حتما برای شما هم پیش آمده است واژه صحولت را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( صحولت یعنی چه ? ).
املای صحیح این واژه «سهولت» میباشد و نوشتن آن به صورت «صهولت» اشتباه است.
جدول محتوا
معنی سهولت
مترادف و معادل واژه سهولت:
- آسانی
- سادگی
- یسر
متضاد سهولت: | اشکال دشواری صعوبت |
آوا: | /sohulat/ |
سهولت در حل جدول: | اسانی |
سهولت به انگلیسی: | convenience ease easiness facility freedom handiness readiness simplicity fluency |
سهولت به عربی: | سهولة وسیلة |
معنی سهولت در لغتنامه دهخدا
سهولت [ س ُ ل َ ] ( ع اِمص ) آسانی، نرم شدن، آسان شدن.
واژه سهولت [ س ُ ل َ ] ( ع مص ) نرم گردیدن، نرم شدن، آسان و نرم شدن.
- ( مصدر ) آسان شدن
- نرم شدن
- ( اسم ) آسانی
- نرمی
(سُ لَ ) [ ع سهولة ]=
۱ – (مص ل) آسان شدن
۲ – نرم شدن
۳ – (اِمص) آسانی
۴ – نرمی
۱- آسان شدن
۲- [قدیمی] نرم شدن
معنای سهل در لغتنامه دهخدا
سهل [ س َ / س َ هَِ ] ( ع ص ) نرم از هر چیزی: رجل سهل الخلق، مرد نرم خوی، مرد نیک خوی.
واژه سهل [ س َ ] ( ع اِ ) زاغ || زمین نرم: و پارس ولایتی است سخت نیکو چنانکه هم سهل است || ( ص ) رجل سهل الوجه: مرد کم گوشت روی || نهر سهل: جوی ریگ ناک || آسان در مقابل دشوار، آسان، هین، اهون، خوار:
رای کرده ست که شمشیر زند چون پدران
که شود سهل بشمشیر گران شغل گران (منوچهری)
صد سال در آتشم اگر سهل بود
آن آتش سوزنده مرا سهل بود (خواجه عبداﷲ انصاری)
معنی سهل در لغتنامه معین
(سَ ) [ ع ] (ص ):
- آسان
- نرم، زمین ِ نرم ، ~العبور راهی که به آسانی از آن بتوان گذشت، آسان رو (فره )، ~ العلاج مرضی که به آسانی بتوان آن را مداوا کرد، آسان چاره (فره ). ، ~ الوصول آن چه که به آسانی به دست آید، آسان رس، آسان یاب (فره ).
معنی سهل در فرهنگ عمید
- [مقابلِ صعب] آسان
- [عامیانه، مجاز] کم اهمیت، غیرقابل توجه
- (اسم ) [مقابلِ حزن] [قدیمی] زمین نرم و هموار
- * سهل ممتنع: (ادبی )
- نثر خوب که شنیدنش آسان و گفتنش دشوار باشد
- شعر خالی از تصنع که گفتن نظیر آن سخت باشد