (مستند)
- حدس بزن چه کسی عید میآد تهران؟
اینستاگرام مرضیه صدرایی
برای مشاهده صفحه مرضیه صدرایی در اینستاگرام بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.instagram.com/marzisadraei
استعفا مرضیه صدرایی
اردیبهشت سال 76 بود و من به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده بودم. بعد از چند ماه جستجو، بالاخره در یک اداره دولتی در بخش فرهنگی مشغول به کار شدم. شور و اشتیاق زیادی برای فعالیت در این حوزه داشتم، اما تقدیر چیز دیگری را برای من رقم زده بود.
استاد حمید سمندریان، نامی پرآوازه در تئاتر ایران، قصد داشت نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» را به روی صحنه ببرد. من که عاشق تئاتر بودم، به محض شنیدن این خبر، از کارم استعفا دادم و بدون هیچ چشمداشتی به گروه ایشان پیوستم.
استاد سمندریان پس از مصاحبه با من، گفت که همه نقشهای اصلی پر شده و تنها نقشی که باقی مانده، مربوط به گروه همسرایان است. با وجود اینکه آرزوی من بازی در نقشی مهمتر بود، اما اشتیاق به حضور در این نمایش آنقدر زیاد بود که بدون معطلی قبول کردم.
روزهای پر فشاری را در کنار گروه تئاتر سپری میکردیم. لباسهای نمایش را برای شستشوی نهایی به خانه میبردیم. من لباسم را به یک خشکشویی محلی سپردم و از صاحب مغازه خواهش کردم که لباسها را زودتر از موعد تحویل دهد، چرا که فردا صبح باید برای تمرین به تئاتر شهر میرفتم.
با وجود اصرار من، صاحب خشکشویی در ابتدا قبول نکرد. اما من که خیلی نگران بودم، بالاخره او را راضی کردم. روز موعود فرا رسید و من با عجله به سمت خشکشویی رفتم، اما مغازه تعطیل بود. ساعت از 5 هم گذشته بود و من باید ساعت 4 لباسها را تحویل میگرفتم تا به موقع به تمرین برسم.
از شدت ناراحتی اشک در چشمانم حلقه زد. اطرافیان که متوجه پریشانی من شده بودند، دور من جمع شدند. برخی فکر میکردند که لباسهایم را دزدیدهاند و عدهای دیگر سعی میکردند به من دلداری بدهند.
در همین حین، یکی از مغازهداران که صاحب خشکشویی را میشناخت، گفت که او به عروسی یکی از اقوامش رفته و آدرس خانهاش را میداند. با تلاش او، صاحب خشکشویی را پیدا کردیم و بالاخره بعد از کلی معطلی، لباسهایم را تحویل گرفتم.
با خوشحالی تمام به سمت تئاتر شهر رفتم. آن شب با تمام وجودم در نمایش بازی کردم و خاطرهای شیرین از آن روز در ذهنم باقی ماند (منبع : yjc).
بیوگرافی مرضیه صدرایی