در میان چهرههای برجسته و تأثیرگذار هالیوود، نام ایثن هاک (Ethan Hawke) همواره به عنوان هنرمندی چندوجهی و متعهد میدرخشد. او که بیش از سه دهه است در صنعت سینما و تئاتر فعالیت میکند، نه تنها به خاطر نقشآفرینیهای بهیادماندنیاش شناخته شده، بلکه در زمینههای نویسندگی و کارگردانی نیز استعداد خود را به اثبات رسانده است. این بلاگپست، به واکاوی مسیر پرفراز و نشیب زندگی هنری ایثن هاک میپردازد؛ از نخستین گامهایش در عرصه بازیگری و درخشش در فیلمهای کلاسیکی چون “انجمن شاعران مرده” تا حضور در آثار چالشبرانگیز و مستقل، و تلاشهایش برای گسترش مرزهای هنری. با ما همراه شوید تا نگاهی عمیقتر به کارنامه حرفهای و دیدگاههای این هنرمند صاحبنام داشته باشیم.

جدول محتوا
- بیوگرافی ایثن هاک
- آغاز مسیر هنری و تحصیلات
- سالهای ابتدایی و موفقیت با “انجمن شاعران مرده”
- ایثن هاوک: نگاهی به فعالیتهای هنری در دهه ۹۰ میلادی
- ورود به عرصه کارگردانی و نویسندگی
- نقشآفرینی در “گاتاکا” و همکاریهای مجدد
- نگاهی به کارنامه هنری در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰
- دهه ۲۰۱۰: “پیش از نیمهشب”، “بچگی”، “اولین اصلاحشده”
- نگاهی به کارنامه هنری، زندگی شخصی و دیدگاهها
- فعالیت در صحنه (تئاتر)
- زندگی شخصی
- باورها
- فیلم های ایثن هاک
نام نام خانوادگی: | ایثن گرین هاک Ethan Green Hawke |
تاریخ تولد: | ۶ نوامبر ۱۹۷۰ 15/آبان/1349 |
سن: | 54 سال و 8 ماه |
محل تولد: | تگزاس، آمریکا |
قد: | 179 سانتیمتر |
وزن: | 76 کیلوگرم |
صفحه imdb: | imdb |
بیوگرافی ایثن هاک
ایثن هاک، بازیگر، نویسنده و کارگردان برجسته آمریکایی، در ۶ نوامبر ۱۹۷۰ متولد شد. او که از نوجوانی به دنیای بازیگری قدم گذاشت، با پشتکار و استعداد خود توانست به یکی از چهرههای شناختهشده هالیوود تبدیل شود.

اوایل زندگی و خانواده
ایثن هاک فرزند جیمز هاک، کارشناس بیمه، و همسر وقتش لزلی (گرین)، فعال خیریه، است. والدین او در دبیرستان فورث ورث تگزاس با هم آشنا شدند و در سنین جوانی، زمانی که مادرش تنها ۱۷ سال داشت، ازدواج کردند. ایثن یک سال پس از ازدواج آنها به دنیا آمد. در زمان تولد ایثن، هر دو والدینش دانشجو در دانشگاه تگزاس در آستین بودند. آنها در سال ۱۹۷۴، زمانی که ایثن چهار ساله بود، از هم جدا شدند و بعدها طلاق گرفتند.
پس از جدایی والدین، ایثن توسط مادرش بزرگ شد. آنها چندین بار نقل مکان کردند تا اینکه در شهر نیویورک مستقر شدند. در آنجا، ایثن در انستیتو پاکر کالجیات (Packer Collegiate Institute) در بروکلین هایتس تحصیل کرد. زمانی که ایثن ۱۰ ساله بود، مادرش دوباره ازدواج کرد و خانواده به شهرک وست ویندزور در نیوجرسی نقل مکان کردند. در آنجا، ایثن ابتدا به دبیرستان عمومی وست ویندزور پلینزبورو (که در سال ۱۹۹۷ به دبیرستان وست ویندزور-پلینزبورو جنوبی تغییر نام داد) رفت. او سپس به مدرسه هان پرینستون (Hun School of Princeton)، یک مدرسه شبانهروزی، منتقل شد و در سال ۱۹۸۸ از آنجا فارغالتحصیل شد.
آغاز مسیر هنری و تحصیلات
در دوران دبیرستان، ایثن هاک آرزو داشت نویسنده شود، اما به تدریج به بازیگری نیز علاقهمند شد. او اولین بار در سن ۱۳ سالگی، در نمایشی از جورج برنارد شاو به نام “ژان مقدس” (Saint Joan) در تئاتر مککارتر روی صحنه رفت. او همچنین در تولیدات دبیرستان وست ویندزور-پلینزبورو مانند “مرا در سنت لوئیس ملاقات کن” (Meet Me in St. Louis) و “نمیتوانی آن را با خودت ببری” (You Can’t Take It with You) نقشآفرینی کرد. در مدرسه هان، او کلاسهای بازیگری را در تئاتر مککارتر، واقع در محوطه دانشگاه پرینستون، گذراند.

پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، او برای تحصیل در رشته بازیگری به دانشگاه کارنگی ملون در پیتسبورگ رفت، اما پس از اینکه برای نقشآفرینی در فیلم “انجمن شاعران مرده” (Dead Poets Society) در سال ۱۹۸۹ انتخاب شد، ترک تحصیل کرد. او سپس به مدت دو سال در برنامه زبان انگلیسی دانشگاه نیویورک ثبتنام کرد، اما برای دنبال کردن فرصتهای بازیگری دیگر، از آنجا نیز انصراف داد و مسیر حرفهای خود را در دنیای سینما و تلویزیون ادامه داد.
سالهای ابتدایی و موفقیت با “انجمن شاعران مرده”
ایثن هاوک، بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی، کارنامه هنری خود را از سنین نوجوانی آغاز کرد و با نقشآفرینیهایش در آثار مختلف سینمایی، به یکی از چهرههای شناختهشده هالیوود تبدیل شد. مسیری که او در دنیای بازیگری پیمود، از شکستهای اولیه تا موفقیتهای بزرگ، تجربیات ارزشمندی را برایش به ارمغان آورد.
دهه ۱۹۸۰: سالهای ابتدایی و “انجمن شاعران مرده”
هاوک در ۱۴ سالگی، با اجازه مادرش، در اولین تست بازیگری خود شرکت کرد و نقش خود را در فیلم “جستجوگران” (Explorers) به کارگردانی جو دانته در سال ۱۹۸۵ به دست آورد. در این فیلم، او در کنار ریور فینیکس نقش یک دانشآموز وسواسگرفته به موجودات فضایی را ایفا کرد. با وجود نقدهای مثبت، فیلم در گیشه موفقیت چندانی نداشت. این شکست باعث شد که هاوک برای مدت کوتاهی پس از اکران فیلم، بازیگری را کنار بگذارد. او بعدها این ناامیدی را در آن سن کم، بسیار دشوار توصیف کرد و افزود: “من هرگز به هیچ کودکی توصیه نمیکنم که بازیگر شود.”
در سال ۱۹۸۹، هاوک با حضور چشمگیر خود در فیلم “انجمن شاعران مرده” (Dead Poets Society) به کارگردانی پیتر ویر، به نقطه عطف کارنامه خود دست یافت. او در این فیلم، نقش یکی از دانشآموزانی را بازی کرد که توسط رابین ویلیامز، در نقش یک معلم انگلیسی کاریزماتیک، آموزش میدیدند. منتقد ورایتی نوشت: “هاوک، در نقش تاد خجالتی و رنجور، یک اجرای فراموشنشدنی ارائه میدهد.” این فیلم مورد تحسین قابل توجهی قرار گرفت و جایزه بفتا برای بهترین فیلم و نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کرد. “انجمن شاعران مرده” با ۲۳۵ میلیون دلار فروش در سراسر جهان، تا به امروز پرفروشترین فیلم هاوک باقی مانده است. هاوک بعدها فرصتهایی را که در نتیجه موفقیت این فیلم به او پیشنهاد شد، برای تصمیمش به ادامه بازیگری حیاتی دانست:
“من نمیخواستم بازیگر شوم و به کالج برگشتم. اما بعد [موفقیت] فیلم آنقدر بزرگ بود که پیشنهادهایی برای بازی در فیلمهای بسیار جالب و در مکانهای بسیار جالب دریافت میکردم و ادامه دادن چیز دیگری احمقانه به نظر میرسید.”

همزمان با فیلمبرداری “انجمن شاعران مرده”، او برای فیلم بعدی خود، کمدی-درام “پدر” (Dad) محصول ۱۹۸۹، تست داد و در آن نقش پسر تد دنسون و نوه جک لمون را بازی کرد.
فیلم بعدی هاوک، “دندان سفید” (White Fang) محصول ۱۹۹۱، اولین نقش اصلی او را به همراه داشت. این فیلم که اقتباسی از رمان جک لندن به همین نام بود، هاوک را در نقش جک کانروی، یک جوینده طلا در یوکان که با یک گرگسگ (با بازی جد) دوست میشود، به تصویر کشید. به گفته اورگونیان، “هاوک در نقش جک جوان عملکرد خوبی دارد… او اشتیاق جک به دندان سفید را واقعی جلوه میدهد و اجازه نمیدهد که مضحک یا بیش از حد احساساتی شود.”
او در فیلم “یک نیمهشب روشن” (A Midnight Clear) (۱۹۹۲) به کارگردانی کیث گوردون، یک فیلم جنگی مورد تحسین منتقدان بر اساس رمان ویلیام وارتون به همین نام، ظاهر شد. در درام بقای “زنده” (Alive) (۱۹۹۳) که از کتاب غیرداستانی پیرز پل رید در سال ۱۹۷۴ اقتباس شده بود، هاوک نقش ناندو پارادو، یکی از بازماندگان پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه را به تصویر کشید که در کوههای آند سقوط کرده بود (بیوگرافی ایثن هاک Ethan Hawke).
ایثن هاوک: نگاهی به فعالیتهای هنری در دهه ۹۰ میلادی
ایثن هاوک در دهه ۱۹۹۰ با نقشآفرینیهای تأثیرگذار خود در فیلمهایی چون “نیشهای واقعیت” (Reality Bites) و “پیش از طلوع” (Before Sunrise)، جایگاه خود را به عنوان یکی از هنرمندان برجسته نسل خود تثبیت کرد. او در این دهه، علاوه بر بازیگری، به نویسندگی و کارگردانی موزیک ویدئو نیز پرداخت و آثار قابل توجهی را از خود به جای گذاشت.
نقشآفرینیهای کلیدی در دهه ۱۹۹۰: از “نیشهای واقعیت” تا “پیش از طلوع”
پس از موفقیتهای اولیه، هاوک در درام نسل ایکس “نیشهای واقعیت” (Reality Bites) محصول سال ۱۹۹۴، نقش “تروی دایر” را ایفا کرد. تروی، شخصیتی بیخیال و سرکش بود که آرزوهای دوستش (با بازی وینونا رایدر) را به سخره میگرفت.
راجر ایبرت، منتقد سرشناس فیلم، بازی هاوک را “قانعکننده و قابل توجه” خواند و اشاره کرد که او “تمام جزئیات شخصیت خشن تروی را به خوبی به تصویر کشیده و آنقدر قانعکننده است که ارزش دارد به این نکته اشاره شود که او شخصیتهای کاملاً متفاوتی را در فیلمهایی به دوری “زنده” و “انجمن شاعران مرده” به همان خوبی ایفا کرده است.” نیویورک تایمز نیز به عمق بازی هاوک اشاره کرد و نوشت: “بازی ظریف و قدرتمند آقای هاوک به وضوح نشان میدهد که تروی مسائل را بیش از حد عمیقاً احساس میکند و به همین دلیل نمیخواهد ریسک شکست را بپذیرد و اعتراف کند که اصلاً چیزی احساس میکند.”

سال بعد، هاوک برای بازی در درام “پیش از طلوع” (Before Sunrise) به کارگردانی ریچارد لینکلیتر در سال ۱۹۹۵، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این فیلم داستان یک مرد جوان آمریکایی (هاوک) و یک زن جوان فرانسوی (جولی دلپی) را روایت میکند که در قطار با هم آشنا میشوند و در وین پیاده میشوند و شب را به کاوش در شهر و آشنایی با یکدیگر میگذرانند. سان فرانسیسکو کرونیکل بازی هاوک و دلپی را ستود و نوشت: “[آنها] آنقدر ملایم و ساده با هم تعامل میکنند که شما مطمئن میشوید که آنها در نوشتن دیالوگها کمک کردهاند. به نظر میرسد هر کدام از آنها در بازیهای خود چیزی شخصی در خطر دارند.”
ورود به عرصه کارگردانی و نویسندگی
جدا از بازیگری، هاوک در سال ۱۹۹۴ موزیک ویدئوی آهنگ “بمان (دلم برایت تنگ شده)” از خواننده و ترانهسرای لیزا لوب را کارگردانی کرد. لیزا لوب در آن زمان عضو گروه تئاتر هاوک بود. مجله اسپین، این ویدئو را به عنوان “ویدئوی سال” خود در سال ۱۹۹۴ انتخاب کرد. هاوک در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ گفت که این آهنگ، که در فیلم “نیشهای واقعیت” نیز گنجانده شده بود، تنها آهنگ پرطرفدار شماره یک توسط یک هنرمند ناشناس در تاریخ موسیقی است.
هاوک اولین رمان خود را در سال ۱۹۹۶ با عنوان “داغترین ایالت” (The Hottest State) منتشر کرد که درباره رابطه عاشقانه یک بازیگر جوان و یک خواننده بود. هاوک درباره این رمان گفت: “نوشتن این کتاب با ترک دانشگاه و بازیگر بودن من مرتبط بود. نمیخواستم تمام زندگیام بگذرد و کاری جز حفظ کردن دیالوگها انجام ندهم. میخواستم چیز دیگری را امتحان کنم. قطعاً ترسناکترین کاری بود که تا به حال انجام داده بودم. و فقط یکی از بهترین کارهایی بود که تا به حال انجام داده بودم.”
این کتاب با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. اینترتینمنت ویکلی نوشت که هاوک “خود را در برابر موشکافی ادبی خشن در ‘داغترین ایالت’ قرار میدهد. اگر هاوک جدی است … بهتر است مدتی در مکانهای کمتر در معرض دید کار کند.” نیویورک تایمز معتقد بود که هاوک “کار خوبی در نشان دادن حس جوانی و سردرگمی انجام داده است” و در نهایت نتیجه گرفت که “داغترین ایالت” “یک داستان عاشقانه شیرین” است.
نقشآفرینی در “گاتاکا” و همکاریهای مجدد
در فیلم علمی تخیلی “گاتاکا” (Gattaca) محصول ۱۹۹۷ به کارگردانی اندرو نیکول، هاوک نقش مردی را بازی کرد که با جعل هویت فردی دیگر، به جامعهای از انسانهای ژنتیکی بینقص نفوذ میکند. هاوک این فیلمنامه را “یکی از جالبترین فیلمنامههایی” دانست که در “چند سال اخیر” خوانده بود. اگرچه “گاتاکا” در گیشه موفقیت چندانی نداشت، اما مورد استقبال کلی منتقدان قرار گرفت. منتقد فورت ورث استار-تلگرام نوشت که “هاوک، با تکیه بر حضور همدلانه اما پرخطر که از دوران کودکیاش در بازیگری به خوبی از آن استفاده کرده است، بسیار تأثیرگذار است.”

در سال ۱۹۹۸، هاوک در کنار گوئینت پالترو و رابرت دنیرو در “آرزوهای بزرگ” (Great Expectations)، اقتباس سینمایی معاصر از رمان چارلز دیکنز به کارگردانی آلفونسو کوارون، ظاهر شد. در همان سال، هاوک بار دیگر با لینکلیتر در فیلم “پسران نیوتن” (The Newton Boys) همکاری کرد که بر اساس داستان واقعی گروه گانگستری نیوتن ساخته شده بود. نقدهای منتقدان برای هر دو فیلم متفاوت بود. سال بعد، هاوک در فیلم “برف بر سروها میبارد” (Snow Falling on Cedars)، بر اساس رمانی به همین نام از دیوید گاترسون، بازی کرد. این فیلم که در شمال غربی اقیانوس آرام اتفاق میافتد و داستان عاشقانه یک مرد اروپایی-آمریکایی و یک زن ژاپنی-آمریکایی را به تصویر میکشد، با استقبال چندانی روبرو نشد. اینترتینمنت ویکلی نوشت: “هاوک خود را در چنان گره تاریکی فرو میبرد که ما هیچ ایدهای نداریم که اشمائیل کیست و چرا آنطور که عمل میکند، رفتار میکند.”
نگاهی به کارنامه هنری در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰
ایثن هاوک، بازیگر، فیلمساز و نویسنده آمریکایی، در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ میلادی با انتخابهای هنری جسورانه و نقشآفرینیهای متنوع، خود را به عنوان یکی از چهرههای برجسته سینمای معاصر تثبیت کرد. از نمایشهای به یاد ماندنی در اقتباسهای مدرن تا همکاریهای موفق با کارگردانانی چون ریچارد لینکلیتر، هاوک همواره به دنبال تجربههای جدید و چالشبرانگیز بوده است.
دهه ۲۰۰۰: “روز تعلیم” و “پیش از غروب”
در سال ۲۰۰۰، هاوک با بازی در نقش اصلی هملت در اقتباسی مدرن به کارگردانی مایکل آلمریدا، این نمایشنامه معروف شکسپیر را به شهر نیویورک معاصر آورد. او این رویکرد را برای “دسترسیپذیرتر و حیاتیتر” شدن نمایش موثر میدانست. منتقد Salon نوشت: “هاوک قطعاً بزرگترین هملت دوران حاضر نیست… اما اجرای او جایگاه هملت را به عنوان بزرگترین شخصیت شکسپیر تقویت میکند. و از این نظر، او بیش از هر بازیگر دیگری در این نقش، موفق ظاهر میشود.”
در سال ۲۰۰۱، هاوک در دو فیلم دیگر از لینکلیتر به نامهای “بیداری زندگی” (Waking Life) و “نوار” (Tape) ظاهر شد که هر دو مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند. در انیمیشن “بیداری زندگی”، او صحنهای مشترک با جولی دلپی (همبازی سابقش) داشت و ادامه مکالمات آغاز شده در “پیش از طلوع” را پی گرفت. درام “نوار” که در زمان واقعی اتفاق میافتاد و بر اساس نمایشنامهای از استفن بلبر ساخته شده بود، به طور کامل در یک اتاق متل و با حضور سه شخصیت (با بازی هاوک، رابرت شان لئونارد و اوما تورمن) روایت میشد. هاوک این فیلم را “اولین اجرای بزرگسالانه” خود میدانست، اجرایی که ایبرت آن را به دلیل نشان دادن “مهارت فیزیکی و کلامی در بازیگری” ستایش کرد.
نقش بعدی هاوک، که به خاطر آن تحسین قابل توجهی از منتقدان دریافت کرد، در فیلم “روز تعلیم” (Training Day) محصول ۲۰۰۱ بود. هاوک در کنار دنزل واشنگتن، در نقش جیک هوی، پلیس تازهکار، ظاهر شد. این دو به عنوان زوجی از کارآگاهان مواد مخدر اداره پلیس لس آنجلس، ۲۴ ساعت را در محلههای گانگستری جنوب لس آنجلس میگذرانند. این فیلم یک موفقیت گیشه بود و ۱۰۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و به طور کلی نقدهای مثبتی دریافت کرد. Variety نوشت: “هاوک ظرافتهای جسورانه و حیلهگرانهای به نقش خود اضافه میکند که به او اجازه میدهد در شرایط سخت، به خوبی از خود دفاع کند.” پل کلینتون از CNN گزارش داد که عملکرد هاوک “کاملاً باورپذیر بود، به عنوان یک تازهکار با چشمان معصوم که با یک اسطوره [واشنگتن] روبرو میشود.” خود هاوک “روز تعلیم” را “بهترین تجربه” خود در هالیوود توصیف کرد. بازی او نامزدی جایزه انجمن بازیگران سینما و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برایش به ارمغان آورد.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، هاوک پروژههای متعددی را به دور از بازیگری دنبال کرد. او با فیلم “دیوارهای چلسی” (Chelsea Walls) محصول ۲۰۰۲، اولین کارگردانی خود را تجربه کرد. این درام مستقل درباره پنج هنرمند مبارز بود که در هتل معروف چلسی در نیویورک زندگی میکردند. این فیلم از نظر منتقدان و مالی ناموفق بود. دومین رمان او، “چهارشنبه خاکستر” (Ash Wednesday) محصول ۲۰۰۲، با استقبال بهتری مواجه شد و وارد لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز شد.
این رمان که داستان یک سرباز فراری و دوستدختر باردارش را روایت میکرد، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. گاردین آن را “به طرز تیزبینانه و دلخراشی نوشته شده … یک اثر فشرده برای خواندن در یک نشست” نامید. نیویورک تایمز اشاره کرد که هاوک در این کتاب “استعدادهای ذاتی یک رماننویس را به نمایش گذاشته است… نگاهی تیزبینانه، صدایی روان در داستانسرایی و تخیل برای خلق شخصیتهای پیچیده”، اما در “ترفندهای روایی که میتوان آموزش داد، ضعیفتر بود.” در سال ۲۰۰۳، هاوک در تلویزیون نیز ظاهر شد و به عنوان مهمان در فصل دوم سریال تلویزیونی “آلیاس” (Alias)، نقش یک مامور مرموز سیآیاِی را ایفا کرد.

در سال ۲۰۰۴، هاوک به سینما بازگشت و در دو فیلم “گرفتن جانها” (Taking Lives) و “پیش از غروب” (Before Sunset) ایفای نقش کرد. “گرفتن جانها” با نقدهای عمدتاً منفی مواجه شد، اما بازی هاوک مورد توجه منتقدان قرار گرفت؛ استار تریبیون نوشت که او “نقش یک شخصیت پیچیده را قانعکننده بازی میکند.” “پیش از غروب”، دنباله “پیش از طلوع” (Before Sunrise) محصول ۱۹۹۵ که هاوک به همراه لینکلیتر و دلپی در نگارش آن همکاری داشت، بسیار موفقتر بود. Hartford Courant نوشت که سه همکار “جسی و سلین را درخشان و تازه نگه میدارند، یکی از لذتبخشترین و تاثیرگذارترین زوجهای عاشقانه سینما.” هاوک آن را یکی از فیلمهای مورد علاقه خود، “عشقی برای واقعگرایان” نامید. “پیش از غروب” نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شد، اولین نامزدی اسکار فیلمنامهنویسی برای هاوک.
هاوک در تریلر اکشن “حمله به پاسگاه ۱۳” (Assault on Precinct 13) محصول ۲۰۰۵، یک بازسازی آزاد از فیلم ۱۹۷۶ جان کارپنتر با همین عنوان، با داستانی بهروز شده، به ایفای نقش پرداخت. این فیلم نقدهای متناقضی دریافت کرد؛ برخی منتقدان فضای تاریک و سریع فیلم را ستایش کردند، در حالی که برخی دیگر آن را به طور نامطلوبی با نسخه اصلی جان کارپنتر مقایسه کردند. هاوک در همان سال در تریلر جنایی سیاسی “ارباب جنگ” (Lord of War) نیز ظاهر شد و نقش یک مامور اینترپل را بازی کرد که به دنبال یک دلال اسلحه با بازی نیکلاس کیج بود. در سال ۲۰۰۶، هاوک در نقش مکمل در فیلم “فست فود نیشن” (Fast Food Nation) به کارگردانی ریچارد لینکلیتر بر اساس کتاب پرفروش ۲۰۰۱ اریک شلوسر، بازی کرد. در همان سال، هاوک دومین فیلم بلند خود را با نام “گرمترین ایالت” (The Hottest State)، بر اساس رمان همنام خود در سال ۱۹۹۶، کارگردانی کرد. این فیلم در اوت ۲۰۰۷ با استقبالی سرد مواجه شد.
در سال ۲۰۰۷، هاوک در کنار فیلیپ سیمور هافمن، ماریسا تومی و آلبرت فینی در درام جنایی “پیش از اینکه شیطان بداند که تو مردهای” (Before the Devil Knows You’re Dead) بازی کرد. این آخرین اثر سیدنی لومت بود و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. USA Today آن را “بسیار سرگرمکننده” نامید و بازی هاوک و هافمن را عالی توصیف کرد. پیتر تراورس از رولینگ استون، بازی هاوک را تحسین کرد و اشاره کرد که او “برای خلق تصویری فراموشنشدنی از فقدان، عمیقاً کاوش میکند.” سال بعد، هاوک در کنار مارک رافلو در درام جنایی “آنچه تو را نکشد” (What Doesn’t Kill You) بازی کرد. با وجود استقبال مثبت، این فیلم به دلیل ورشکستگی توزیعکنندهاش، اکران سینمایی مناسبی نداشت. در سال ۲۰۰۹، هاوک در دو فیلم ظاهر شد: “نیویورک، دوستت دارم” (New York, I Love You)، یک فیلم عاشقانه متشکل از ۱۲ فیلم کوتاه، و “جزیره استیتن” (Staten Island)، یک درام جنایی با بازی وینسنت دنوفریو و سیمور کسل.
دهه ۲۰۱۰: “پیش از نیمهشب”، “بچگی”، “اولین اصلاحشده”
در سال ۲۰۱۰، هاوک در فیلم علمی تخیلی ترسناک “سحرگاهشکنان” (Daybreakers) در نقش یک هماتولوژیست خونآشام بازی کرد. این فیلم که در استرالیا با برادران اسپیرگ فیلمبرداری شد، نقدهای منطقی دریافت کرد و ۵۱ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت. نقش بعدی او در فیلم “بهترینهای بروکلین” (Brooklyn’s Finest) ساخته آنتوان فوکوا، در نقش یک مامور فاسد مواد مخدر بود.
این فیلم در ماه مارس با استقبالی متوسط اکران شد، با این حال بازی هاوک مورد استقبال خوبی قرار گرفت؛ نیویورک دیلی نیوز نتیجه گرفت: “هاوک — با ادامه تکامل به سمت بازیگری قویتر و شدیدتر از آنچه ۲۰ سال پیش کسی میتوانست پیشبینی کند — فیلم را به پیش میبرد.” در اقتباس تلویزیونی سال ۲۰۱۱ از رمان “موبی دیک” اثر هرمان ملویل، هاوک نقش استارباک، افسر اول کاپیتان آهاب با بازی ویلیام هرت، را ایفا کرد. سپس در کنار کریستین اسکات توماس در فیلم “زن در پنجم” (The Woman in the Fifth) ساخته پاول پاولیکوفسکی، یک “معمای پر زرق و برق” درباره یک رماننویس آمریکایی که در تلاش برای بازسازی زندگی خود در پاریس بود، بازی کرد.
در سال ۲۰۱۲، هاوک برای اولین بار وارد ژانر وحشت شد و در فیلم “شرور” (Sinister) به کارگردانی اسکات دریکسون، نقش یک نویسنده جنایت واقعی را بازی کرد که ۸۷ میلیون دلار در گیشه جهانی فروش داشت. این فیلم اولین در مجموعهای از فیلمهای بسیار سودآور برای هاوک پس از شروع دهه جدید بود. یک هفته قبل از اکران “شرور” در ایالات متحده، هاوک توضیح داد که پیش از این به دلیل اینکه بازیگری خوب همیشه برای موفقیت در ژانر وحشت لازم نیست، از این ژانر دوری میکرد؛ با این حال، تهیهکننده “شرور”، جیسون بلوم، که قبلاً یک شرکت تئاتر با هاوک را اداره میکرد، این پیشنهاد را بر اساس شخصیت و کارگردان به بازیگر داد:
“وقتی جوانتر بودم، یک شرکت تئاتر با این آقا، جیسون بلوم، اداره میکردم. او عاشق فیلمهای ترسناک بود و خودش زیرژانر کوچکی با ‘فعالیت فراطبیعی’ ایجاد کرد. و او مدام سعی میکرد به من بگوید که چقدر باید این ژانر را دوست داشته باشم. و من به او گفتم: من هرگز فیلمنامهای با یک شخصیت واقعاً عالی و یک فیلمساز واقعی که به آن علاقهمند باشم، نداشتهام. بنابراین، او مرا به این کار کشاند.”
در طول سال ۲۰۱۳، هاوک در سه فیلم با ژانرهای مختلف بازی کرد. “پیش از نیمهشب” (Before Midnight)، سومین قسمت از مجموعه “پیش از…”، هاوک را دوباره با دلپی و لینکلیتر متحد کرد. همانند قسمتهای قبلی خود، این فیلم نیز تحسین قابل توجهی از منتقدان دریافت کرد؛ Variety نوشت که “یکی از بزرگترین رمانسهای سینمایی دوران مدرن به کاملترین و غنیترین بیان خود در ‘پیش از نیمهشب’ دست مییابد” و صحنه در اتاق هتل را “یک الگو برای کتابچه راهنمای بازیگران” نامید. این فیلم نامزدی دیگری برای اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای همنویسندگانش هاوک، لینکلیتر و دلپی به ارمغان آورد.
سپس هاوک در تریلر ترسناک “پاکسازی” (The Purge) بازی کرد، درباره آیندهای در آمریکا که در آن جرم و جنایت برای یک شب در سال قانونی است. با وجود نقدهای متناقض، این فیلم با افتتاحیه ۳۴ میلیون دلاری خود، صدرنشین باکس آفیس آخر هفته شد، که بزرگترین افتتاحیه در کارنامه هاوک بود. سومین فیلم هاوک در سال ۲۰۱۳، تریلر اکشن “فرار” (Getaway) بود که هم از نظر منتقدان و هم از نظر تجاری ناموفق بود.
فیلم “بچگی” (Boyhood) لینکلیتر، که طی ۱۲ سال فیلمبرداری شده بود، در اواسط سال ۲۰۱۴ اکران شد. این فیلم زندگی یک پسر آمریکایی را از سن ۶ تا ۱۸ سالگی دنبال میکند و هاوک نقش پدر شخصیت اصلی را بازی میکند. این فیلم به بهترین فیلم سال ۲۰۱۴ از نظر منتقدان تبدیل شد و توسط انجمنهای منتقدان متعددی به عنوان “بهترین فیلم” سال نامگذاری شد. هاوک در مصاحبهای گفت که این توجه برایش غافلگیرکننده بود. وقتی او برای اولین بار با پروژه لینکلیتر درگیر شد، آن را “فیلمی مناسب” نمیدانست و بیشتر شبیه “یک آزمایش رادیکال فیلمسازی دهه ۶۰ یا چیزی شبیه به آن” بود. در فصل جوایز بعدی، این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شد، در حالی که جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام و جایزه بفتا بهترین فیلم را دریافت کرد. همچنین این فیلم نامزدیهای متعددی از جمله اسکار، بفتا، گلدن گلوب و جایزه SAG برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای هاوک به ارمغان آورد.
هاوک در ادامه دوباره با برادران اسپیرگ در تریلر علمی تخیلی “پیشنوشته” (Predestination) همکاری کرد که در آن هاوک نقش یک مامور سفر در زمان را در آخرین ماموریت خود بازی میکند. پس از نمایش اولیه در جشنواره فیلم SXSW 2014، این فیلم در استرالیا در اوت ۲۰۱۴ و در ایالات متحده در ژانویه ۲۰۱۵ اکران شد. این فیلم نقدهای عمدتاً مثبتی دریافت کرد و نامزد جایزه AACTA بهترین فیلم شد. سپس او با اندرو نیکل، کارگردان فیلم “گاتاکا” (Gattaca)، برای فیلم “قتل خوب” (Good Kill) دوباره متحد شد. در این فیلم جنگی مدرن، هاوک نقش یک خلبان پهپاد با وجدانی آشفته را بازی کرد، که منجر به این شد که هالیوود ریپورتر آن را “بهترین نقش سینمایی او در سالهای اخیر” بنامد. همچنین در سال ۲۰۱۴، هاوک در فیلم “سیمبلین” (Cymbeline) ظاهر شد که او را دوباره با جان لگویزامو، همبازیاش در “حمله به پاسگاه ۱۳”، متحد کرد.
در سپتامبر ۲۰۱۴، اولین مستند هاوک، “سیمور: یک مقدمه” (Seymour: An Introduction)، در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF) به نمایش درآمد و جایزه دومین فیلم مستند برگزیده مردم TIFF را از آن خود کرد. این فیلم که پس از یک مهمانی شام با حضور هاوک و برنشتاین شکل گرفت، پرترهای از موسیقیدان کلاسیک سیمور برنشتاین است که توضیح داد، با وجود اینکه او معمولاً فردی بسیار خصوصی است، نتوانسته درخواست کارگردانی هاوک را رد کند زیرا او “بسیار دوستداشتنی” است. برنشتاین و هاوک در طول فرآیند فیلمبرداری دوستیای را شکل دادند و پیانیست کلاسیک برای یکی از گروههای تئاتر هاوک اجرا کرد. این فیلم در مارس ۲۰۱۵ با استقبالی گرم اکران شد؛ منتقد لس آنجلس تایمز آن را “بی سر و صدا تاثیرگذار، به طور نامحدودی عمیق” توصیف کرد.
هاوک دو فیلم داشت که در جشنواره TIFF 2015 به نمایش درآمدند و هر دو نقدهای مثبتی دریافت کردند. در فیلم درام “متولد شده برای غمگین بودن” (Born to Be Blue) به کارگردانی رابرت بودرو، او نقش موسیقیدان جاز چت بیکر را بازی کرد. این فیلم در اواخر دهه ۱۹۶۰ اتفاق میافتد و بر بازگشت شغلی پر از آشفتگی این موسیقیدان که با اعتیاد به هروئین دست و پنجه نرم میکرد، تمرکز دارد. تصویر او از بیکر به خوبی مورد استقبال قرار گرفت؛ رولینگ استون نوشت: “هر چیزی که ایثن هاوک را به بازیگری خارقالعاده تبدیل میکند – انرژی او، همدلی او، اشتیاق بیباک و بدون خودبینی او برای کاوش در اعماق یک شخصیت – در ‘متولد شده برای غمگین بودن’ قابل مشاهده است.” در کمدی رمانتیک “نقشه مگی” (Maggie’s Plan) به کارگردانی ربکا میلر، هاوک در کنار گرتا گرویگ و جولین مور، نقش یک انسانشناس و رماننویس مشتاق را بازی کرد. از دیگر فیلمهای او در آن سال میتوان به درام دوران بلوغ “ده هزار قدیس” (Ten Thousand Saints) و تریلر روانشناختی “رگرسیون” (Regression) در مقابل اما واتسون اشاره کرد. در نوامبر ۲۰۱۵، هاوک سومین رمان خود، “قوانین برای یک شوالیه” (Rules for a Knight)، را در قالب نامهای از یک پدر به چهار فرزندش درباره ارزشهای اخلاقی زندگی منتشر کرد.
در سال ۲۰۱۶، هاوک در وسترن “در درهای از خشونت” (In a Valley of Violence) به کارگردانی تی وست بازی کرد، که در آن او نقش یک آواره را بازی میکند که در یک شهر کوچک تحت کنترل مارشال (جان تراولتا) به دنبال انتقام است. او سپس دو شخصیت ناخوشایند را پشت سر هم به تصویر کشید: ابتدا به عنوان پدر آزاردهنده یک بازیکن جوان با استعداد بیسبال در فیلم “فنام” (The Phenom)، سپس به عنوان شوهر خشن ماود لوئیس (با بازی سالی هاوکینز) در فیلم “مودی” (Maudie). در حالی که برخی منتقدان چرخشهای غیرمنتظره او را ستودند، برخی دیگر معتقد بودند که هاوک برای نقش یک شخصیت بیرحم “اشتباه انتخاب شده است.” او دوباره با آنتوان فوکوا، کارگردان “روز تعلیم” و بازیگر دنزل واشنگتن برای فیلم “هفت دلاور” (The Magnificent Seven) (۲۰۱۶)، بازسازی فیلم وسترن ۱۹۶۰ با همین نام، همکاری کرد. در ۷ ژوئن، چهارمین کتاب او، “اینده: داستانی از جنگهای آپاچی” (Indeh: A Story of the Apache Wars)، یک رمان گرافیکی که او با هنرمند گرگ روت نوشته بود، منتشر شد.
در سال ۲۰۱۷، هاوک در نقش افتخاری در فیلم علمی تخیلی “والرین و شهر هزار سیاره” (Valerian and the City of a Thousand Planets) ساخته لوک بسون ظاهر شد؛ و در فیلم درام “اولین اصلاحشده” (First Reformed) ساخته پل شریدر، نقش یک کشیش نظامی سابق را بازی کرد که از دست دادن پسرش (که او را تشویق به پیوستن به نیروهای مسلح کرده بود) او را عذاب میداد، و بر تغییرات اقلیمی فاجعهبار قریبالوقوع تمرکز داشت. این فیلم در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۷ با استقبال مثبتی روبرو شد.
در سال ۲۰۱۸، دو فیلم از هاوک در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۸ به نمایش درآمد. در “جولیت، برهنه” (Juliet, Naked)، یک کمدی رمانتیک اقتباس شده از رمان همنام نیک هورنبی، او در نقش یک موسیقیدان راک گمنام ظاهر شد که آلبوم همنام او داستان را به حرکت درآورد. سومین فیلم بلند او، “بلیز” (Blaze)، بر اساس زندگی موسیقیدان کانتری کمتر شناخته شده بلیز فولی، در بخش رقابت اصلی جشنواره انتخاب شد. علاوه بر این، هاوک در تریلر جنایی “استکهلم” (Stockholm) به کارگردانی بودرو نیز بازی کرد که در جشنواره فیلم تریبکا ۲۰۱۸ به نمایش درآمد. هاوک در درام وسترن “کید” (The Kid) محصول ۲۰۱۹، به کارگردانی وینسنت دنوفریو، حضور داشت.
نگاهی به کارنامه هنری، زندگی شخصی و دیدگاهها
ایثن هاوک، بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی، در طول دهههای فعالیت هنری خود، با انتخابهای جسورانه و نقشآفرینیهای عمیق، به یکی از چهرههای برجسته سینما و تئاتر تبدیل شده است. او که تئاتر را “عشق اول” خود میداند، همواره به دنبال تجربههای جدید و چالشبرانگیز در دنیای هنر بوده است.
دهه ۲۰۲۰: ادامه فعالیتهای درخشان
ایثن هاوک (۵۲ ساله، با موهای خاکستری بیرونزده از زیر کلاه و ریش بزی خاکستری، کت خاکستری، پیراهن آبی روشن و زیرپوش سفید، و چشمان فندقی نافذ) در سال ۲۰۱۹، به همراه جیسون بلوم، کتاب “پرنده پروردگار خوب” (The Good Lord Bird) را به مینیسریالی با همین نام تبدیل کرد که در ۴ اکتبر ۲۰۲۰ از شبکه شوتایم (Showtime) پخش شد.
او در این سریال در نقش جان براون، فعال الغای بردگی، در کنار دیوید دیگز و الار کولترین ایفای نقش میکند و مایا هاوک، دخترش نیز در آن حضور دارد. در فیلم زندگینامهای “تسلا” (Tesla) محصول ۲۰۲۰، او نقش اصلی، نیکولا تسلا، مخترع و مهندس را بازی کرد.
سومین رمان او با نام “پرتوی روشن تاریکی” (A Bright Ray of Darkness) در فوریه ۲۰۲۱ منتشر شد. در سال ۲۰۲۲، هاوک در سریال “شوالیه ماه” (Moon Knight) محصول مارول استودیوز (Marvel Studios) که از دیزنی+ (Disney+) پخش شد، در نقش آرتور هرو، شخصیت شرور اصلی، ظاهر شد. همچنین در فیلم “تلفن سیاه” (The Black Phone) محصول بلومهاوس (Blumhouse)، نقش گراوبر، قاتل زنجیرهای کودکان را بازی کرد. “تلفن سیاه” نهمین همکاری هاوک با بلومهاوس بود. در همان سال، او در فیلم “مرد شمالی” (The Northman) ساخته رابرت اگرز، یک حماسه وایکینگی قرن دهم که در ایرلند فیلمبرداری شد، در کنار نیکول کیدمن، آنیا تیلور-جوی و ویلم دفو به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۲۰۲۲، مستند زندگینامهای شش قسمتی هاوک درباره پل نیومن و جوان وودوارد با نام “ستارههای آخرین فیلم” (The Last Movie Stars) از اچبیاو مکس (HBO Max) پخش شد. هاوک همچنین صداپیشه بروس وین/بتمن در مجموعه تلویزیونی انیمیشنی کودکان “بتویلز” (Batwheels) بود.
فعالیت در صحنه (تئاتر)
هاوک تئاتر را “عشق اول” خود توصیف کرده و آن را مکانی میداند که “در آن آزاد است تا خلاقتر باشد.” او در سال ۱۹۹۲ با بازی در نقش کونستانتین ترپلف، نمایشنامهنویس، در نمایش “مرغ دریایی” (The Seagull) اثر آنتون چخوف در تئاتر لایسیوم در منهتن، اولین حضور خود در برادوی را تجربه کرد. سال بعد، هاوک از بنیانگذاران و مدیر هنری شرکت تئاتری مالاپارت در منهتن بود که تا سال ۲۰۰۰ فعالیت داشت. خارج از صحنه نیویورک، هاوک در سال ۱۹۹۵ در تولیدی از “فرزند دفن شده” (Buried Child) اثر سام شپارد به کارگردانی گری سینیز در تئاتر استپنولف در شیکاگو ظاهر شد. در سال ۱۹۹۹، او در نقش کیلروی در نمایشنامه “راه شاهی” (Camino Real) اثر تنسی ویلیامز در جشنواره تئاتر ویلیامزتاون در ماساچوست بازی کرد.
هاوک در سال ۲۰۰۳ با تولید “هنری چهارم” (Henry IV) به کارگردانی جک اوبراین به برادوی بازگشت و در نقش هنری پرسی (هاتسپور) بازی کرد. مجله نیویورک درباره بازی او نوشت: “هاتسپور ایثن هاوک … یک آفرینش جذاب و پرشور است.” بن برنتلی از نیویورک تایمز گزارش داد که تفسیر هاوک از هاتسپور ممکن است “برای برخی سلیقهها بیش از حد معاصر باشد،” اما تماشای “خشم و عصبانیت او بسیار لذتبخش است.” در سال ۲۰۰۵، هاوک در احیای آفبرادوی کمدی تاریک “هیرلیبرلی” (Hurlyburly) اثر دیوید راب بازی کرد. برنتلی، منتقد نیویورک تایمز، بازی هاوک در نقش اصلی ادی را ستود و گزارش داد که “او با دقت بیرحمانهای حس ذهنی تیزبین را که در حال تحلیل رفتن است، به تصویر میکشد.” این بازی نامزدی جایزه لوسیل لورتل برای بهترین بازیگر نقش اصلی را برای هاوک به ارمغان آورد.
از نوامبر ۲۰۰۶ تا مه ۲۰۰۷، هاوک در نقش میخائیل باکونین در سهگانه نمایشی “ساحل آرمانشهر” (The Coast of Utopia) اثر تام استاپارد، یک تولید هشت ساعته در تئاتر لینکلن سنتر در نیویورک، ایفای نقش کرد. لس آنجلس تایمز از بازی هاوک در نقش باکونین تمجید کرد و نوشت: “ایثن هاوک در نقش باکونین، یک علاقهمند عجیب و جذاب که در حال تبدیل شدن به یک آنارشیست مشهور است، به صحنه میآید و میرود.” این بازی اولین نامزدی جایزه تونی را برای هاوک در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در یک نمایشنامه به ارمغان آورد. در نوامبر ۲۰۰۷، او نمایشنامه “چیزهایی که میخواهیم” (Things We Want)، یک نمایشنامه دو پردهای اثر جاناتان مارک شرمن را برای گروه تئاتری آفبرادوی The New Group کارگردانی کرد. این نمایشنامه چهار شخصیت داشت که توسط پل دانو، پیتر دینکلج، جاش همیلتون و زوئی کازان بازی میشدند. مجله نیویورک از “کارگردانی ظریف” هاوک، به ویژه توانایی او در “هدایت یک گروه بازیگری با استعداد به دور از اغراق”، تمجید کرد.

سال بعد، هاوک جایزه مایکل مندلسون برای تعهد برجسته به تئاتر را دریافت کرد. در سخنرانی پذیرش جایزه، هاوک گفت: “نمیدانم چرا به من افتخار میکنند. فکر میکنم دلیل واقعی افتخارشان به من، کمک به جمعآوری پول برای گروه تئاتر است. هر زمان که اقتصاد ضربه سختی میخورد، یکی از اولین چیزهایی که از بین میرود، کمکهای مردمی است، و آخرین مورد در آن لیست، هنر است زیرا مردم احساس میکنند ضروری نیست. گمان میکنم من اینجا هستم تا به مردم یادآوری کنم که هنر برای سلامت روانی کشورمان ضروری است.”
در سال ۲۰۰۹، هاوک در دو نمایشنامه تحت کارگردانی سام مندس، کارگردان بریتانیایی، ظاهر شد: در نقش تروفیموف در “باغ آلبالو” (The Cherry Orchard) اثر چخوف و در نقش اوتولیکوس در “داستان زمستان” (The Winter’s Tale) اثر شکسپیر. این دو تولید که در نیویورک به عنوان بخشی از پروژه Bridge آغاز شد، به یک تور هشت ماهه در شش کشور رفت. “باغ آلبالو” نقدهای متفاوتی از نیویورک دیلی نیوز دریافت کرد که نوشت: “ایثن هاوک … به تصویر دانشجوی ‘کثیف’ تروفیموف میخورد، اما کاش با خلط مزمن در گلو صحبت نمیکرد.” بازی هاوک در “داستان زمستان” بهتر مورد استقبال قرار گرفت و نامزدی جایزه دراما دسک برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در یک نمایشنامه را برای او به ارمغان آورد.
در ژانویه ۲۰۱۰، هاوک دومین نمایشنامه خود با نام “دروغ ذهن” (A Lie of the Mind) اثر سام شپارد را در صحنه نیویورک کارگردانی کرد. این اولین احیای بزرگ آفبرادوی این نمایشنامه از زمان اولین نمایش آن در سال ۱۹۸۵ بود. هاوک گفت که به دلیل نگرش نمایشنامه به “طبیعت واقعیت” و “ترکیب عجیب و غریب طنز و عرفان” جذب آن شده است. در نقد خود برای نیویورک تایمز، بن برنتلی به “وضوح ترسناک و درخشان” این تولید اشاره کرد و هاوک را به خاطر ارائه اجرایی تحسین کرد که “خبرگان بازیگری دقیق سالها آن را به یاد خواهند داشت.” انترتینمنت ویکلی اظهار داشت که اگرچه “دروغ ذهن” “در مراحل پایانی کمی لنگ میزند”، اما احیای “قوی” هاوک توانست “حالت جادویی و ناخوشایند نسخه اصلی را احیا کند.” این تولید پنج نامزدی جایزه لوسیل لورتل از جمله بهترین احیا را به دست آورد و نامزدی جایزه دراما دسک برای بهترین کارگردان نمایشنامه را برای هاوک به ارمغان آورد.
هاوک سپس در اولین نمایش آفبرادوی نمایشنامه جدیدی با نام “خون از سنگ” (Blood from a Stone) اثر تامی نوهیلی از دسامبر ۲۰۱۰ تا فوریه ۲۰۱۱ ایفای نقش کرد. این نمایشنامه از نظر منتقدان موفق نبود، اما بازی هاوک در نقش اصلی تراویس بازخوردهای مثبتی دریافت کرد؛ نیویورک تایمز گفت که او “به طرز چشمگیری در انتقال حساسیت پنهان زیر ظاهر کنارهگیری محتاطانه تراویس خوب عمل کرد.” یکی از نویسندگان نیویورک پست خاطرنشان کرد که این “بهترین بازی هاوک در سالهای اخیر” بود. هاوک برای نقشش در “خون از سنگ” برنده جایزه اوبی شد. سال بعد هاوک نقش اصلی را در “ایوانوف” (Ivanov) اثر چخوف در کمپانی Classic Stage بازی کرد. در اوایل ۲۰۱۳، او در نمایشنامه جدید “کلایو” (Clive) که الهامگرفته از “بائال” (Baal) اثر برتولت برشت و نوشته جاناتان مارک شرمن بود، هم بازی کرد و هم کارگردانی کرد. در اواخر همان سال، او نقش اصلی را در تولید برادوی “مکبث” (Macbeth) در تئاتر لینکلن سنتر بازی کرد، اما بازی او نتوانست نظر منتقدان را جلب کند، و نیویورک پست آن را “غیرمنتظره” خواند که در یک تولید پر زرق و برق، خویشتنداری بیموقعی را نشان میدهد.
در سال ۲۰۱۹، هاوک با احیای “غرب حقیقی” (True West) اثر سام شپارد، در کنار پل دانو، به برادوی بازگشت. این نمایش با تحسین منتقدان روبرو شد و جایزه انتخاب منتقدان را از نیویورک تایمز دریافت کرد. پیشنمایشهای نمایش در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۸ آغاز شد و رسماً در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹ به روی صحنه رفت و در ۱۷ مارس ۲۰۱۹ به پایان رسید. هاوک یکی از اعضای گروه تئاتر LAByrinth است.
زندگی شخصی
هاوک در محله بوروم هیل (Boerum Hill) در بروکلین، شهر نیویورک زندگی میکند و صاحب یک جزیره کوچک در نوا اسکوشیا، کانادا است که گهگاه در تابستان در آنجا زندگی میکند. او از طرف پدری، پسرعموی دوم دو بار دور تنسی ویلیامز است. پدربزرگ مادری هاوک، هاوارد لیموئل گرین، پنج دوره در مجلس قانونگذاری تگزاس خدمت کرد (۱۹۵۷-۱۹۶۷)، از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ به عنوان قاضی منتخب شهرستان تارانت در تگزاس خدمت کرد و همچنین کمیسر بیسبال لیگهای کوچک بود. در دوران مجردی، هاوک با کیم تاناهیل، پرستاری که برای بروس ویلیس و دمی مور کار میکرد، قرار میگذاشت.
خانواده
در ۱ مه ۱۹۹۸، هاوک با بازیگر اوما تورمن ازدواج کرد، که او را در سال ۱۹۹۶ در صحنه فیلمبرداری فیلم “گاتاکا” (Gattaca) ملاقات کرده بود. آنها دو فرزند به نامهای مایا (متولد ۱۹۹۸) و لون (متولد ۲۰۰۲) دارند. این زوج در سال ۲۰۰۳ در پی اتهامات خیانت هاوک از هم جدا شدند و سال بعد درخواست طلاق دادند. طلاق در اوت ۲۰۰۵ نهایی شد.


در سال ۲۰۰۸، هاوک با رایان شاوهاگز ازدواج کرد، که قبل از فارغالتحصیلی از دانشگاه کلمبیا، مدت کوتاهی به عنوان پرستار فرزندان او و تورمن کار کرده بود. هاوک با رد گمانهزنیها درباره رابطهشان گفت: “ازدواج [اول] من به دلیل فشارهای زیادی از هم پاشید، که هیچکدام از آنها به رایان مربوط نبود.” آنها دو دختر به نامهای کلمنتین و ایندیانا دارند.

باورها
هاوک خود را فمینیست میداند و از “باشگاه پسرانه بودن صنعت فیلم” انتقاد کرده است. او همچنین از کالین کپرنیک و حقوق فردی حمایت کرده است.
هاوک یک اسقفنشین است. او در برنامه “لیت شو با استفن کولبرت” (The Late Show with Stephen Colbert) شوخی کرد: “مادرم همیشه میگفت ما کاتولیکهای wannabe هستیم. ما فقط نمیخواستیم کار سخت را انجام دهیم و میخواستیم بتوانیم طلاق بگیریم.” هاوک کارگردانی فیلم “گربه وحشی” (Wildcat)، یک فیلم زندگینامهای درباره فلانری اوکانر، یک کاتولیک متدین، را بر عهده داشت که دخترش، مایا، در آن بازی کرد.
فعالیتهای بشردوستانه
هاوک به عنوان یکی از رئیسان کمیته “شیرهای جوان” (Young Lions Committee) کتابخانه عمومی نیویورک، یکی از هیئتهای خیریه اصلی نیویورک، خدمت کرده است. در سال ۲۰۰۱، هاوک جایزه “داستان شیرهای جوان” (Young Lions Fiction Award) را، یک جایزه سالانه برای دستاوردها در داستاننویسی توسط نویسندگان زیر ۳۵ سال، تأسیس کرد. در نوامبر ۲۰۱۰، او توسط کتابخانه عمومی نیویورک به عنوان “شیر کتابخانه” (Library Lion) مورد تقدیر قرار گرفت. در مه ۲۰۱۶، هاوک به هیئت امنای کتابخانه پیوست.
دیدگاههای سیاسی
هاوک از حزب دموکرات حمایت میکند و در سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۴، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ به ترتیب از بیل بردلی، جان کری، باراک اوباما و هیلاری کلینتون برای ریاست جمهوری ایالات متحده حمایت کرد.
در مصاحبهای در اکتبر ۲۰۱۲، هاوک گفت که او هنر بزرگ را به سیاست ترجیح میدهد، و توضیح داد که ترجیح او “چقدر کم” به دومی اهمیت میدهد؛ “من به اولین افراد نسل خود فکر میکنم که هنر بزرگی را خلق میکنند. من میبینم که مایکل چابون یک کتاب عالی مینویسد؛ وقتی میبینم فیلیپ سیمور هافمن سال گذشته “مرگ یک فروشنده” (Death of a Salesman) را بازی میکند — میبینم که افراد نسل من در کار خود به طور کامل محقق شدهاند، و این واقعاً هیجانانگیز است. اما سیاست؟ نمیدانم. پل رایان قطعاً مرد من نیست.”
هاوک از دونالد ترامپ انتقاد کرده و او را به خاطر شعار “آمریکا را دوباره عالی کنیم” (Make America Great Again) و تهدید به زندانی کردن هیلاری کلینتون مورد انتقاد قرار داد. به گفته هاوک، اعضای خانوادهاش به ترامپ رأی دادند.
اینستاگرام ایثن هاک
برای دیدن صفحه ایثن هاک در شبکه اجتماعی اینستاگرام بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.instagram.com/ethanhawke

فیلم های ایثن هاک
سال | فیلم | نقش |
۱۹۸۵ | کاوشگران (Explorers) | بن کراندال |
۱۹۸۸ | لانه شیر (Lion’s Den) | کریس |
۱۹۸۹ | انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society) | تاد اندرسون |
۱۹۸۹ | پدر (Dad) | بیلی ترمونت |
۱۹۹۱ | وایت فنگ (White Fang) | جک کانروی |
۱۹۹۱ | قرار اسرارآمیز (Mystery Date) | تام مکهیو |
۱۹۹۲ | واترلند (Waterland) | متیو پرایس |
۱۹۹۲ | شبی پرستاره (A Midnight Clear) | ویل نات |
۱۹۹۳ | غرق در عشق (Rich in Love) | وین فروبینس |
۱۹۹۳ | زنده (Alive) | ناندو پارادو |
۱۹۹۴ | مستقیم به یک (Straight to One) | — |
۱۹۹۴ | مسابقه تلویزیونی (Quiz Show) | دانشجوی دن کیشوت |
۱۹۹۴ | واقعیت نیش میزند (Reality Bites) | تروی دایر |
۱۹۹۴ | لغزش (Floundering) | جیمی |
۱۹۹۴ | وایت فنگ ۲: اسطوره گرگ سفید (White Fang 2: Myth of the White Wolf) | جک کانروی |
۱۹۹۵ | پیش از طلوع آفتاب (Before Sunrise) | جسی والاس |
۱۹۹۵ | جستجو و نابود کردن (Search and Destroy) | راجر |
۱۹۹۷ | گاتاکا (Gattaca) | وینسنت فریمن |
۱۹۹۸ | آرزوهای بزرگ (Great Expectations) | فینیگان ‘فین’ بل |
۱۹۹۸ | پسران نیوتن (The Newton Boys) | جس نیوتن |
۱۹۹۹ | سرعت گاری (The Velocity of Gary) | نت |
۱۹۹۹ | جو پادشاه (Joe the King) | لن کولز |
۱۹۹۹ | برف روی سروها میافتد (Snow Falling on Cedars) | اسماعیل چمبرز |
۲۰۰۰ | هملت (Hamlet) | هملت |
۲۰۰۱ | بیداری زندگی (Waking Life) | جسی والاس |
۲۰۰۱ | نوار (Tape) | وینس |
۲۰۰۱ | روز تعلیم (Training Day) | جیک هویت |
۲۰۰۱ | دیوارهای چلسی (Chelsea Walls) | سم (صداپیشه) |
۲۰۰۲ | نمایش جیمی (The Jimmy Show) | ری |
۲۰۰۴ | گرفتن جانها (Taking Lives) | مارتین اشلی / جیمز کاستا |
۲۰۰۴ | پیش از غروب آفتاب (Before Sunset) | جسی والاس |
۲۰۰۵ | حمله به پاسگاه ۱۳ (Assault on Precinct 13) | گروهبان جیک روئنیک |
۲۰۰۵ | ارباب جنگ (Lord of War) | مامور ATF جک ولنتاین |
۲۰۰۵ | یک چیز دیگر… (One Last Thing…) | ارل جیمیسون |
۲۰۰۶ | داغترین ایالت (The Hottest State) | وینس |
۲۰۰۶ | ملت فست فود (Fast Food Nation) | پیت |
۲۰۰۷ | پیش از آنکه شیطان بداند تو مردهای (Before the Devil Knows You’re Dead) | هنک هنسن |
۲۰۰۸ | چیزی که تو را نمیکشد (What Doesn’t Kill You) | پالی مکدوگان |
۲۰۰۸ | چلسی در سنگها (Chelsea on the Rocks) | خودش |
۲۰۰۸ | نیویورک، دوستت دارم (New York, I Love You) | نویسنده |
۲۰۰۹ | بهترینهای بروکلین (Brooklyn’s Finest) | کارآگاه سال پروسیدا |
۲۰۰۹ | استیتن آیلند (Staten Island) | ‘سالی’ هالورسون |
۲۰۰۹ | کورسو: آخرین بیت (Corso: The Last Beat) | راوی / خودش |
۲۰۰۹ | دایبریکرز (Daybreakers) | ادوارد دالتون |
۲۰۱۱ | زن در پنجم (The Woman in the Fifth) | تام ریکز |
۲۰۱۲ | یادآوری کامل (Total Recall) | کارل هاوزر |
۲۰۱۲ | شوم (Sinister) | الیسون اوزوالت |
۲۰۱۲ | میا ماکسیما کولپا: سکوت در خانه خدا (Mea Maxima Culpa: Silence in the House of God) | پت (صداپیشه) |
۲۰۱۳ | پیش از نیمهشب (Before Midnight) | جسی والاس |
۲۰۱۳ | پاکسازی (The Purge) | جیمز ساندین |
۲۰۱۳ | فرار (Getaway) | برنت مگنا |
۲۰۱۴ | پسربچگی (Boyhood) | میسون ایوانز پدر |
۲۰۱۴ | تقدیر (Predestination) | مامور دو |
۲۰۱۴ | سیمبلین (Cymbeline) | یاکیمو |
۲۰۱۴ | کشتار خوب (Good Kill) | سرگرد تامی ایگان |
۲۰۱۴ | سیمور: یک مقدمه (Seymour: An Introduction) | خودش |
۲۰۱۵ | ده هزار قدیس (Ten Thousand Saints) | لس کفی |
۲۰۱۵ | برنامه مگی (Maggie’s Plan) | جان هاردینگ |
۲۰۱۵ | متولد آبی بودن (Born to Be Blue) | چت بیکر |
۲۰۱۵ | رگرسیون (Regression) | بروس کنر |
۲۰۱۶ | در دره خشونت (In a Valley of Violence) | پل |
۲۰۱۶ | پدیده (The Phenom) | هاپر گیبسون پدر |
۲۰۱۶ | تهاجم! (Invasion!) | کیهان (صداپیشه) |
۲۰۱۶ | مادی (Maudie) | اورت لوئیس |
۲۰۱۶ | هفت باشکوه (The Magnificent Seven) | ‘شببخیر’ روبیچو |
۲۰۱۷ | والرین و شهر هزار سیاره (Valerian and the City of a Thousand Planets) | ‘جولی’ دلال |
۲۰۱۷ | اولین اصلاح (First Reformed) | کشیش ارنست تولر |
۲۰۱۷ | ۲۴ ساعت برای زندگی (24 Hours to Live) | تراویس کنراد |
۲۰۱۷ | تاریک (Dark) | راوی |
۲۰۱۸ | جولیت، برهنه (Juliet, Naked) | تاکر کرو |
۲۰۱۸ | بلیز (Blaze) | دیجی رادیو |
۲۰۱۸ | استکهلم (Stockholm) | کای هنسون / لارس نیسترم |
۲۰۱۹ | بچه (The Kid) | پت گرت |
۲۰۱۹ | بزرگراهی را به فرزندی بپذیر (Adopt a Highway) | راسل میلینگز |
۲۰۱۹ | حقیقت (The Truth) | هنک |
۲۰۲۰ | تسلا (Tesla) | نیکولا تسلا |
۲۰۲۰ | شهر گلو بریده (Cut Throat City) | جکسون سیمز |
۲۰۲۱ | صفرها و یکها (Zeros and Ones) | جیجی |
۲۰۲۱ | گناهکار (The Guilty) | گروهبان بیل میلر (صداپیشه) |
۲۰۲۱ | تلفن سیاه (The Black Phone) | رباینده |
۲۰۲۲ | مرد شمالی (The Northman) | پادشاه آورواندیل |
۲۰۲۲ | پیاز شیشهای: معمای چاقوها (Glass Onion: A Knives Out Mystery) | مرد کارآمد |
۲۰۲۲ | ریموند و ری (Raymond & Ray) | ری |
۲۰۲۳ | راه عجیب زندگی (Strange Way of Life) | جیک |
۲۰۲۳ | گربهوحشی (Wildcat) | — |
۲۰۲۳ | دنیا را پشت سر بگذار (Leave the World Behind) | کلی سندفورد |
۲۰۲۵ | ماه آبی (Blue Moon) | لورنز هارت |
۲۰۲۵ | او میرقصد (She Dances) | برایان |
۲۰۲۵ | تلفن سیاه ۲ (Black Phone 2) | رباینده |
در دست ساخت | امشب در ظهر (Tonight at Noon) | لفی |
در دست ساخت | وزن (The Weight) | ساموئل مورفی |

سریال های ایثن هاک
سال | سریال | نقش | توضیحات |
۲۰۰۳ | اسم مستعار (Alias) | مامور سیا جیمز ال. لنوکس | قسمت: “مامور دوجانبه” |
۲۰۰۷ | مرغ رباتیک (Robot Chicken) | گودزیلا جونیور / جیسون | صداپیشه، قسمت: “شرتکیک اسکوا بری” |
۲۰۱۱ | موبی دیک (Moby Dick) | استارباک | مینیسریال |
۲۰۱۹ | پاکسازی (The Purge) | جیمز ساندین | قسمت: “۷:۰۱ صبح” |
۲۰۲۰ | پرنده خوب خدا (The Good Lord Bird) | جان براون | نقش اصلی؛ همچنین خالق، نویسنده و تهیهکننده اجرایی |
۲۰۲۲ | مون نایت (Moon Knight) | آرتور هارو | نقش اصلی |
۲۰۲۲ | آخرین ستارههای سینما (The Last Movie Stars) | خودش | مجموعه مستند؛ کارگردان نیز بود |
۲۰۲۲–اکنون | بتویلز (Batwheels) | بتمن | صداپیشه اصلی |
۲۰۲۳ | سگهای رزرو (Reservation Dogs) | ریک میلر | قسمت: “پدر الورا” |
۲۰۲۵ | واقعیت (The Lowdown) | لی ریبون | سریال آینده؛ تهیهکننده اجرایی نیز بود |
تئاتر
سال | عنوان | نقش | محل اجرا |
۱۹۹۱ | کازانووا (Casanova) | کازانووای جوان | تئاتر عمومی |
۱۹۹۲–۱۹۹۳ | مرغ دریایی (The Seagull) | کنستانتین ترپلف | تئاتر لایسیوم |
۱۹۹۳ | سوفیستری (Sophistry) | خاویر ‘اِکس’ رینولدز | افقهای نمایشنامهنویسان |
۱۹۹۹ | کامینوس رئال (Camino Real) | کیلروی | جشنواره تئاتر ویلیامزتاون |
۲۰۰۱ | هنری ماس فقید (The Late Henry Moss) | ری ماس | فضای پیتر نورتون |
۲۰۰۳–۲۰۰۴ | هنری چهارم (Henry IV) | هنری پرسی | تئاتر ویویان بومونت، برادوی |
۲۰۰۵ | هورلیبورلی (Hurlyburly) | ادی | تئاتر آکرن |
۲۰۰۶–۲۰۰۷ | ساحل اتوپیا (The Coast of Utopia) | مایکل باکونین | تئاتر ویویان بومونت، برادوی |
۲۰۰۷ | چیزهایی که میخواهیم (Things We Want) | — | تئاتر آکرن |
۲۰۰۹ | باغ آلبالو (The Cherry Orchard) | پیتر تروفیموف | تئاتر هاروی بیایام |
۲۰۰۹ | داستان زمستان (The Winter’s Tale) | اوتولیکوس | اولد ویک / تور بینالمللی |
۲۰۱۰ | دروغی از ذهن (A Lie of the Mind) | — | تئاتر آکرن |
۲۰۱۱ | خون از سنگ (Blood From a Stone) | تراویس | تئاتر آکرن |
۲۰۱۲ | ایوانف (Ivanov) | نیکولای ایوانف | شرکت کلاسیک استیج |
۲۰۱۳ | کلایو (Clive) | کلایو | تئاتر آکرن |
۲۰۱۳–۲۰۱۴ | مکبث (Macbeth) | مکبث | تئاتر ویویان بومونت، برادوی |
۲۰۱۹ | وست واقعی (True West) | لی | تئاتر امریکن ایرلاینز، برادوی |

موزیک ویدئوها
سال | عنوان | هنرمند |
۲۰۲۴ | “فورتنایت” (Fortnight) | تیلور سوئیفت با همراهی پست مالون |