حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « عیوق » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (عیوق یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی عیوق
مترادف و معادل واژه عیوق:
- ستاره ای است سرخ رنگ و روشن درطرف راست کهکشان که پس از ثریا بر آید و پیش از آن غروب کند
- ستاره سرخ رنگ
- نام دیگر این ستاره «بُزبان» است
- ستارۀ آلفای ارابه ران که ششمین ستارۀ پرنور شب از قدر 0/08 است
(عَ یُّ ) [ ع ] (اِ) =
۱ – نام ستاره ای نورانی در صورت فلکی ارابه ران در امتداد کهکشان راه شیری
۲ – نماد فاصله و دوری
ستاره ای سرخ رنگ و روشن در طرف راست کهکشان در صورت فلکی ممسک الاعنه.
معنی عیوق در لغتنامه دهخدا
عیوق [ ع َی ْ یو ] ( اِخ ) ستاره ای است خرد روشن سرخ رنگ، بطرف راست کهکشان که پیرو ثریا باشد. اصل آن بر وزن فیعول است و چون یاء ساکن و واو بدنبال هم آمده اند، به یاء مشدد تبدیل شده اند. آن را عیوق از آن گویند که او گویا نگهبان ثریا است، مشتق از عوق بمعنی بازداشتن و نگهبان و بازدارنده از امور مکروه، ستاره ای است برکرانه مجره دست راست.
ستاره ای است سرخ و روشن در طرف راست مجرة بدنبال ثریا، و پیش از ثریا قرار نگیرد. وکبی است از قدر اول در صورت مُمسک الاعنة، عیوق در طرف راست مجرة است و در پی آن سه ستاره واضح و روشن است بنام اقلام. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 164 ).
ستاره ای است از قدر اول بر دوش چپ ممسک الاعنة، و نور آن را صدبرابر خورشید تخمین کنند و آن به یازده سال به ما رسد. و عرب آن را به دوری مثل زند و گوید: «أبعد من العیوق ». وفارسی این سه ستاره به قدیم نزد عوام ایرانی «دیگ پایه » بوده است:
چون ز روی این سرزمین ناید شروق
من چرا بالا کنم رو در عیوق مولوی
چو شبنم بیفتاد مسکین و خرد
به مهر آسمانش به عیوق برد سعدی
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم بجان رسید و به عیوق برشدم سعدی
زآن کشتگان هنوزبه عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا محتشم
ز عشوه گرچه بر عیوق رفتند
ز تخت امروز بر صندوق رفتند نظامی
تو نیز اندر هزیمت بوق میزن
ز چاهی خیمه بر عیوق میزن نظامی