حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « نطق » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( نطق یعنی چه ?).

معنی نطق
معنی نطق

معنی نطق

مترادف و معادل واژه نطق:

  • بیان
  • سخنوری
  • سخنرانی
  • سخنگویی
  • سخن
  • گفت
  • کلام
  • گفتار
  • تکلم
  • گویایی
آوا:/notoq/
اشتباه تایپی: kxr
متضاد نطق: عجمت
گنگی
نقشاسم
نطق به انگلیسی:speech
oration
presentation
sermon
talk
power of speech
نطق به عربی:عنوان
کتاب
معنی نطق
معنی نطق در لعتنامه معین ?

(نُ ) [ ع ] (اِ) سخن، گفتار، کلام

معنی نطق در فرهنگ عمید ?

۱- سخن گفتن، بر زبان راندن حرف معنی دار
۲- سخنرانی، گفتار

تلفظ نطق

معنی نطق در لغتنامه دهخدا

نطق [ن َ ] ( ع مص ) به آواز کلماتی را تکلم کردن که بر مفهوم دلالت کند، نُطق، منطق، نطوق || به روشنی بر چیزی دلالت کردن، نُطق، منطق. نطوق.

واژه نطق [ ن َ طِ ] ( ع ص ) ناطق، نطق [ ن ُ ] ( ع مص ، اِمص ) سخن گفتن، بر زبان راندن حرفی یا سخنی را که از آن معنی مفهوم گردد.

تکلم کردن به صوت و حروفی که از آنها معانئی شناخته شود، به آوازتکلم کردن کلماتی که بر معنائی دلالت کنند، مَنطِق. نطوق، نَطق. ( از متن اللغة ). و هو: ناطق، مکالمه، تکلم، سخن، گفتار، کلام، گفت، گفته، ذبر، گویائی.

|| بیان کردن و واضح نمودن، گویند: نطق الکتاب، بیان کرد کتاب و واضح و آشکار نمود || سخنوری، شاعری.

|| خطبه، سخن رانی || آوازی که از دهن انسان بیرون آید و عبارت از حروفی بود که دارای معنی باشد || زبان، لسان || نطق، مصدر یا اسمی است که اطلاق می شود بر نطق خارجی که عبارت است از لفظ و بر نطق داخلی یعنی ادراک کلیات، و برمصدر این فعل که زبان است و بر محل ظهور این انفعال که ادراک یا نفس ناطقه است، قوه عاقله، مدرک کلیات.

– عیسی نطق: عیسی دم.

نطق بربستن: دم فروبستن. دم درکشیدن. مردن.

نطق فروبستن: از سخن بازماندن.

نطق [ ن ُ طُ ] ( اِ ) در تداول، نطق کشیدن، دم زدن، جیک زدن، لب باز کردن، اندک اعتراضی کردن، گویند: از ترس هیچکس جرأت ندارد نطق بکشد || نطق درنیامدن از کسی: کسی را یارا و جرأت لب به اعتراض گشودن نبودن، گویند: چنان زهر چشمی گرفته است که از احدی نطق درنمی آید.

– نطق گسستن: خاموش شدن.

واژه نطق در اشعار فارسی

گویند عیسی دگریم از طریق نطق
برکن بروتشان که بجز گورکن نیند (خاقانی)

به آل مصطفی در عالم نطق
فریدونم فریدونم فریدون (ناصرخسرو)

بلی این و آن هردو نطق است لیکن
نماند همی سحر پیغمبری را (ناصرخسرو)

نطق زیبا ز خامشی بهتر
ورنه جان درفرامشی بهتر (سنائی)

نورموسی چگونه بیند کور
نطق عیسی چگونه داند کر (از کلیله و دمنه)

پس چه کن در لوح جان خود نگر
پس زبان در نطق گوهربار کن (عطار)

ضرب الرقاب داد شیاطین آز را
این تیغ نطق کز ملکان قسمت من است (خاقانی)

رایت نطق را عرابی وار
بر در کعبه ظفر برکش (خاقانی)

یوسف صدیق چون بربست نطق
از قضا موسی پیغمبر بزاد.

(خاقانی)

ز امتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم
تیر عیسی نطق را در خر کمان آورده ام (خاقانی)

دل بشد از دست دوست را به چه جویم
نطق فروبست حال دل به که گویم (خاقانی)

نطقم از آن گسست که همدم ندیده ام
دردم از آن فزود که همدم نیافتم (خاقانی)

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 235

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir