حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « مسکوت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مسکوت یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی مسکوت
مترادف و معادل واژه مسکوت:
- خاموش
- بی صدا
- ساکت
- موقوف گذاشته
- سکوت شده
- متوقف شده
- رهاشده
- خاموش شده
نقش: | صفت |
اشتباه تایپی: | ls;,j |
آوا: | /maskut/ |
مسکوت به انگلیسی: | left unsaid fall/go into abeyance left unsald |
معنی مسکوت در لغتنامه دهخدا
مسکوت [ م َ ] ( ع ص ) کسی که دچار بیماری سکته شده باشد، سکته زده، مبتلی به بیماری سکته || ساکت شده و خاموش شده.
- مسکوت عنه: چیزی که سزاوار خاموشی بود، و نگفتنی.
- مسکوت گذاشتن مطلبی: از آن سخن نگفتن، نخواستن که مطرح شود.
(مَ ) [ ع ] (اِمف) ساکت شده، خاموش شده.
آنچه دربارۀ آن حرفی زده نمی شود.
معنای سکوت در لغتنامه دهخدا
سکوت [ س َ ] ( ع ص ) بسیار خاموش.
سکوت [ س ُ ] ( ع مص ) خاموش شدن، خاموشی، با توانایی به سخن گفتن، ترک آن کردن:
خاقانی از سخای تو بگریخت در سکوت
کالا سکوت دفع چنین حمله ای نداشت.
– امثال :
سکوت دلیل رضا است.
فرهنگ معین
(سُ ) [ ع ] =
۱ – (مص ل) خاموش شدن
۲ – (اِمص) خاموشی
فرهنگ عمید
۱. ساکت شدن، خاموش شدن، آرام شدن، خاموشی
۲. (اسم ) (موسیقی ) بخشی از یک میزان که ساز نواخته نمی شود یا خواننده نمی خواند ولی زمان آن رعایت می شود
معنی ساکت در لغتنامه دهخدا
ساکت [ ک ِ ] ( ع اِ ) خاموش، خامش، خموش، خمش، صامت، بی صدا، آرام، ساکن.
– ساکت شدن غضب: فرونشستن خشم
– ساکت کردن: آرام کردن
– ساکت گردیدن: خاموش و بی صدا شدن
– ساکت ماندن: خاموش شدن
فرهنگ معین
(کِ ) [ ع ] (اِفا) خاموش، آرام، بی – صدا.
فرهنگ عمید
۱. خاموش، بی صدا، آرام
۲. کسی که حرف نزند
۳. (شبه جمله ) [عامیانه] زمانی به کار می رود که بخواهند به کسی امر به حرف نزدن یا دست کشیدن از کاری پرسروصدا کنند
مطالب پیشنهادی
مسکوت یعنی چه ?