حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مذبوحانه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مذبوحانه یعنی چه ?).
معنی مذبوحانه
مترادف و معادل واژه مذبوحانه:
- بی ثمر
- بی فایده
- عبث
- بیهوده
متضاد مذبوحانه: | ثمربخش مثمر |
اشتباه تایپی: | lbf,phki |
نقش: | صفت |
برابر پارسی: | نافرجام |
آوا: | /mazbuhAne/ |
مذبوحانه به انگلیسی: | desperate forlorn last-ditch like a slaughtered animal [fig] passively with |
معنی مذبوحانه در لغتنامه دهخدا
مذبوحانه [ م َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) حرکت مذبوحانه: حرکتی از روی کمال نومیدی و بی اندک فایده ای، تلاشی بی نتیجه و مأیوسانه، شبیه به حرکاتی که مرغ یا گوسفند بسمل در واپسین دقایق حیات می کند.
حرکتی از روی کمال نومیدی و بی اندک فایده.
مذبوح یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مذبوح:
- حرکتی که مرغ یا جانور ذبح شده در آخرین لحظات حیات انجام دهد
- ذبح شده
- گلوبریده
- تلاش بی ثمر
- کوشش بی اثر
- کشتار
- دست وپا زده
معنی مذبوح در لغتنامه دهخدا
مذبوح [ م َ ] ( ع ص ) ذبح کرده شده ( منتهی الارب ) کشته شده به طریق ذبح ( ناظم الاطباء )، قتیل ( متن اللغة ) گلوبریده، نعت مفعولی است از ذبح || حلال ( منتهی الارب ) روا ( یادداشت مؤلف ): کل شی فی البحر مذبوح، ای لایحتاج الی الذابح ( منتهی الارب ).
ای حلال اکله و لایحتاج الی الذبح والذابح ( یادداشت مؤلف ) || مذبوح بها، درازلحیه ( منتهی الارب ) مذبوح، آنکه زیر زنخ وی از ریش پوشیده بود ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) || ذبح، ذبیح، آنچه که آماده ذبح شده است ( متن اللغة ).
– حرکت مذبوح: حرکتی که مرغ یا جانور ذبح شده در آخرین لحظات حیات انجام دهد، کنایه از کوشش بیفایده ( از فرهنگ فارسی معین ) حرکتی بدرد، حرکتی نه به اراده، جنبشی بی اراده و بی نتیجه و بی امیدواری ( یادداشت مؤلف ) تلاشی از روی کمال یأس و بیهوده، رجوع به مذبوحانه شود.
/mazbuh/
معنی مذبوح در لغتنامه معین
(مَ ) [ ع ] (اِمف) گلو بریده، کشته شده، ذبح شده.
فرهنگ عمید:
۱- گلوبریده شده، سربریده.
۲- (صفت ) [مجاز] با تلاش زیاد و بی فایده.
مطالب پیشنهادی
مذبوحانه یعنی چه ?