شاید شما هم در مورد نوشتن غلتک یا غلطک دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( غلتک یا غلطک ? )
املای صحیح این واژه « غلتک » میباشد و نوشتن به صورت « غلطک » نادرست است .
فهرست مطالب
معنی غلتک
غلتک یک قطعه صنعتی میباشد که در حرکت های چرخشی، اصطکاک بین قطعات را کم میکند . غلتک در گذشته به صورت چوبی و برای ارابه و درشکه ها کاربرد داشت . اما امروزه غلتک ها فلزی یا پلیمری هستند تا اصطکاک و استحکام حداکثری داشته باشند .
معنی غلتک :
- آلتی که به زمین های شخم زده کشند تا تخمها زیر خاک روند
- سنگ استوانه شکل که آنرا روی بام غلتانند تا محکم شود و آب باران در آن نفوذ نکند غلتان
- چوبی گرد که آن را بر بالای چاه بندند و ریسمان را بدان بندند و بیاری وی آب از چاه آسان کشند
- وسیله ای که با آن فلزات را حالت میدهند .
تلفظ غلتک :
معنی غلتک در لغتنامه دهخدا
غلتک. [ غ َ ت َ ] (اِ مرکب ) (از غلت + ک پسوند آلت ) غلطک، و آن چوبی باشد گرد و میان سوراخ بزرگ، آن را پایه ٔ ارابه کنند، و کوچک آن را بر بالای چاه بندند، و ریسمان را بر بالای آن اندازند و به یاری آن آب را آسان از چاه کشند، و غلطک معرب آن است. (برهان قاطع). غلتنک. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چوبی که بر او رسن بگردد و او را بغلطاند و پایه گردان نیز گویند و غلطان و غلتیده نیز نامند. (از انجمن آرا) (آنندراج ). چوبی که برو رسن بگردد و پایه ٔ گردون را نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). رجوع به غلطک شود.
معنی غلتک در لغتنامه معین
غلتک(غَ تَ) (اِ.) =
۱ – سنگی استوانه ای شکل که روی بام های کاهگلی می غلتانند تا کاهگل سفت و محکم شود، بام غلتان . ۲ – وسیله ای برای تسطیح جاده و هموار ساختن آسفالت تازه خیابان ها. ۳ – چوبی گرد و میان سوراخ که آن را پایة ارابه کنند. ،روی ~ افتادن کنایه از:
معنی غلتک فرهنگ عمید
غلتک =
- استوانه ای سنگین وزن از جنس سنگ یا فولاد که برای هموار کردن خاک، آسفالت یا کاهگل به کار می رود، غلتبان.
- خودرویی با چرخ های استوانه ای شکل وسنگین که برای تسطیح و هموار ساختن آسفالت تازۀ جاده، خیابان، و امثال آن استفاده می شود.
- استوانه ای از جنس فولاد یا چدن که برای نورد کردن به کار می رود.
غلتک در جدول : رول .
غلتک به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
حادلة [عمومی] | غلتک |
حادلة , زلاجة , لفة [عمومی] | غلتک |
زلاجة [عمومی] | غلتک |
لفة [عمومی] | غلتک |
لفة [عمومی] | غلتک زدن |
غلتک به انگلیسی
English | فارسی |
---|---|
roller | غلتک |
roller bearing | یاتاقان غلتک دار (مکانیک) |
bearing | یاتاقان |
cogwheel | چرخ دندانه دار (مکانیک) |
ratchet | چرخ ضامن دار (مکانیک) |
ratchet | چرخ دنده ضامن دار (مکانیک) |
steamroller | غلتک بزرگ |
rolling pin | غلتک خمیر |
steamroller | غلتک زدن |
ball bearing | یاتاقان ساچمه ای |
معنی غلطک در لغتنامه دهخدا
غلطک. [ غ َ طَ ] (اِ مرکب ) مبدل غلتک است نه معرّب ، به معنی غلطیدن و یکبار از پهلوبه پهلو برگردیدن. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || پایه ٔ ارابه که آن مدور و غلطان باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چرخ. چرخ کالسکه و ارابه و درشکه و جز آن. قرقره : خرک سه چوبه ای باشد که بر پای هرکدام ارّاده ٔ کوچکی نصب کنند و به دست اطفال دهند تا راه رفتن بیاموزند. (برهان قاطع ذیل خرک ) :
در جهانگیریت بتوپ کشی
نام خورشید غلطک گردون.ظهوری (از آنندراج ).
|| سنگ یا آهنی استوانه ای و غلطان برای هموار کردن و تسطیح جایی چون بام و جاده و امثال آن.
|| ماشین و دستگاهی برای همین مقصود. ماشین بزرگ که بر جاده گردانند هموار شدن را. آلتی است استوانه ای فلزین بزرگ سنگین وزن که بر جاده برای هموار کردن آنها غلطانند. جاده صاف کن.
|| بام غلطان. رجوع به بام غلطان شود.
|| آلت زراعی که به زمینهای شخم زده به منظور زیر خاک رفتن تخمها کشند.
کلمه : غلطک اشتباه تایپی : ygx; آوا : qaltak نقش : اسم
اگر سایت شما نبود ما از کجا درست نوشتن را فرا میگرفتیم.
عالی بود ممنونم
سلام خوب بود ایکاش درست نوشتن را همگان بیاموزیم
درود بر شما
از راهنمایی شما متشکرم.
تفاوت معنایشم بنویسید لطفا