شاید شما هم در مورد نوشتن میشورم یا می شویم دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( میشورم یا می شویم ? )
لفظ « میشورم » در زبان محاوره مردم شکل گرفته است و مصدر « میشورم » ، « شوریدن » میباشد که به معنای آشفتن میباشد و هیچ ارتباطی با شستن و تطهیر ندارد . بنابراین استفاده از فعل میشورم نادرست است .
املای فارسی صحیح آن « می شویم » است و نوشتن آن به صورت « میشورم » مطلوب نیست .
فهرست مطالب
شستن
- تطهیر
- تغسیل
- پاک کردن
- چرک زدایی
- آب کشیدن
- پاک کردن با آب و پاکیزه کردن و غسل دادن شستشوی .
صرف کردن فعل شستن :
من میشویم تو میشویی او/آن میشوید ما میشوییم شما میشویید ایشان/آنها میشویند
من | دارم میشویم |
---|---|
تو | داری میشویی |
او/آن | دارد میشوید |
ما | داریم میشوییم |
شما | دارید میشویید |
ایشان/آنها | دارند میشویند |
معنی شستن در لغت نامه دهخدا
شستن. [ ش ُ ت َ ] (مص ) پاک کردن با آب و پاکیزه کردن و غسل دادن. رفع کثافت با آب نمودن. (ناظم الاطباء). شستشوی. مصدر دوم (اسم مصدر) غیر مستعمل آن شویش است. غسل. تغسیل. با آب و صابون یا اشنان و امثال آن شوخی چیزی زایل کردن ، شستن ماسه ، خاک آن را از آن با آب جدا کردن. (یادداشت مؤلف ) :
بخوردند چیز و بشستند دست
بدان کار بهرام دل را ببست
فردوسی
من از خستگیهای تو خسته ام
رخان را به خون جگر شسته ام
فردوسی
ز گنجور خود جامه ٔ نو بجست
به آب اندر آمد سر و تن بشست
فردوسی
چو شد بافته شستن و دوختن
گرفتند از او یکسر آموختن
فردوسی
بخورد آب و روی و سرو تن بشست
به پیش جهان آفرین شد نخست
فردوسی.
وانگهی فرزند گازر گازری سازد ز تو
شوید و کوبد ترا در زیر کوبین زرنگ
حکیم غمناک
ز دولا کرد آب اندر خنوری
که شوید جامه را هر بخت کوری
شهابی (از لغت فرس اسدی )
نوزتان سینه و پستان به دهن بر ننهاد
نوزتان روی نشست و نوزتان شیر نداد
منوچهری
نوروز ببین که روی بستان
شسته ست به آب زندگانی
ناصرخسرو.
دل از جان شستن ؛ دست از جان برداشتن. مصمم به مرگ شدن. (یادداشت مؤلف ) :
غنیمت بر او بخش کاو جنگ جست
به مردی دل از جان شیرین بشست
فردوسی.
دل و جان را از چیزی شستن ؛ خالی کردن دل و روح از آن چیز.احتراز کردن از آن :
دل و جان را همی بباید شست
از محال و خطا و گفتن زور
ناصرخسرو.
دل و دست شستن از چیزی ؛ بطور کلی از آن چیز منصرف شدن و روی برگرداندن :
هر آن پادشه کاوجز این راه جست
ز گیتی دل و دست بایدش شست
فردوسی.
زبان از دروغ شستن ؛ دروغ را ترک کردن. از دروغگویی احتراز نمودن :
دگر کو بشوید زبان از دروغ
نجوید به کژی ز گیتی فروغفردوسی.
لب از شیر مادر شستن ؛ منفطم شدن. از شیر بازشدن :
چو کودک لب از شیر مادر بشست
به گهواره محمود گوید نخستفردوسی.
معنی شستن در لغتنامه معین
شستن(شُ تَ) [ په . ] (مص م .) چیزی را با آب پاکیزه ساختن .گناه شستن ( ~ . شُ تَ) (مص م .)
۱ – پاک کردن گناه . ۲ – کنایه از: بدگویی و غیبت از کسی .
میشورم یا می شویم ?
معنی شستن در فرهنگ عمید
شستن= نِشستن
چیزی را با آب پاکیزه ساختن، پارچه یا ظرف یا چیز دیگر را در آب مالیدن که پاک شود، شوییدن.
کلمه : شستن اشتباه تایپی : asjk
شستن در جدول کلمات
ظرف شستن لباس = تشت
وسیله ای در مصارف خانگی برای شستن ظروف و البسه | استحمام | غذاپزی و گرم کردن محیط منزل = ابگرمکن
وسیله ای در مصارف خانگی برای شستن ظروف و البسه | استحمام و = ابگرمکن
شستن به زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
اغسل | شستن |
اغسل , غسل | شستن |
غسل | شستن |
تشطيف | با اب شستن |
مادة قاصرة | سفيد شدن بوسيله شستن با وسايل شيميايي |
شستن به زبان انگلیسی
English | فارسی |
to wash to wash away to wipe away | شستن |
backbite | گناه کسی را شستن |
launder | شستن جامه و ملافه |
wash | زدودن به وسیله شستن |
scour | شستن با مالیدن چیزی زبر |
washed-out | رنگ رفتگی در اثر شستن |
preshrink | از پیش شستن (آبرفته کردن پارچه ) |
scrub | شستن با برس مالیدن و ساییدن |
یک نظر در این مورد نوشتم و فرستادم، ولی تاییدی برای رسیدنش نیامد ، مثلِ : “نظر شما ثبت شد، بعد از تایید ، نمایش داده خواهد شد”