حتما برای شما هم پیش آمده است واژه تجاهر را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تجاهر یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی تجاهر
مترادف و معادل واژه تجاهر:
- تظاهر کردن
- ظاهرشدن
- آشکار کردن
- نمایش دادن
- نمایان کردن
- بی پروا
اشتباه تایپی: | j[hiv |
آوا: | /tajAhor/ |
نقش: | اسم |
جمع : | تجاهرات |
هم خانواده تجاهر: | متجاهرین تجاهرات جهر |
تجاهر در لغتنامه دهخدا
تجاهر [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) تظاهر ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) خود را به چیزی آشکار کردن ( فرهنگ نظام ): تجاهر بفسق: تظاهر بدان || ظاهر و آشکار شدن در محضر عام ( ناظم الاطباء ).
(تَ هُ ) [ ع ] (مص ل) =
۱ – آشکار کردن
۲ – ظاهر شدن
تظاهر به کاری کردن.
متجاهر یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه متجاهر:
- کسی که عمدا کار و عمل خود را آشکار سازد
- آشکارساز
- آشکارگر
- جهری
- شناخته شده
- معروف
- جمع : متجاهرین
/motejAher/
متجاهر به انگلیسی:
- notorious
- notorious for
متجاهر در لغتنامه دهخدا
متجاهر [ م ُ ت َ هَِ ] ( ع ص ) کسی که آشکارا و بی پرده و حجاب کار می کند، کسی که عمل خویش را به قصد آشکارا سازد.
– متجاهر به فسق: آن که علانیه و آشکارا فسق می کند، و رجوع به تجاهر شود.
معنی متجاهر در لغتنامه معین:
(مُ تَ هِ ) [ ع ] (اِفا) آن که آشکارا فسق کند.
فرهنگ عمید:
کسی که عمداً کار و عمل خود را آشکار سازد.
جهر در لغتنامه دهخدا
جهر [ ج َ ] ( ع مص ) آشکار گردیدن || آشکار کردن کلام را || بلند کردن آواز || بسیار شمردن لشکر را || نادانسته در زمین رفتن || دیدن کسی را بی پرده || نماینده و دیداری یافتن کسی را، بزرگ نمودن کسی در دیده دیگری.
|| جنبانیدن مشک شیر را تا دوغ گردد || پاک کردن چاه را با کشیدن همه آب چاه یا تا آب چاه رسیدن، پاک کردن چاه را و لای آن برآوردن || خیره کردن آفتاب چشم مسافر را.
|| گشاده و برهنه کردن چیزی را || خرد و اندازه کردن چیزی را || بامداد بی آگهی نزدیک کسی شدن || بشگفت آوردن جمال و هیأت چیزی کسی را ( اقرب الموارد ).
|| ( اِ ) پشته درشت || سال || پاره ای از زمانه || عیان :رأیته جهراً؛ ای عیاناً، علانیه، علن، آشکار، آشکارا، آشکاره :
کریم عزّوجل غیب دان مطلع است
گرش بجهر بخوانی و گر بخفیه و راز. (سعدی)
|| در مقابل اخفات: شافعی را در جهر دو قول است، در جدید گفت چندان آواز بردارد که خود شنود و در قدیم گفت اخفات نکند و آواز بردارد ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).
|| ( اصطلاح تجوید ) حروف جهر که در برابر حروف همس بکارمیرود 19حرف است از اینقرار: آ، ب، ج، د، ذ، ر، ز، ض، ط، ظ، ع، غ، ق، ل، م، ن، همزه، ی.
جهر [ ج َ هََ ] ( ع مص )خیره گردیدن چشم از آفتاب، ندیدن چشم در نور خورشید، روزکور شدن، کم دید شدن و ندیدن در روز رجوع به ماده قبل شود.
واژه جهر [ ج َ هَِ ] ( ع ص ) دیداری : رجل جهر: مرد دیداری || کلام جهر؛ سخن بلند.
جهر [ ج ُ ] ( ع اِ ) شکل و هیأت، هیأت مرد || جمال و بهای مرد و حسن هیأت آن و جُهْرة، حسن منظر، دیدار، گویند: مااحسن جَهْره و مااقبح جُهْره ( منتهی الارب ).
آشکارکردن، بلندکردن آوازهنگام خواندن
۱- ( مصدر ) بلند خواندن آواز بر کشیدن . ۲- ( اسم ) آشکار : علم سر و جهر.
شکل و هیات یا جمال و بهای مرد و حسن هیات آن و چهره .
معنی جهر در فرهنگ معین
(جَ ) [ ع ] =
۱ – (اِمص) با صدای بلند خواندن
۲ – (اِ) آشکار
فرهنگ عمید
- آشکار
- (صفت ) صدای بلند
مطالب پیشنهادی
- ایسار یعنی چه ?
- حاوی یعنی چه ?
- ممانعت یعنی چه ?
- درخور یعنی چه ?
- بیاض یعنی چه ?
- هم خانواده شرکت چیست ?
تجاهر یعنی چه ?