شاید شما هم در مورد نوشتن معذب یا موذب دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( معذب یا موذب ? )
املای صحیح این واژه « معذب » میباشد و نوشتن آن به صورت « موذب » اشتباه است .
معذب هم خانواده « عذاب » میباشد با توجه همین موضوع املای صحیح را بخاطر بسپارید .
معنی معذب
همانطور که گفته شد این واژه هم خانواده عذاب میباشد و به معنی « در عذاب بودن » است . موارد زیر را میتوان مترادف و هم معنی معذب دانست :
- درعذاب
- ناراحت
- دررنج
- عذاب شده
- شکنجه شده
- پریشان
- درسختی
- رنجیده
- خرقه که زنان به وقت نوحه بر میان بندند
متضاد معذب : مرفه .
معنی معذب در لغتنامه دهخدا
معذب. [ م ُ ع َذْ ذَ ] (ع ص ) در شکنجه کشیده شده. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). عذاب شده و شکنجه شده و آزارشده و اذیت کشیده و آزرده شده. (ناظم الاطباء) : ارواح ایشان به حشرات و سباع و بهایم حلول کرده است و بدان سبب معذبند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 44). و رجوع به تعذیب شود.
|| تنبیه و سیاست شده و عقوبت شده.
|| جفاکشیده و ستم کشیده. (ناظم الاطباء).
|| بازداشته شده. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعذیب شود.
معذب. [ م ُ ع َذْ ذِ ] (ع ص ) در شکنجه کشنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عذاب کننده : و اذ قالت امة منهم لم تعظون قوما اﷲ مهلکهم او معذبهم عذاباً شدیداً. (قرآن 164/7). وما کان اﷲ لیعذبهم و انت فیهم و ماکان اﷲ معذبهم و هم یستغفرون. (قرآن 33/8).
|| بازدارنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
معذب. [ م َ ذِ ](ع اِ) خرقه ای که زنان به وقت نوحه بر میان بندند. ج ، معاذب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مِعذَبَة. (ناظم الاطباء).
معنی معذب در فرهنگ عمید
معذب :
۱. در رنج و عذاب.
۲. [قدیمی] عذاب شده، شکنجه شده.
معنی معذب در لغتنامه معین
معذب(مُ عَ ذَّ) [ ع . ] (اِمف .) آزار شده ، در رنج و عذاب .
کلمه : معذب اشتباه تایپی : lubf آوا : mo’azzab نقش : صفت
معنی کلمه معذب به عربی
معذب کردن به عربی = اصدم .
متن اصلی معنی معذب معذب : زجر دهنده , عذاب دهنده , شکنجه دهنده عَذَاب عَذَاب : ج أَعْذِبَة: رنج و آزار و درد، آنچه كه انسان را از خواسته اش باز دارد. عَذَبَة عَذَبَة : ج عَذَبات: واحد (العَذَب) است. اسْتَعْذَبَ اسْتَعْذَبَ : اسْتِعْذَاباً [عذب]: آب گوارا خواست يا نوشيد؛
«خرج يَسْتَعْذِبُ الماءَ» : براى بدست آوردن آب گوارا بيرون رفت
– الشي ءَ: آن چيز را گوارا يافت.اعْتَذَبَ اعْتَذَبَ : اعْتِذَاباً [عذب]: دو گوشه دستار يا عمامه خود را از پشت سر به ميان دو كتف آويخت.
معنی معذب در جدول
آزار شده، در رنج و عذاب.
معذب به انگلیسی
English | فارسی |
inconvenienced uneasy tormented | معذب |
inconvenience | معذب بودن |
chivvy chivy torment | معذب کردن |
باید واژه عذاب را در خاطر داشت تا این واژه را صحیح نوشت
احسنت درسته ، کلید واژه همون حرف “ع” هست..