شاید شما هم در مورد نوشتن هیز یا حیز دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . (هیز یا حیز ?)
نوشتن این کلمه با هر دو املا صحیح میباشد اما امروزه املای « هیز » رایج تر است به همین دلیل برای جلوگیری از چند املایی بودن کلمات توصیه میشود املای « هیز » استفاده شود .
فهرست مطالب
حیز یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه حیز :
- جا
- محل
- مکان
- کرانه
- هیز
- نامرد
- چشم چران
- کران
آوا: | /hayyez/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | pdc |
واژه نامه بختیاریکا : | خیز |
/hayyez/
معنی حیز در لغتنامه دهخدا
حیز ( اِ ) هیز، نامرد، ملوط، مخنث ( ناظم الاطباء )، عباس اقبال در حاشیه فرهنگ اسدی چنین آرد : در نسخه نخجوانی آمده : هیز مخنث را و بغاء را گویند و حیز نیز گویند.
اما بزبان پهلوی حرف حاء کم آید، و بزبان پهلوی دول را هیز گویند.و در نسخه سعید نفیسی چنین آمده : هیز و حیز هر دو مخنث باشد و بغاء نیز گویند. و در فرهنگ اسدی چاپی چنین آمده : هیز بغاء بود و مخنث را نیز گویند و گروهی هیز را حیز خوانند و «ح » در پارسی نادرست و بعبارت پهلوی دول گرمابه بان را هیز خوانند مگر هیز از این مشتق باشد. ( حاشیه فرهنگ اسدی چ اقبال ).
و در نشریه ٔدانشکده ادبیات تبریز آمده : حیز بر وزن چیز با حاء حطی صحیح نیست ، زیرا کلمه فارسی است و بشکل هیز ( باهای هوز ) باید نوشته شود. صاحب فرهنگ رشیدی گوید: هیز؛ مخنث که مردم آن را حیز گویند. سپهر کاشانی در کتاب براهین العجم ، باب یازدهم گوید: هیز مخنث بود و اینکه حیز بجای هاء حای بی نقطه نویسند غلط محض است چه این لغت پارسی است و در فارسی حای غیر منقوط نیامده است.
حیز [ ح َ زِ ] ( ع ، اِ صوت ) زجر است مرخر را .
حیز [ ح َی ْ ی ِ ] ( ع اِ ) مکان و گاه یاء آن مخفف و ساکن گردد و حَیْز گفته شود و هذا فی حیزالتواتر؛ در جهت و مکان آن ( از اقرب الموارد ).
ادامه معنی حیز در لغتنامه دهخدا
– حیزپرست ؛ دنیاپرست است.
– حیزچشم ؛ هرزه، که عفت چشم نگه ندارد.
|| آوندی در حمام که بدان آب بر بدن ریزند ( ناظم الاطباء ).
حیز [ ح َ ] ( ع مص ) سخت راندن.
|| نرم راندن ( از منتهی الارب ) ، این از اضداد و فعل آن از باب ضرب است ( منتهی الارب ).
|| ( اِ ) حَیِّز به معنی مکان ( از اقرب الموارد )، رجوع به حَیِّز شود.
حیز در لغت به معنی فراغ مطلق است خواه مساوی باشد با شی ٔای که شاغل آن است یا بیش از آن باشد یا کمتر از آن مثلاً گویند : زید در حیز وسیعی قرار دارد که گنجایش جمع کثیری را دارد.
یا زید در حیز تنگی است که گنجایش خود او را ندارد، بلکه بعضی اعضای او از حیز بیرون است و در بیشتر کتب لغت حیز، به معنی مکان آمده است و در اصطلاح حکماء و متکلمین زیاده بودن چیزی بر حیز آن و زیاده بودن حیز بر شی تصور نمیشود ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
|| ( اصطلاح فلسفه ) سطح باطن جسم حاوی که مماس با سطح ظاهری جسم محوی باشد. و آن در نظر ابن سینا و جمعی از فلاسفه اعم از مکان است ، زیرا حیز شامل وضع هم می شود، چنانکه در فلک الافلاک که حیز دارد و مکان ندارد، بجهت آنکه ورای آن جسمی نیست که مماس آن باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون )، و برای تفصیل بیشتر بکتاب مذکور رجوع شود.
معنی حیز در لغتنامه معین
(حَ یَّ ) [ ع . ] (اِ. ) =
- جای ، مکان .
- کرانه ، جهت .
حیز در فرهنگ عمید : جا، مکان، محل.
هیز یعنی چه ?
مترادف و معال واژه هیز :
- امرد
- پشت پایی
- کونی
- مخنث
- مفعول
- ملو
- نرم شانه
تلفظ هیز :
گویش مازنی :
/hiz/ ترسو – بزدل – کسی که در تصمیم گیری مردد است .
/hiz/
معنی هیز در لغتنامه دهخدا
هیز ( ص ) حیز ( حاشیه فرهنگ اسدی )، مخنث ( برهان ) ( فرهنگ اسدی )، بغا ( حاشیه فرهنگ اسدی )، حیز نیز گویند اما به زبان پهلوی حرف حا، کم آید. ( حاشیه فرهنگ اسدی ) مخنث و پشت پائی، در فارسی «های » هوز با «حای » حطی بدل میشود. ( برهان ) :
گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی
گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی(عسجدی)
چه زنی طعنه که با هیزان هیزند همه
که توئی هیز و توئی مسخره و شنگ و مشنگخطیری ( از فرهنگ اسدی )
|| ( اِ ) به لغت پهلوی ، دول گرمابه بان ( فرهنگ اسدی ) ( برهان )، که بدان آب بر اطراف حمام ریزند و شست و شو دهند و در این زمان به دولچه معروف است ( برهان ).
هیز در فرهنگ عمید
۱. چشم چران.
۲. [قدیمی] مخنث، بدکار، پشت پایی.
۳. [عامیانه] بی شرم: گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی / گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی (عسجدی: لغت نامه: هیز ).
معنی هیز در لغتنامه معین
هیز (ص ) مخنث ، بدکار.
هیز به انگلیسی
- philanderer
- lewd
- libertine
- licentious
- prurient
- salacious
- satyr
- sleazy
- infamous
- effeminate
در زبان فارسی، “آدم هیز” به کسی گفته میشود که تمایلات جنسی افراطی و آشکار دارد و به طور نامناسب به دیگران، به خصوص زنان، نگاه میکند یا درباره آنها صحبت میکند. این رفتار میتواند شامل موارد زیر باشد:
نگاههای خیره و شهوتآلود: فرد هیز ممکن است به طور مداوم و بدون توجه به تمایل یا رضایت طرف مقابل به بدن او خیره شود.
اظهارنظرهای جنسی ناخواسته: این فرد ممکن است جملات یا شوخیهای جنسی نامناسبی راجع به ظاهر یا اندام دیگران بیان کند، حتی اگر آنها تمایل به شنیدن چنین حرفهایی نداشته باشند.
لمسهای ناخواسته: فرد هیز ممکن است بدون اجازه به دیگران دست بزند یا آنها را لمس کند.
رفتارهای تعرضآمیز: در موارد شدیدتر، رفتارهای هیزانه میتواند شامل آزار و اذیت جنسی یا حتی تجاوز شود.
توجه به این نکته مهم است که تمایز بین شوخی و مزاح سالم و رفتار هیزانه دشوار است. به طور کلی، اگر رفتار فرد باعث ناراحتی یا آزردگی طرف مقابل شود، میتوان آن را رفتاری هیزانه تلقی کرد.