شاید شما هم در مورد نوشتن مزبور یا مذبور دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( مزبور یا مذبور ? )
مزبور و مذبور هر دو به معنای : نوشته شده ، پیش تر مکتوب شده ، نامبرده و یاد شده میباشد . به همین دلیل نمیتوان یکی از آنها را اشتباه و دیگری را صحیح دانست ، صرفا به جهت اینکه کلمه مذبور ریشه فارسی دارد و کلمه مزبور ریشه عربی دارد بهتر است که املای « مذبور » به کار گرفته شود .
کلمه «مزبور» اسم مفعول از ریشه «زبر» و کلمه «مذبور» اسم مفعول از ریشه «ذبر» است، که این دو ریشه از نظر املایی ارتباطی به هم ندارند و بلکه معنای هر دو ریشه «نوشتن» بوده و مترادف هستند.
فهرست مطالب
مزبور
کلمه | مزبور |
تلفظ مزبور | /mazbur/ |
معنی مزبور | سابق الذکر مذکور نامبرده یاد شده |
مزبور به انگلیسی | aforesaid aforementioned |
اشتباه تایپی | lcf,v |
تلفظ مزبور :
مزبور در لغتنامه دهخدا
مزبور. [ م َ ] (ع ص ، اِ) نبشته. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نبشته شده و در پیش ذکر شده و مذکور و در پیش گفته شده. (ناظم الاطباء).
نوشته شده. (فرهنگ نظام ). نوشته. مذکور. مکتوب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| (اِ) نامه. (فرهنگ نظام ).
معنی مزبور در فرهنگ معین
مزبور(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده ، اشاره شده .
معنی مزبور در فرهنگ عمید
مزبور
۱. نوشته، نوشته شده.
۲. ذکرشده.
مذبور در لغتنامه دهخدا
مذبور. [ م َ ] (ع ص ) نوشته شده . (آنندراج ). در پیش گفته شده . سرغنه . (ناظم الاطباء). مزبور. مکتوب . نعت مفعولی است از ذبر.
مضبور در لغتنامه دهخدا
مضبور. [ م َ ] (ع ص ) جمل مضبور؛ شتر استوارخلقت. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
واژه مذکور
مذکور به معنای “ذکر شده” ومزبوربه معنای “نوشته شده” صفت کسی یا چیزی است که قبلا از او یا از آن یاد شده باشد.
بنابراین می توان نوشت “شخص مذکور” یا “شخص مزبور” .
ولی در گفتن نمیتوان عبارت اخیر را به کار برد.
اکثرا مذبور رو غلط مینویسن
شما آموزش ویدیو هم بذارید بهتر میشه
ممنون به خاطر راهنماییتون.
دمتون گرم به خاطر این سایت
لطف دارید .
ممنون از توضیح تون و نوشتن تفاوت دوکلمه سپاس
ممنون از راهنمایی
کلمه مذبور در زبان فارسی به معنای یاد شده، ذکر شده، نام برده شده است.
این کلمه از مصدر ذکر به معنای یاد کردن، گفتن، نام بردن مشتق شده است.
مذکور را میتوان به عنوان صفت یا اسم استفاده کرد.
به عنوان صفت:
مثال: در نامه مذکور آمده است که…
مثال: این موضوع در جلسات مذکور بحث شد.
به عنوان اسم:
مثال: طبق مذکور، باید تا فردا این کار را انجام دهیم.
مثال: جزئیات بیشتر در مذکور آمده است.
مترادفهای مذکور:
یاد شده
ذکر شده
نام برده شده
مشروح
مذکور
مذکوره
مذکورین
مذكورات
متضادهای