حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « متواضعانه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (متواضعانه یعنی چه ?).

معنی متواضعانه
معنی متواضعانه

معنی متواضعانه

مترادف و معادل واژه متواضعانه:

  • خاشعانه
  • خاضعانه
  • درویش منشانه
  • فروتنانه
  • بحال تواضع
تلفظ:/motavAze~Ane/
هم خانواده:متواضعین
متواضعان
تواضعگری
تواضع
متواضع
متضاد متواضعانه: بانخوت
متکبرانه
متواضعانه به انگلیسی:modestly
reverential
lowly
معنی متواضعانه

معنای متواضعانه در لغتنامه دهخدا

معنی متواضعانه [ م ُ ت َ ض ِ ن َ / ن ِ ] ( ق مرکب ) بطور مهربانی وخوش خلقی و نوازندگی، با تواضع و فروتنی. در حال افتادگی و نرمی.

معنی متواضعانه در لغتنامه معین ?

(مُ تَ ضِ نِ ) [ ع – فا ] (ق) با فروتنی، به حال تواضع .

معنی متواضعانه در فرهنگ عمید ?

از روی تواضع و فروتنی، مانند متواضعان.

متواضع در لغتنامه دهخدا

متواضع [ م ُ ت َ ض ِ ] ( ع ص ) فروتن، فروتنی کننده ونرم گردنی و زاری نماینده، فروتنی کننده و نرمی کننده و خواری نماینده، فرمان بردار و فروتن و با خضوع و احترام کننده و باادب و ملایم:

جبارتری چون متواضعتر باشی
باشی متواضعتر چون باشی جبار منوچهری

هست جبار ولیکن متواضع گه جود
متواضع که شنیده ست که جبار بود منوچهری ( دیوان چ 2 چ دبیرسیاقی ص 219 )


مردی اهل و ادیب و فاضل و نیکومنظر و متواضع دیدم || خلیق و خوش خلق || نوازنده و مهربانی کننده.

متواضع در لغتنامه معین

(مُ تَ ض ) [ ع ] (اِفا) فروتن، فروتنی کننده

متواضع در فرهنگ عمید

بی تکبر، فروتن

معنی تواضع در لغتنامه دهخدا

تواضع [ ت َ ض ُ ] ( ع مص ) وضیع شدن، فروتنی نمودن، فروتنی کردن، نرم گردنی و خواری نمودن، خود را فرونهادن، فروتنی، نرمی. نرمی کردن. افتادگی. شکسته نفسی، خفض جناح، خضوع و فروتنی و فرمانبرداری، تذلل و تخاشع، ضد تکبر، آنست که خود را از کسانی که در جاه ازو نازلتر باشند مزیتی ننهد:

بزرگی کز بزرگی بر سپهر است
ولیکن از تواضع با تو ایدر فرخی

از حلم و از تواضع گوئی مگر زمینی
وز طبع وز لطافت گوئی مگر هوائی فرخی

سخن با وی بسیار با تواضع رانده، عبدوس و بوسعید معدی جواب آوردند سخت نیکو و بندگانه با بسیار تواضع و بندگی، به رفقی هرچه تمامتر… و تواضعی هرچه شاملتر… او را بیاگاهانم، شتر… چون نزدیک شیر رسید از خدمت و تواضع چاره ندید.

چون طائع نزدیک رسید صمصام الدوله از سرای بیرون دوید و رسوم تواضع و خدمت بجای آورد.( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 311 ). پیش او به تواضعی هرچه تمامتر بایستاد و اشک از دیده روان کرد.

– بر سبیل تواضع: بطریق فروتنی.
– تواضع سمرقندی: تکریم ناراست و از روی ریا.
|| خوشخویی و مهمان نوازی و پذیرایی از مهمان و دلنوازی و ملاطفت و از جای برخاستن برای احترام کسی.

میان به خدمت بسته و ابرو به تواضع گشاده || دور شدن ، یقال : تواضع ما بیننا، ای بعد || فرورفتن زمین از آنچه در اطرافش بود. || سازواری و اتفاق کردن قوم بر امری.

|| نزد فقها بمعنی وضیعه است. || نزد سالکان، هو افتقار بالقلة تحمل اثقال الملة و اهل اشارات گفته اند: کوچک ساختن نفس است و بزرگ داشتن نفس است به ارجمندی توحید، قال النبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم : مابعث اﷲ نبیاً الا کان متواضعاً. عرفا گفته اند نهایت فروتنی و تواضع آنست که چون از خانه خود بیرون شوی، هرکه را در مسیر خویش بینی او رااز خویشتن نیکوتر یابی.

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 555

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir