حتما برای شما هم پیش آمده است واژه تثبیت را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تثبیت یعنی چه ? ).
معنی تثبیت
مترادف و ممعادل واژه تثبیت:
- اثبات
- استقرار
- استواری
- برقراری
- تحکیم
- پابرجا کردن
- پایدار کردن
- ثابت سازی
- استوار کردن
- استوار داشتن
- برقرار کردن
- برجای داشتن
آوا: | /tasbit/ |
اشتباه تایپی: | jefdj |
نقش: | اسم |
هم خانواده تثبیت: | ثبت اثبات مثبوت ثابت |
تثبیت به عربی: | عقد |
تثبیت به انگلیسی: | fixation stabilization |
(تَ ) [ ع ] (مص م)
۱ – پابرجا کردن
۲ – آهستگی کردن
۱- ثابت کردن
۲- پابرجا ساختن، برقرار گردانیدن، پایدار کردن
معنی تثبیت در لغتنامه دهخدا
تثبیت [ ت َ ]( ع مص ) بر جای بداشتن، بر جای داشتن، ثابت گردانیدن و برجای داشتن، برقرار داشتن و ثابت گردیدن، چیزی را ثابت قرار دادن: عهدنامه نبشتم بدین تثبیت و قاعده || نیک شناختن چیزی را.
تثبیة [ ت َ ب ِ ی َ ] ( ع مص ) گردآوردن || در زندگانی کسی [ را ] درود و ثنا گفتن، مدح کردن کسی را و ثنا گفتن بر او در زندگی وی، ثنا گفتن بر مرد در زندگی، || اصلاح کردن چیزی || افزودن || تمام کردن
|| بزرگ داشتن || شکایت از حال ونیاز خود کردن، شکایت حال و حاجت خود پیش کسی بردن || بر خوی پدر رفتن || دوام کردن بر چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ). پیوسته بودن در کاری | یاری خواستن
|| بدی کردن || نیکوئی کردن، از لغات اضداد است.
ثبت در لغتنامه دهخدا
ثبت [ ث َ ] ( ع مص ،ص ، اِ ) قرار دادن، برجای بودن، ثبوت، استواری، پایداری، || حجت. دلیل، برهان، بینة، سلطان || نوشتن || مهر توقیع || مرد معتمد || مرد دلاور و قائم بر جای و ثابت رای || مرد ثابت دل || مرد ثابت زبان وقت خصومت و جز آن || و ثبت اگرچه مصدر است گاهی بمعنی مفعول هم میباشد، چنانکه ثبت بمعنی قرار داده شده و نوشته شده و مرقوم می آید.
|| نوشته: و آن شعرها که خواندند همه در دواوین ثبت است || استوار، ایستاده برجای مانده.
– ثبت آمدن: نوشته شدن :
ظلم کم کن برتن خود تا که ثبت از دست دین
آید اندر نامه عمرت و هم لایظلمون (سنائی)
مطالب پیشنهادی
تثبیت یعنی چه ?