حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « مروا » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مروا یعنی چه ?).
معنی مروا
مترادف و معادل واژه مروا:
- تفال خیر
- فال نیک
- تفأل
- فال نیک
- دعای خیر
- فال خوب در مقابلِ مرغوا
- پهلوی فال نیک و دعای خیر
اشتباه تایپی: | lv,h |
متضاد مروا: | مرغوا |
مروا به انگلیسی: | good omen |
(مُ ) [ په ] (اِ) فال نیک، دعای خیر، مقابل مرغوا.
تفٲل، فال نیک: لب بخت پیروز را خنده ای / مرا نیز مروای فرخنده ای (عنصری: ۳۶۲ )
* مُروای نیک: (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو بر مروای نیک انداختی فال / همه نیک آمدی مروای آن سال (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).
معنی مروا در لغتنامه دهخدا
مروا [ م َرْ ] ( اِ ) اسم هندی مرزنجوش است.
مروا [ م ُرْ ] ( اِ ) فال نیک و دعای خیر، فال نیک، فال نیکو، دعا، دعای خیر، نیک سگالی، نیک اندیشی، مرحبا، تحسین مقابل مرغوا، نفرین.
– مروای نیک: فال نیک.
– || نام لحنی است از سی لحن باربد، لحن بیست و دوم از سی لحن باربد.
واژه مروا در اشعار فارسی
روزه به پایان رسید و آمد نوعید
هر روزبر آسمانْت بادا مروا رودکی
نفرین کند به من بر، دارم به آفرین
مروا کنم بدو بر، دارد به مرغوا بوطاهر خسروانی
روزه بپایان رسید و آمد نوعید
دیر زی و شاد و نیک بادت مروا بهرامی
لب بخت پیروز را خنده ای
مرا نیز مروای فرخنده ای عنصری
بدو گفت داریم ما هرکسی
بدین گاو مروای فرخ بسی اسدی
نیابد آفرین آن کس که گردونش کند نفرین
نیابد مرغوا آن کس که یزدانش دهد مروا قطران
گردد از مهرتو نفرین موالی آفرین
گردد از کین تو مروای معادی مرغوا قطران
آسمان و تن از ایشان در جهان پیدا شود
تا نجوم فضل را می مرکز مروا شود ناصرخسرو
مرغوا بر ولی شود مروا
آفرین بر عدو شود نفرین معزی
آری چو پیش آید قضا مروا شود چون مرغوا
جای شجن گیرد گیا، جای طرب گیرد شجن معزی
از خاک صفا، صفا پذیری
مروا ز جبال مروه گیری خاقانی
چوبرمروای نیک انداختی فال
همه نیک آمدی مروای آن سال نظامی