حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « اغماز » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اغماز یعنی چه ?).
معنی اغماز
مترادف و معادل واژه اغماز:
- کوچک شمردن
- بی ادبی کردن
- بی ارج کردن
- حقیر ساختن
- عیب کردن
- کم حرمتی نمودن
آوا: | /~eqmAz/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | hylhc |
معنی اغماز در لغتنامه دهخدا
اغماز [ اِ ] ( ع مص ) عیب کردن در کسی و کم حرمتی نمودن: اغمزنی فلان، عیب کردن و بیحرمتی نمودن، خوار شمردن و عیب کردن و کم حرمت داشتن: غمز فلان فی فلان: استضعفه و عابه و صغر شأنه || رذل از مال یعنی شتر و گوسپند اختیار کردن: اغمز الرجل، اقتنی الغمز.
رذال مال را گرفتن، گرفتن زوال مال را || در شکستن گرما و دلیر گردیدن کسی بر آن و رفتن در آن بعد سستی و ورشکستگی وی. یقال : اغمزنی الحر، ای فترفاجترأت علیه و سرت فیه، شکستن گرما و دلیر گردیدن کسی بر آن و رفتن در آن بعد سستی و ورشکستگی، درشکستن گرما پس دلیر گردیدن بر آن و سیر کردن در آن: اغمز الحر فلاناً؛ فتر فأجتراء علیه و سار فیه.
|| پیه ناک گردیدن کوهان ناقه، پیه ناک گردیدن کوهان شتر، پیه برآوردن کوهان شتر.
معنای غمز
مترادف و معادل واژه غمز:
- بدگویی
- سخن چینی
- سعایت
- نمامی
- غمزه
- ناز
غمز در لغتنامه دهخدا:
غمز [ غ َ] ( ع مص ) درخستن به دست، درخستن به دست و سخت افشردن، سخت افشردن، فشردن، مالش دادن. مالیدن || گاز گرفتن. دندان زدن.
|| فروبردن سوزن و امثال آن || به چشم اشارت کردن، غمز بالعین و کذا غمز بالجفن، به چشم نمودن، اشارت کردن، اشارت کردن به چشم، ناز وغمزه و حرکت به چشم و ابرو، چشمک زدن، اشاره کردن با چشم و مژه و ابرو و لب:
خطا کرد پرگار غمزش همانا
که رسم جفا بر من آن تنگخو زد خاقانی
|| آشکار گردیدن درد و عیب کسی || آشکار کردن راز کسی. افشای سر: غمزت علیک نائب دمشق || خمیدن و کژ گردیدن دابه از پای و لنگ کردن، خمیدن و کج شدن و لنگ شدن ستور || دست بر دنب و پهلوی تکه نهادن تا فربهی و لاغری وی معلوم نماید || نشاندن به زمین.
غمز [ غ َ م َ ] ( ع ص ) مرد سست، مرد ضعیف || مال هیچکاره و زبون و ستوران لاغر، شتران و گوسفندان پست و هیچکاره.
معنی غمز در لغتنامه معین
(غَ مْ زْ ) [ ع ]=
۱ – (مص ل) با چشم و ابرو اشاره کردن
۲ – سخن چینی کردن
۳ – (مص م) آشکار کردن راز کسی
۴ – (اِ) ناز و کرشمه
معنی غمز در فرهنگ عمید
- اشاره کردن با چشم و ابرو، چشمک زدن، نازوعشوه
- سخن چینی کردن، فاش کردن راز کسی، نمامی، سخن چینی
- غمز کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] سخن چینی کردن، راز کسی را فاش کردن
مطالب پیشنهادی
اغماز یعنی چه ?