حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « اظهار » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اظهار یعنی چه ?).
معنی اظهار
مترادف و معادل واژه اظهار:
- ابراز
- ادا
- گفتن
- اشعار
- بازگو
- اعلام
- نمایاندن
- بیان
- پدیدارکردن
- تبیین
- تقریر
- اعتراف
- اقرار
آوا: | /~ezhAr/ |
متضاد اظهار: | انکار |
جمع اظهارات: | اظهارات |
اشتباه املایی: | ازهار، اذهار اضهار، اذحار اظحار، اظهار |
اظهار به انگلیسی: | expression showing manifesting statement plea airing allegation asseveration comment observation remark representation testament expressing |
اظهار به عربی: | ادعاء اقتراح بیان شهادة عضلة مقربة غول قل إبراز |
( اِ ) [ ع ] =
۱ – (مص م) پدیدار کردن
۲ – بیان کردن
۳ – آگاه کردن
۴ – ( اِ ) قول، گفتار ج اظهارات.
۱- آشکار کردن، پدیدار کردن
۲- بیان کردن.
معنی اظهار در لغتنامه دهخدا
اظهار [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ظُهر، اظهار [ اِ ] ( ع مص ) آشکارا کردن، پیدا نمودن و ظاهر کردن، فاش کردگی، آشکارکردگی، پیدا کردن، بازنمودن، ظاهر ساختن، علنی کردن، برملا ساختن، برملا کردن، نمودن، بنمودن، هویدا کردن، پدیدار کردن یا ساختن، پدید کردن، آشکار کردن امری را: ورودالرسول من بغداد و اظهار موت الخلیفة.
لیکن هوای تو به اظهار آن رخصت نمیداد، و در فارسی اغلب با مصدرهای کردن و ساختن و داشتن و مانند اینها بکار می رود.
اظهار ادب کردن: . | ادب نمودن احترام کردن احترام و ادب نشان دادن |
اظهار اشتیاق کردن: . | علاقه نشان دادن به کسی یا چیزی دلبستگی و شوق خویش نشان دادن |
اظهار خصومت کردن: | دشمنی نمودن و دشمنی آشکار کردن |
اظهار ساختن به کسی: | معالنه |
اظهار سلطنت و جاه نمودن: | پنج نوبت زدن دست نمودن |
اظهار عجز: | نمودن ناتوانی نشان دادن زبونی پیدا ساختن عجز |
– اظهار کوتاهی کردن: تقاصر، تکاؤل، قصور نمودن، قصور و کوتاهی نشان دادن.
– اظهار مافی الضمیر: افشای آنچه در دل نهفته باشد، بیان منویات درونی.
– اظهار مضمر: نزد بلغا آن است که شعری گفته شود بر وجهی که از حروف کلامی مخصوص، و یا از جمله حروف تهجی، هرچه شخصی در ضمیر خود گیرد، چون مصراع مصراع یا بیت بیت آن شعر بخوانند و از آن شخص پرسند که آن حرف در اینجا هست یا نه و آن کس معین نماید معلوم شود که کدام حرف است، موافق قاعده ای که مقرر کرده اند.
– اظهار میل کردن: ابراز علاقه کردن، میل نشان دادن، تمایل نشان دادن.
– اظهار همدردی کردن: شریک غم و اندوه کسی شدن، همدردی خویش را به کسی نمودن، غمخواری کردن.
|| توضیح دادن.
ادامه معنی اظهار در لغتنامه دهخدا
– اظهار نظر کردن: نظر و عقیده خویش را درباره امری بیان کردن. بازگفتن نظر خویش در موضوعی.
|| مطلع گردانیدن، واقف گردانیدن، اظهار کسی برامری: آگاه کردن وی را، اظهار کسی بر رازی: مطلع ساختن وی را بر آن، مطلع و دیده ور ساختن کسی را
|| پس پشت گردانیدن چیزی را یعنی فراموش کردن، پشت سر نهادن، از یاد بردن حاجت کسی یا پشت سر نهادن به منظور ناچیز و بی اهمیت شمردن آن را || چیره و غالب گردانیدن.
چیره گردانیدن، اظهار کسی بر دشمن وی: چیره و غالب گردانیدن وی را، غالب گردانیدن || در وقت نماز پیشین درآمدن، در وقت نماز پیشین شدن، بوقت نماز پیشین رفتن || در نیمروز درآمدن، در هنگام ظهر درآمدن || سیر و حرکت کردن بهنگام نیمروز.
در گرمگاه شدن و رفتن در آن، در ظهر به جایی شدن، اظهار شتر: آمدن او در وسط روز یا در نیمروز || صاحب ستور شدن || از بر خواندن قرآن را، یقال : اظهرت القرآن و کذا اظهرت علیه ؛ ای قرأته علی ظهر لسانی، اظهار کسی بر قرآن: از بر خواندن آن را || اظهار کسی بر چیزی: بالا بردن وی را بر آن.
|| اظهار کسی به فلان: بالا بردن وی را بدان و بلند کردن قدر و پایه وی را، و صاحب ناظم الاطباء کلمه را در فارسی بدین معانی نیز آورده است : اشتها.
|| نسیه || تقریر و شهادت || در تداول صرفیان و قاریان، خلاف ادغام است یعنی فک و ترک ادغام و آن را بیان نیز نامند، چنانکه درصراح و شرحهای آن آمده است. هر گاه تنوین و نون ساکن به یکی از حروف ششگانه ا غ ح خ ع ه برسد اظهار واجب است و بایدبطور وضوح تلفظ شوند.
اظهار. [ اِظْ ظِ ] ( ع مص ) فراموش نمودن، اظهار کسی حاجت وی را؛ آن را پشت سر نهادن و از یاد بردن، از یاد بردن نیاز کسی از نظر خفیف و حقیر شمردن وی را. تظهیر. اِظْهار.
معنای اظهارکننده در لغتنامه دهخدا
اظهارکننده [ اِ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آشکارکننده، برملاسازنده || بیان کننده، گوینده، و رجوع به اظهار و اظهار کردن شود.
اظهار عقیده.
مطالب پیشنهادی
اظهار یعنی چه ?