حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه زجاجی را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (زجاجی یعنی چه ?).

معنی زجاجی
معنی زجاجی

معنی زجاجی

مترادف و معادل واژه زجاجی:

  • شیشهای
  • بلوری
  • آبگینه یی
تلفظ زجاجی:/zajAji/
اشتباه تایپی:c[h[d
اشتباه املایی:ذجاجی
ظجاجی
ضجاجی
زجاجی به انگلیسی:hyaloid
crystalline lens
vitreous
معنی زجاجی

فرهنگ معین:

(زُ ) [ ع ] (ص نسب) منسوب به زجاج، شیشه ای.

معنی زجاجی در لغتنامه دهخدا

معنی زجاجی [ زُ جی ی ] ( ع اِ ) یک نوع پرنده است، یاقوت در ج 1 ص 15 و 85 کتاب خود از آن یاد کرده. در برخی از نسخ، زجاحی، رجاحی و زجاجی نیز ضبط شده است ( از دزی ج 1 ص 581 )، رجوع به معجم البلدان چ وستنفلد ج 1 ص 85 شود.

زجاجی [ زُ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به زجاج || آبگینه فروش، آبگینه فروش و بلورفروش، فروشنده شیشه، فروشنده آبگینه را زجاجی با ضم «ز» گویند.

|| از جنس زجاج. شیشه ای، از جنس شیشه ساخته شده || مانند شیشه، شفاف، غیر حاجز ماوراء. ( از قاموس عصری ، عربی – انگلیسی ) آبگینه گین: قصر زجاجی، عمارت بلور:

یا بمنقار زجاجی برکند طاوس نر
پرهای طوطیان از طوطیان وقت چنه منوچهری

بلغم زجاجی بلغمی باشد که چون آبگینه گداخته گردد.

گلودرد آفاق را از غبار
لعابی زجاجی دهد روزگار نظامی

|| یکی از هفت پرده چشم:
جمال دختر رز نور چشم ماست مگر
که در نقاب زجاجی و پرده عنبی است.

حافظ

بلغم زجاجی: بلغمی که سپیدی و شفافی شیشه دارد.
– پرده زجاجی: یکی از پرده های چشم است. رجوع به «پرده » شود.
– جسم زجاجی: پرده هفتم چشم است. ماده سریشمی بسیار شفافی است که در جزو خلفی کره چشم واقع است و از رطوبتی موسوم به رطوبت زجاجی حاصل شده و مابین جلیدیه و شبکیه واقع است، در جنین شریان زجاجی از قدام بخلف از جسم زجاجی عبور مینماید، رجوع به زجاجی، زجاجیه، پرده و چشم شود.

– رطوبت زجاجی: که آنرا زجاجةالعین نیز نامند، از جنس نسوج نیست بلکه رطوبت صرف است. در جوانی غلیظتر از پیری است. زیاد شفاف و اندکی مایل بکبودی است. بعقیده ویرشو و کلیکر، در آن عناصر نسج منضم که محتمل است از بقایای شریان زجاجی باشد، موجود است. و در این رطوبت گلبول سفید و بندرت کلسترین یافت شده است. حاجزهای غشائیه که از بشره مخاطی مفروش شده اند… ممکن است که از تغییر شکل گلبولهای سفیدی که در حالت طبیعی در این رطوبت است ، بوجود آمده باشند. نیز زجاج، زجاجی، پرده، چشم و جسم زجاجی در این لغت نامه شود.
– زجاجی وش: آبگینه گین، مانند شیشه.

معنای زجاجیه

تلفظ زجاجیه:/zojAjiyye/
زجاجیه به انگلیسی:vitreous humor
crystalline lens
معنای زجاجیه

لغتنامه دهخدا

زجاجیه [ زُ جی ی َ / ی ِ ] ( از ع ، ص نسبی ) مؤنث زجاجی || ( اِ ) ( اصطلاح کالبدشناسی ) محتویات یا محیط شفاف چشم عبارتند از عدسی، زلالیه، زجاجیه و زجاجیه، مایع لزج و شفافیست که فضای واقع در عقب عدسی و رباط آویزان کننده را اشغال میکند و در مقابل سطح خلفی عدسی فرورفته است. زجاجیه در محیط عدسی با رباط آویزان کننده و اجسام مژگانی مجاورت دارد و در عقب کمی بسطح داخلی شبکیه چسبیده معذلک براحتی میتوان آنرا جدا کرد. زجاجیه از یک پرده ٔشیشه ای شکل ، بنام هیالوئید پوشیده شده است و مجرای ستیلینگ یا مجرای گلو که از ضخامت آن عبور میکند.رجوع بدان کتاب صص 392 – 402 و نیز پرده، چشم، زجاج، زجاجی، جسم زجاجی و رطوبت زجاجی هر دو، ذیل «زجاجی » در این لغت نامه شود.

معنای زجاجیه در لغتنامه معین

(زُ یِّ ) [ ع زجاجیة ] (اِ) مایع ژلاتین مانندی که بین عدسی و شبکیه قرار دارد.

فرهنگ عمید

ماده ای شفاف شبیه ژلاتین که در حفرۀ درونی کرۀ چشم بین عدسی و شبکیه قرار دارد.

مطالب پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 233

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir