شاید شما هم در مورد نوشتن ملافه یا ملحفه دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( ملافه یا ملحفه ? )
نوشتن این واژه با هر دو املا درست میباشد زیرا در منابع فارسی هر دو املا موجود میباشد اما امروزه در متون رسمی اکثرا « ملحفه » مینویسند .
فهرست مطالب
ملحفه
مترادف و معادل ملحفه:
- ملافه
- روانداز
- لحاف
- آنچه بخود بپیچند یاموقع خواب روی خودبیندازند
- آنچه چیزی را احاطه کند و بپوشاند .
- پارچه ای که هنگام خواب روی خود اندازند و بخود پیچند
- چادر . چادر شب .
/malhafe/
تلفظ ملحفه :
معنی ملحفه در لغتنامه دهخدا
ملحفة . [ م ِ ح َ ف َ ] (ع اِ) چادر. ج ، ملاحف. (مهذب الاسماء). چادر شب. (دهار). و رجوع به ملحف شود.
|| نزد مولدین ، چادری که بر پشت لحاف کشند پرهیز از شوخگین شدن آن را. ج ،ملاحف. (از محیطالمحیط). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ملحفه. [ م َ ح َ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از تازی ، چادر. (ناظم الاطباء) :
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده
عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 820)
و رجوع به ملحفه شود.
|| ملافه.(ناظم الاطباء). عامه ملافه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملافه شود.
|| آنچه چیزی را بپوشاند و بر آن احاطه کند. (ناظم الاطباء).
معنی ملحفه در لغتنامه معین
ملحفه(مَ حَ فِ) [ ع . ملحفة ] (اِ.) نک ملافه . ج . ملاحف .
کلمه : ملحفه اشتباه تایپی : lgpti آوا : malhafe نقش : اسم
معنی ملحفه در فرهنگ عمید
ملحفه= ملافه
ملافه
مترادف و معادل ملافه :
- ملاف
- شمد
- ملحفه
/malAfe/
تلفظ ملافه :
معنی ملافه در لغتنامه دهخدا
ملافه. [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع، اِ) مأخوذ از ملحفه ٔ تازی و به معنی آن و گردپوش و فرغل. (ناظم الاطباء). مصحف ملحفه، پارچه ای سفید یا جز آن که بر یک روی لحاف پیوند کنند تا لحاف شوخگن نشود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
زندصد لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
بهار
معنی ملافه در لغتنامه معین
ملافه (مَ فِ) (اِ.) گرفته شده از «ملحفة » عربی به معنی پارچة سفیدی که روی لحاف یا تشک می کشند.
معنی ملافه در فرهنگ عمید
ملافه پارچۀ سفیدی که روی لحاف یا تشک می کشند، متیل.
ملحفه به انگلیسی
English | فارسی |
bedsheet cover bed linen | ملحفه |
ملحفه به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
مِلْحَفَة | مِلْحَفَة : ج مَلَاحِف [لحف]: آنچه كه بجاى لحاف از آن استفاده شود، روپوش لباس، ملافه كه بر روى لحاف و پتو براى جلوگيرى از چرك شدن مى گسترانند. |
مِلْحَف | مِلْحَف : ج مَلَاحِف [لحف]: لحاف. |
لِحَاف | لِحَاف : ج لُحُف: لحاف و پوشش و روى انداز، هر جامه كه روى جامه ها پوشند. |
لِحْفَة | لِحْفَة : اسم نوع از (لَحَفَ) است، حالت آنكه لحاف بر خود پيچيده باشد. |
الْتَحَفَ | الْتَحَفَ : الْتِحَافاً [لحف]: براى خود لحافى تهيه كرد باللِّحَافِ و غيره: لحاف و جز آن را روى خود كشيد. |