با قدی بلند و صدایی گیرا، لیام نیسون، بازیگر ایرلندی، بیش از چهار دهه است که تماشاگران را در دنیای سینما مسحور کرده است. از نقشآفرینیهای قدرتمند در درامهای جدی گرفته تا بدل شدن به یک قهرمان اکشن غیرمنتظره در سالهای اخیر، نیسون طیف وسیعی از شخصیتهای بهیادماندنی را به تصویر کشیده است. این بیوگرافی به سفری در زندگی هنری این بازیگر برجسته میپردازد و نقاط عطف دوران حرفهای او، از تئاتر در بلفاست تا درخشش در هالیوود را بررسی میکند. در کنار موفقیتهای حرفهای، زندگی شخصی او نیز با فراز و نشیبهایی همراه بوده است که بر دیدگاه و هنر او تأثیر گذاشتهاند. این مقدمه سفری به دنیای لیام نیسون، مردی که با استعداد و پشتکار، جایگاه ویژهای در صنعت سینما برای خود دست و پا کرده است را ترسیم میکند.

جدول محتوا
نام نام خانوادگی: | ویلیام جان نیسون William John Neeson |
نام هنری: | لیام نیسون Liam Neeson |
تاریخ تولد: | ۷ ژوئن ۱۹۵۲ 17/خرداد/1331 |
سن: | 72 سال و 10 ماه |
محل تولد: | بالیمنا آنتریم ایرلند شمالی |
قد: | 193 سانتیمتر |
وزن: | 85 کیلومتر |
صفحه imdb: | imdb |
بیوگرافی لیام نیسون
زندگینامه اولیه لیام نیسون: از بالیمنا تا آغاز مسیر هنری
لیام نیسون، بازیگر سرشناس ایرلندی، در ۷ ژوئن ۱۹۵۲ در شهر بالیمنا واقع در شهرستان آنتریم ایرلند شمالی دیده به جهان گشود. او فرزند برنارد “بارنی” نیسون، که سرایدار یک مدرسه ابتدایی بود، و کاترین “کیتی” براون، که به عنوان آشپز کار میکرد، است.
مادرش اصالتاً اهل واترفورد در جنوب شرقی ایرلند بود. لیام در یک خانواده کاتولیک بزرگ شد و نام او به افتخار یک کشیش محلی انتخاب شد. او سه خواهر به نامهای الیزابت، برنادت و روزالین دارد. نیسون دوران دبیرستان را از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ در کالج سنت پاتریک بالیمنا گذراند و بعدها اذعان داشت که علاقه او به دنیای درام و بازیگری از همان دوران در وی شکل گرفته است.
نیسون تجربه بزرگ شدن به عنوان یک کاتولیک در بالیمنا، شهری با اکثریت پروتستان، را عاملی در شکلگیری شخصیت محتاط خود میداند. او یک بار از احساس خود به عنوان یک “شهروند درجه دو” در آن محیط سخن گفت، هرچند تأکید کرده است که در کالج فنی شهر که عمدتاً پروتستان بود، هرگز احساس “حقارت یا تفاوت” به او دست نداد.

او با اشاره به ریشههای ایرلندی خود، میگوید: “شاید تصور یک گذشته شورشی و پرآشوب ایرلندی جذاب باشد، اما واقعیت بسیار سادهتر و خاکستریتر بود. بله، ایرلندی بودم. اما تمام آن مسائل ملیگرایانه، گریه کردن بر سر گینس و خواندن ترانههای شورشی – اینها هرگز سبک من نبود.” او اعتراف میکند که تا پیش از آگاهی از اعتراضات دانشجویان پس از “یکشنبه خونین” در سال ۱۹۷۲ (کشتاری در دری در دوران درگیریها)، از سیاست و تاریخ ایرلند شمالی چندان اطلاعی نداشته است، و این رویداد او را به مطالعه بیشتر تاریخ محلی ترغیب کرد.
نیسون در مصاحبهای در سال ۲۰۰۹، تأثیر این دوران را در زندگی خود انکارناپذیر خواند و گفت: “من هرگز از فکر کردن به [درگیریها] دست نمیکشم. من افرادی را از هر دو طرف، پروتستان و کاتولیک، میشناسم که هم عامل خشونت و هم قربانی بودهاند. این بخشی از DNA من است.”
دوران عجیب کودکی
در کنار تحصیل، نیسون در سن ۹ سالگی به باشگاه جوانان آل سینتس پیوست و تمرینات بوکس را آغاز کرد. او در این رشته موفق بود و پیش از کنارهگیری در ۱۷ سالگی، چندین عنوان منطقهای را کسب کرد. در دوران نوجوانی نیز در نمایشهای مدرسهای شرکت میکرد. یکی از تأثیرگذاران عجیب بر علاقه او به بازیگری، یان پیزلی، بنیانگذار حزب اتحادیهگرای دموکرات، بود.
نیسون گاهی مخفیانه در کلیسای آزاد پرزبیتری اولستر، که پیزلی در آن موعظههای آتشین میکرد، حضور مییافت. او درباره پیزلی میگوید: “او حضوری فوقالعاده داشت و تماشای موعظههای پرشور و هیجانانگیز او واقعاً باورنکردنی بود… این بازیگری بود، اما بازیگری عالی و تأثیرگذار.” در سال ۱۹۷۱، نیسون برای تحصیل در رشته فیزیک و علوم کامپیوتر وارد دانشگاه کوئینز بلفاست شد، اما تحصیل را نیمهکاره رها کرد تا برای کارخانه آبجوسازی معروف گینس مشغول به کار شود.

در دوران حضورش در دانشگاه کوئینز، استعداد خود را در فوتبال کشف کرد و مورد توجه شان توماس از باشگاه بوهیمین افسی قرار گرفت. او در یک تست باشگاه در دوبلین شرکت کرد و یک بازی نیز به عنوان بازیکن تعویضی برای بوهیمین افسی در برابر شامروک روورز افسی انجام داد، اما در نهایت پیشنهادی برای عقد قرارداد دریافت نکرد. این مسیر پر پیچ و خم اولیه، زمینهساز ورود او به دنیای حرفهای بازیگری در سالهای آتی شد.
لیام نیسون: از بلفاست تا هالیوود (۱۹۷۶-۱۹۹۳)
پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، لیام نیسون به زادگاهش بالیمنا بازگشت و پیش از ورود جدی به دنیای بازیگری، مشاغل مختلفی را تجربه کرد. او مدتی به عنوان اپراتور لیفتراک در شرکت گینس و همچنین راننده کامیون کار کرد. سپس برای دو سال در کالج تربیت معلم در نیوکاسل آپون تاین به تحصیل پرداخت و بار دیگر به بالیمنا بازگشت.
نقطه آغازین مسیر حرفهای نیسون در بازیگری، پیوستن او به تئاتر لیریک پلیرز در بلفاست در سال ۱۹۷۶ بود. او به مدت دو سال روی صحنه این تئاتر فعالیت کرد و در سال ۱۹۷۷ با بازی در نقشهای عیسی مسیح و انجیلی در فیلم مذهبی “سفر زائر”، اولین تجربه سینمایی خود را کسب کرد.
در سال ۱۹۷۸، فرصتی جدید برای نیسون فراهم شد و او با پیشنهاد نقشی در نمایشنامه “میگویم من، میگوید او” اثر ران هاچینسون، که به درگیریهای ایرلند شمالی میپرداخت، به دوبلین نقل مکان کرد. این نمایشنامه در مرکز هنری پروژه اجرا میشد و نیسون پس از آن در چندین تولید دیگر این مرکز نیز حضور یافت. او سپس به تئاتر ابی، تئاتر ملی ایرلند، پیوست و در سال ۱۹۸۰ در نمایشنامه “ترجمهها” اثر برایان فریِل، که اولین اثر شرکت تئاتر فیلد دی بود، در کنار بازیگرانی چون استفان ری و ری مکآنالی به ایفای نقش پرداخت.

همین بازی نیسون در نقش لنی اسمال در نمایشنامه “موشها و آدمها” بود که توجه فیلمساز مشهور، جان بورمن، را به خود جلب کرد. بورمن در سال ۱۹۸۰ به نیسون پیشنهاد بازی در نقش سر گاوین را در فیلم فانتزی “اکسکالیبور” داد. پس از این فیلم، نیسون تصمیم گرفت به لندن نقل مکان کند و در آنجا به کار در تئاتر و همچنین حضور در فیلمها و سریالهای تلویزیونی با بودجه کمتر ادامه داد. در این دوره، او با هلن میرن، بازیگری که در فیلم “اکسکالیبور” با او آشنا شده بود، زندگی میکرد.
بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷، نیسون در پنج فیلم مهم بازی کرد که از جمله آنها میتوان به “بونتی” (۱۹۸۴) با بازی مل گیبسون و آنتونی هاپکینز و “مأموریت” (۱۹۸۶) با بازی رابرت دنیرو و جرمی آیرونز اشاره کرد. در سال ۱۹۸۶، نیسون به عنوان بازیگر مهمان در فصل سوم سریال محبوب “میامی وایس” حضور یافت. سال بعد، او برای دستیابی به نقشهای برجستهتر به هالیوود نقل مکان کرد.
در هالیوود، نیسون با بازی در کنار شر و دنیس کوئید در فیلم “مظنون” (۱۹۸۷) تحسین منتقدان را برانگیخت. در سال ۱۹۸۸، او در پنجمین فیلم از مجموعه “هری کثیف”، با عنوان “استخر مرده”، با کلینت ایستوود همبازی شد و نقش پیتر سوان، یک کارگردان فیلم ترسناک، را ایفا کرد. در سال ۱۹۹۰، او نقش اصلی را در فیلم ابرقهرمانی “دارکمن” به کارگردانی سام ریمی بر عهده داشت. اگرچه “دارکمن” فیلم موفقی بود، اما سالهای پس از آن برای نیسون همان سطح از شناخت و موفقیت را به همراه نداشت. او همچنین در سال ۱۹۹۳ در نقش همنام در فیلم “ایتان فروم” به ایفای نقش پرداخت و به تدریج جایگاه خود را در سینمای آمریکا تثبیت کرد.
سالهای درخشش و تحسین (۱۹۹۳-۲۰۰۰)
دهه ۱۹۹۰ نقطه عطفی در کارنامه هنری لیام نیسون بود که او را به شهرتی جهانی رساند و تحسین منتقدان را برایش به ارمغان آورد. پس از تماشای بازی او در نمایش “آنا کریستی” در برادوی، استیون اسپیلبرگ تحت تأثیر قرار گرفت و نقش نمادین اسکار شیندلر در فیلم “فهرست شیندلر” (۱۹۹۳) را به نیسون پیشنهاد داد. با وجود علاقه بازیگران مطرحی همچون کوین کاستنر، مل گیبسون و وارن بیتی به این نقش، نیسون در نهایت در دسامبر ۱۹۹۲ برای آن انتخاب شد.
نیسون برای آمادگی در این نقش، کتاب کنلی درباره شیندلر را مطالعه کرد و به این درک رسید که شخصیت شیندلر “از به بازی گرفتن نازیها لذت میبرد” و از اینکه نازیها او را جدی نمیگرفتند (به گفته کتاب کنلی، او را نوعی دلقک میدانستند) به نفع خود استفاده میکرد. بازی قدرتمند و عمیق نیسون در این فیلم با تحسین گسترده منتقدان روبرو شد و نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برایش به ارمغان آورد.
این فیلم نیز جایزه اسکار بهترین فیلم سال را دریافت کرد. نیسون همچنین برای این بازی نامزد جوایز معتبر بفتا و گلدن گلوب شد.
سال ۱۹۹۳ نیز برای نیسون سال مهمی بود؛ او با بازی در نقش مت بورک در احیای نمایشنامه “آنا کریستی” اثر یوجین اونیل، اولین حضور رسمی خود را در صحنه تئاترهای برادوی تجربه کرد. نکته جالب این بود که او در این نمایش در مقابل ناتاشا ریچاردسون، همبازیاش در فیلم “جزیره الیس” و کسی که بعدها همسر او شد، بازی کرد. این نقش برای نیسون نامزدی جایزه معتبر تونی بهترین بازیگر مرد در نمایشنامه را به همراه داشت. سال بعد، این زوج هنری در فیلم “نل” (۱۹۹۴) در کنار جودی فاستر نیز همکاری کردند.

نیسون در ادامه، نقشهای اصلی را در فیلمهای درام تاریخی ایفا کرد. از جمله نقش برجسته او در این دوره، بازی در نقش راب روی مکگرگور در درام تاریخی “راب روی” (۱۹۹۵) بود که در آن با بازیگرانی چون جسیکا لنگ، برایان کاکس و تیم راث همبازی بود. راجر ایبرت، منتقد سرشناس، از توانایی نیسون در ایفای نقش قهرمان اصلی تمجید کرد و نوشت: “نیسون، بلندقامت و باشکوه، قهرمانی بیزحمت در نقش راب روی میسازد.”
سال ۱۹۹۶، نیسون در درام تاریخی “مایکل کالینز” به کارگردانی نیل جردن و در کنار بازیگرانی مانند جولیا رابرتز و آلن ریکمن به ایفای نقش پرداخت. او در این فیلم نقش اصلی را به عنوان مایکل کالینز، رهبر انقلابی ایرلندی و پیشگام مبارزه برای استقلال ایرلند، بر عهده داشت.
فیلم “مایکل کالینز” در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و جایزه شیر طلایی این جشنواره را کسب کرد و نیسون نیز برای بازی درخشانش، جایزه ولپی بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. او بعدها برای این نقش نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد در فیلم درام نیز شد. تاد مککارتی از مجله ورایتی، بازی نیسون را ستایش کرد و نوشت: “نیسون در نقش کالینز یک نیروی محرکه اجباری است؛ بازیگر نقش خود را با شور و جسارتی تسخیر میکند که کاملاً با رویکرد شخصیت نسبت به زندگی و هدفش همخوانی دارد.”
در سال ۱۹۹۸، نیسون نقش ژان والژان را در اقتباسی از رمان کلاسیک “بینوایان” اثر ویکتور هوگو به کارگردانی بیله اوت ایفا کرد. او در این فیلم با بازیگرانی چون اوما تورمن، جفری راش و کلر دینز همبازی بود. جنت ماسلین از نیویورک تایمز در نقد خود از بازی نیسون نوشت: “او نقش را با آن اقتدار فیزیکی مطمئن و شرافت عمیقی که اساس شخصیت والژان است، بازی میکند.”
او همچنین اضافه کرد که فیلم با داشتن گروه بازیگران درجه یک و سبک داستانگویی محترم، رمان حماسی ویکتور هوگو را به روانی فشرده کرده و بخشی از تعلیق جذاب آن را بازیافته است. در همان سال ۱۹۹۸، نیسون با بازی در نمایشنامه “بوسه یهودا” اثر دیوید هر در نقش اسکار وایلد به صحنه تئاتر بازگشت. این نمایش در دو صحنه معتبر، تئاتر آلمیدا در وست اند لندن و تئاتر برادهرست در برادوی نیویورک، به روی صحنه رفت. او در این نمایشنامه با بازیگرانی چون تام هالندر و پیتر کاپالدی همبازی بود. در پایان این دوره، در سال ۱۹۹۹، نیسون در فیلم ترسناک ماوراءطبیعه “تسخیر” در مقابل کاترین زتا-جونز به ایفای نقش پرداخت و بدین ترتیب، دهه درخشان خود را با تنوعی از نقشآفرینیهای ماندگار در سینما و تئاتر به پایان رساند.
لیام نیسون: نقشهای ماندگار
سال ۱۹۹۹ نقطهعطفی در کارنامه هنری لیام نیسون بود؛ او در نقش استاد خردمند جدای، کوایگان جین، در فیلم مورد انتظار “جنگ ستارگان: اپیزود اول – تهدید شبح” ظاهر شد. جورج لوکاس، کارگردان فیلم، نیسون را به دلیل کاریزما، قدرت و تواناییهای بازیگریاش انتخاب کرد، ویژگیهایی که به نظر او برای شخصیت کوایگان ضروری بودند. این فیلم، که پس از ۱۶ سال دوری سری جنگ ستارگان از پرده سینما اکران شد، با استقبال رسانهای گستردهای روبرو بود. با وجود نقدهای متفاوتی که از سوی منتقدان و طرفداران دریافت کرد، “تهدید شبح” به موفقیت بزرگی در گیشه دست یافت.
بازی لیام نیسون در نقش کوایگان مورد تحسین قرار گرفت و او نامزد جایزه ساترن شد. صدای ضبط شده او از این فیلم حتی در قسمت دوم سری، “حمله کلونها” (۲۰۰۲)، نیز شنیده شد. اگرچه ابتدا شایعاتی مبنی بر حضور او در قسمت سوم، “انتقام سیت” (۲۰۰۵)، منتشر شد، اما این اتفاق رخ نداد. با این حال، نیسون بعدها بارها در دنیای جنگ ستارگان حضور یافت؛ او صداپیشگی کوایگان را در چندین قسمت از سریال انیمیشنی “جنگهای کلون” (۲۰۰۸–۲۰۲۰) بر عهده داشت و همچنین در سال ۲۰۱۹ به صورت صدا در فیلم “خیزش اسکایواکر” حضوری افتخاری داشت.
در سال ۲۰۲۲، او بار دیگر در نقش کوایگان، این بار به صورت لایو اکشن و به شکل روح نیرو، در قسمت پایانی سریال “اوبی-وان کنوبی” ظاهر شد که اولین حضور زنده او در این نقش از زمان “تهدید شبح” محسوب میشد، اگرچه در تیتراژ ذکر نشد. او همچنین صداپیشگی کوایگان را در یک قسمت از سریال انیمیشنی “داستانهای جدای” (۲۰۲۲) انجام داد.

نیسون در اوایل دهه ۲۰۰۰، صدای گرم و گیرای خود را به خدمت روایت مستندها نیز گرفت. او روایت مستند “سفر به غارهای شگفتانگیز” (۲۰۰۱) را بر عهده داشت که درباره تلاش دانشمندان برای یافتن مواد دارویی در غارهای سراسر جهان بود. همچنین، مستند “استقامت: ماجراجویی افسانهای شاکلتون در قطب جنوب” را روایت کرد که این مستند با تحسین منتقدان مواجه شد و جوایزی از جشنوارههای مختلف، از جمله بهترین مستند از انجمن منتقدان فیلم شیکاگو و هیئت ملی بازبینی، دریافت کرد.
لیام نیسون در سال ۲۰۰۲ با بازگشت به صحنه برادوی در احیای نمایشنامه کلاسیک “بته آزمایش” اثر آرتور میلر، تواناییهای تئاتری خود را دوباره به نمایش گذاشت. او در این نمایش در نقش جان پروکتور در مقابل لورا لینی بازی کرد و برای این نقش نامزد جایزه تونی بهترین بازیگر مرد در یک نمایشنامه شد. منتقدان از بازی نیسون در این نقش به شدت تمجید کردند؛ چارلز ایشروود از ورایتی بازی او را “متفکرانه” خواند و توانایی نیسون در نمایش تحول اخلاقی شخصیت پروکتور از بیتفاوتی اولیه تا خشم و ناامیدی نهایی را ستود و “خویشتنداری ستودنی” او را بهترین جنبه بازیاش دانست. در همان سال، نیسون در فیلم هیجانانگیز زیردریایی “کی-۱۹: بیوهساز” ساخته کاترین بیگلو با هریسون فورد همبازی شد و نقش ناخدا میخائیل پولنین را ایفا کرد. او همچنین در جمع بازیگران پرستاره فیلم درام تاریخی “دار و دستههای نیویورکی” ساخته مارتین اسکورسیزی، در کنار بازیگرانی چون دانیل دی-لوئیس، لئوناردو دیکاپریو و کامرون دیاز، حضور یافت.
در واقع عشق و کینزی
سال ۲۰۰۳، لیام نیسون در فیلم کمدی رمانتیک پربازیگر “در واقع عشق” ساخته ریچارد کرتیس، نقش نویسندهای را بازی کرد که به تازگی همسرش را از دست داده بود. او در این فیلم در کنار بازیگرانی نظیر هیو گرانت، کالین فرث، اما تامپسون، آلن ریکمن و لورا لینی حضور داشت. این فیلم به موفقیت تجاری دست یافت و با گذشت زمان به یکی از فیلمهای کالت کلاسیک و مورد علاقه در ایام تعطیلات تبدیل شد.
در سال ۲۰۰۴، نیسون نقش اصلی آلفرد کینزی را در درام بیوگرافی “کینزی” ایفا کرد و در این فیلم بار دیگر با لورا لینی و همچنین با پیتر سارسگارد و جان لیتگو همبازی شد.

بازی او در این فیلم مورد تحسین قرار گرفت و نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد – فیلم درام شد، اگرچه این جایزه را به لئوناردو دیکاپریو برای فیلم “هوانورد” واگذار کرد. در همان سال، نیسون میزبان یکی از قسمتهای برنامه کمدی “پخش زنده شنبه شب” شبکه NBC بود و در بخشهای مختلفی از جمله نقش یک راننده کامیون در بخش “اورژانس آپالاچی” و یک هیپی در بخش دیگری از برنامه ظاهر شد. با وجود اینکه پیش از این اعلام کرده بود در نقشهای کلیشهای ایرلندی بازی نخواهد کرد، اما در یک برنامه تقلیدی با عنوان “به این میگویی خانه؟” نقش یک مرد ایرلندی را ایفا کرد.
موفقیت تجاری
در سال ۲۰۰۵، لیام نیسون در چندین فیلم پرفروش حضور برجستهای داشت. او نقش گادفری ایبلین را در فیلم حماسی “قلمرو بهشت” ساخته ریدلی اسکات بازی کرد و سپس در فیلم اکشن “بتمن آغاز میکند” ساخته کریستوفر نولان، نقش رأس الغول، یکی از شخصیتهای شرور اصلی داستان، را ایفا نمود.
همچنین در همین سال، در اقتباس نیل جردن از رمان “صبحانه در پلوتو” نقش پدر برنارد را بازی کرد و صداپیشگی شخصیت محبوب اسلان شیر را در فیلم فانتزی ماجراجویی “سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر” بر عهده گرفت و جایگزین برایان کاکس شد. او حتی صداپیشگی کشیشی مهربان را در یکی از قسمتهای سریال انیمیشنی محبوب “سیمپسونها” انجام داد که باعث گرویدن موقت بارت و هومر به کاتولیک میشد.
در سال ۲۰۰۷، نیسون در فیلم حماسی جنگ داخلی آمریکا به نام “سرافیم فالز” بازی کرد. او در همان سال وارد دنیای بازیهای ویدیویی شد و صداپیشگی شخصیت پدر قهرمان اصلی، جیمز، را در بازی پرطرفدار “فالاوت ۳” بر عهده گرفت.

تاد هاوارد، تهیهکننده اجرایی بازی، اظهار داشت که این نقش با در نظر گرفتن شخصیت لیام نیسون نوشته شده است و او لحن دراماتیک مورد نیاز بازی را فراهم میکند. “فالاوت ۳” با استقبال بسیار خوب منتقدان مواجه شد و تا پایان سال ۲۰۰۸، سال انتشارش، ۴.۷ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخت.
مایکل بِی، کارگردان فیلم “ترانسفورمرز”، در توضیحات کارگردان دیویدی فیلمش، گفته بود که به انیماتورها دستور داده برای طراحی زبان بدن شخصیت آپتیموس پرایم از لیام نیسون الهام بگیرند. نیسون در سال ۲۰۰۷ همچنین در درام تلویزیونی “پنج دقیقه در بهشت” محصول بیبیسی ایرلند شمالی در نقش آلیستر لیتل ظاهر شد؛ این سریال داستان واقعی مردی پروتستان را روایت میکند که در جریان درگیریهای ایرلند شمالی به قتل یک پسر کاتولیک محکوم شده است.
لیام نیسون: تبدیل شدن به ستاره اکشن
از سال ۲۰۰۸ به بعد، لیام نیسون مسیر حرفهای خود را به طرز چشمگیری تغییر داد و با موفقیت فوقالعاده فیلم “ربوده شده” (Taken) به یک ستاره پولساز در ژانر اکشن تبدیل شد. در این فیلم فرانسوی که بر اساس فیلمنامهای از لوک بسون ساخته شد، نیسون نقش یک مامور بازنشسته سیا را ایفا کرد که برای نجات دختر ربوده شدهاش دست به کار میشود.
“ربوده شده” با فروش جهانی بیش از ۲۲۳ میلیون دلار، نه تنها بودجه تولید خود را چندین برابر بازگرداند، بلکه نام نیسون را دوباره بر سر زبانها انداخت و پای او را به فیلمهای اکشن پرهزینه هالیوودی باز کرد. خود نیسون معتقد است که تأثیر این فیلم به حدی بود که برخی را از سفر به اروپا منصرف کرد!
پس از “ربوده شده”، نیسون به یکی از پرتقاضاترین بازیگران برای نقشهای اکشن تبدیل شد و با کارگردان اسپانیایی، ژاوم کولت-سرا، همکاریهای متعددی را در این ژانر آغاز کرد. این همکاریها شامل فیلمهای “ناشناس” (Unknown)، “بدون توقف” (Non-Stop)، “تمام شب بدو” (Run All Night)، “مسافر همیشگی” (The Commuter) و “انتقام” (Retribution) میشود که همگی در راستای موفقیتهای “ربوده شده” حرکت کردند.
نیسون همچنین در فیلمهای اکشن دیگری مانند “تیم آ” (The A-Team)، “خاکستری” (The Grey)، “قدم زدن در میان قبرها” (A Walk Among the Tombstones) و فیلمهای متاخرتری چون “تعقیب سرد” (Cold Pursuit)، “دزد صادق” (Honest Thief)، “تیرانداز” (The Marksman)، “جاده یخی” (The Ice Road)، “نور سیاه” (Blacklight)، “حافظه” (Memory)، “در سرزمین مقدسین و گناهکاران” (In the Land of Saints and Sinners) و “آمرزش” (Absolution) نقشهای اصلی را ایفا کرده است.

با وجود موفقیتهای گسترده در این ژانر، نیسون بارها به تمایل خود برای بازنشستگی از بازی در فیلمهای اکشن اشاره کرده است، هرچند که این نقشها بُعد جدیدی به حرفه بازیگری او بخشیدهاند.
در کنار فعالیتهایش در ژانر اکشن، نیسون در این دوره در پروژههای متنوع دیگری نیز حضور داشته است. او در سال ۲۰۱۰ در نقش زئوس در بازسازی فیلم “برخورد تایتانها” که فروش بسیار بالایی داشت، ظاهر شد. در همان سال، در تریلر “کلوئه” ساخته آتوم اگویان بازی کرد که به پرفروشترین فیلم این کارگردان کانادایی تبدیل شد.
نیسون همچنین صداپیشگی شخصیت اصلان را در دنبالههای “سرگذشت نارنیا” از جمله “شاهزاده کاسپین” و “سفر کشتی سپیدهپیما” بر عهده داشت و صدای خود را در فیلم انیمه “پونیو روی صخره کنار دریا” هایائو میازاکی نیز به قرض داد.
در سال ۲۰۱۲، او دوباره در نقش رأس الغول در حضوری افتخاری در پایان سهگانه “شوالیه تاریکی” کریستوفر نولان ظاهر شد. نیسون قرار بود نقش آبراهام لینکلن را در فیلم اسپیلبرگ بازی کند و حتی برای این نقش تحقیقات گستردهای انجام داد، اما در نهایت به دلیل احساس پیری برای نقش، از آن کنار کشید و دنیل دی-لوییس جایگزین او شد که برای این نقش اسکار گرفت.
نیسون همچنین در تلویزیون نیز فعال بوده و در سریالهایی مانند “بیگ سی”، “زندگی خیلی کوتاه است” (در نقش خودش)، “دختران دری” و “آتلانتا” (در نسخه تخیلی از خودش) حضور یافته است. او حتی به صورت هولوگرافی در تولید صحنهای “جنگ دنیاها” جف وین نیز شرکت کرده است. حضورهای متنوع نیسون در این دوره نشاندهنده دامنه وسیع تواناییهای اوست، هرچند که شهرت اصلی او در سالهای اخیر بیشک مرهون نقشآفرینیهای او در دنیای پر زد و خورد فیلمهای اکشن بوده است.
فعالیتگرایی اجتماعی لیام نیسون
لیام نیسون، بازیگر شناختهشده، علاوه بر حرفه بازیگری، در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز فعال است و دیدگاههای صریح خود را مطرح میکند. یکی از مهمترین مواضع او، مخالفت شدید با قوانین مالکیت اسلحه در ایالات متحده است که به نظر او بیش از حد آزادانه است. او بارها خواستار کنترل بیشتر بر سلاح گرم شده است.
در سال ۲۰۱۴، نیسون نسبت به تصمیم بیل دی بلازیو، شهردار وقت نیویورک سیتی، مبنی بر ممنوعیت کالسکه اسبی در پارک مرکزی اعتراض کرد. او در مقالهای در نیویورک تایمز استدلال کرد که تجارت کالسکه برای افرادی که در این حرفه مشغولند، اسبها و گردشگران ایمن است و منبع درآمدی برای بسیاری از مهاجران محسوب میشود.
در مورد برگزیت، نیسون در سال ۲۰۱۶ موضع مخالفی داشت و اظهار کرد که فدا کردن پیشرفتهای حاصل شده در روند صلح ایرلند شمالی در زمینه کنترل مرزها به دلیل برگزیت، شرمآور خواهد بود.
در سپتامبر ۲۰۱۷، لیام نیسون با مقایسه ریاست جمهوری دونالد ترامپ با رسوایی واترگیت ریچارد نیکسون، بر اهمیت پاسخگویی رئیس جمهور تأکید کرد و گفت که هیچ کس، حتی رئیس جمهور، فراتر از قانون نیست و دموکراسی بر پایه همین اصول استوار است.
زندگی شخصی، تابعیت و دیدگاههای اجتماعی
لیام نیسون، بازیگر سرشناس، در طول زندگی خود روابط و تجربیات شخصی و اجتماعی متعددی داشته است.
روابط و خانواده
نیسون در اوایل دهه ۱۹۸۰ با هلن میرن، بازیگر انگلیسی، رابطه داشت. آشنایی این دو در جریان ساخت فیلم “اکسکالیبور” در سال ۱۹۸۱ اتفاق افتاد و نیسون اذعان کرده که میرن نقش مهمی در معرفی او به یک نماینده بازیگری داشته است. پس از آن، او برای حدود نُه ماه بین سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ با خواننده معروف باربارا استرایسند رابطه داشت.
نیسون در سال ۱۹۹۳ در حین اجرای نمایش “آنا کریستی” در برادوی، با ناتاشا ریچاردسون، بازیگر، آشنا شد. این آشنایی به ازدواج آنها در ۳ ژوئیه ۱۹۹۴ انجامید و این زوج صاحب دو پسر به نامهای میکال (متولد ۱۹۹۵) و دانیل (متولد ۱۹۹۶) شدند.
در سال ۱۹۹۸، نیسون و ریچاردسون پس از اینکه روزنامه دیلی میرور گزارشی نادرست درباره وضعیت ازدواجشان منتشر کرد، از این روزنامه شکایت کرده و مبلغ قابل توجهی غرامت دریافت کردند که آن را به قربانیان بمبگذاری اوما اهدا کردند. این خانواده در سال ۲۰۰۴ ملکی را در نیویورک خریداری کردند. متأسفانه، زندگی مشترک آنها در ۱۸ مارس ۲۰۰۹ با حادثهای تلخ به پایان رسید؛ ناتاشا ریچاردسون بر اثر آسیب مغزی ناشی از یک حادثه اسکی درگذشت. لیام نیسون پس از فوت همسرش، با اهدای اعضای بدن او، جان چندین نفر را نجات داد.

تابعیت و فعالیتهای عمومی
لیام نیسون علاوه بر تابعیت اصلی ایرلندی خود، در سال ۲۰۰۹ تابعیت آمریکایی را نیز دریافت کرد. با این حال، او همواره بر هویت ایرلندی خود تأکید کرده و اطمینان داده که دریافت تابعیت آمریکایی به معنای پشت کردن به ریشههایش نیست. در سال ۲۰۰۹، دانشگاه کوئینز بلفاست که نیسون حدود ۴۰ سال پیش در آنجا فیزیک و علوم کامپیوتر خوانده بود، به او دکترای افتخاری اعطا کرد.
نیسون همچنین در مارس ۲۰۱۱ به عنوان سفیر حسن نیت یونیسف منصوب شد و در این نقش به کشورهایی مانند گینه و سودان جنوبی سفر کرده تا به افزایش آگاهی در مورد گرسنگی، سوءتغذیه و پیامدهای جنگ بر کودکان کمک کند. او همچنین از خیریه و جشنواره فیلم CineMagic در بلفاست حمایت میکند که هدف آن کمک به جوانان برای ورود به صنعت سینما است.
در طول دوران حرفهای خود، نیسون با عادات شخصی مانند سیگار کشیدن نیز روبرو بوده است. او در سال ۲۰۰۳ سیگار را ترک کرد، اما برای ایفای نقش هانیبال در فیلم “تیم آ” در سال ۲۰۱۰، با وجود تردید اولیه، به کشیدن سیگار برگ که از ویژگیهای این شخصیت بود، رضایت داد. در سال ۲۰۱۲، اخباری مبنی بر گرویدن او به اسلام منتشر شد که توسط مدیر برنامههایش تکذیب شد.
با این حال، نیسون خود ابراز علاقه و تحسین عمیق نسبت به صدای اذان کرده و آن را “هیپنوتیزم کننده و بسیار تکاندهنده” توصیف کرده است. او همچنین نسبت به تمرینات معنوی سنت ایگناتیوس لویولا احترام قائل است. در ژوئن ۲۰۲۰، مادر لیام نیسون درگذشت، اما به دلیل محدودیتهای سفر ناشی از همهگیری کرونا، او نتوانست در مراسم خاکسپاری او در زادگاهش شرکت کند.
دیدگاههای اجتماعی و جنجالها
لیام نیسون یکی از حامیان سرسخت آموزش یکپارچه در ایرلند شمالی است؛ او معتقد است که کاتولیکها و پروتستانها باید در کنار یکدیگر آموزش ببینند تا زمینه برای آیندهای مشترک و رهایی از تفرقه فراهم شود. او از مدارسی که به سمت یکپارچهسازی حرکت کردهاند ستایش کرده و در کمپینهای تلویزیونی برای تشویق بیشتر والدین به این امر حضور داشته است.
اظهارات نیسون گاهی اوقات جنجالبرانگیز بوده است. در ژانویه ۲۰۱۸ در یک برنامه تلویزیونی، او جنبش “من هم” (Me Too) را “شکار جادوگر” توصیف کرد و این نظر با انتقاداتی روبرو شد.
در فوریه ۲۰۱۹، نیسون در مصاحبهای مطبوعاتی در حین تبلیغ فیلم “تعقیب سرد” که درباره انتقام یک پدر است، اظهاراتی تکاندهنده بیان کرد که به جنجالی بزرگ منجر شد.
او گفت که برای درک خشم شخصیت خود، تجربهای شخصی از حدود ۴۰ سال پیش را به یاد آورده است. در آن زمان، یکی از دوستان زن او مورد تجاوز قرار گرفته بود و پس از اطلاع از اینکه متجاوز مردی سیاهپوست بوده، نیسون گفته است که برای یک هفته با باتوم در خیابانها پرسه میزده به این امید که با یک مرد سیاهپوست درگیر شود و او را بکشد. او در همان مصاحبه از این تجربه ابراز شرمساری کرد و گفت که کارهایش “وحشتناک” بوده و از آن درس گرفته که باید احساساتش را بروز دهد و درباره مسائلی مانند مردانگی سمی و تعصبات نژادی صحبت کند.
با این حال، این اظهارات منجر به لغو مراسم فرش قرمز فیلم “تعقیب سرد” شد. برخی از همکاران و دوستان نیسون مانند میشل رودریگز، ووپی گلدبرگ و رالف فاینز از او دفاع کردند. بعدها، دونالد گلاور او را متقاعد کرد تا در قسمتی از سریال خود به نام “آتلانتا” حضور یابد و این جنجال از دیدگاهی داستانی مورد بررسی قرار گیرد.
لیام نیسون: افتخارات و جوایز برجسته
لیام نیسون، بازیگر سرشناس ایرلندی، در طول فعالیت حرفهای خود افتخارات و جوایز متعددی را کسب کرده است که نه تنها به دلیل دستاوردهایش در سینما، بلکه به خاطر ارتباط عمیقش با زادگاهش و فعالیتهای اجتماعی اوست.
در سال ۲۰۰۰، شورای بخش بالیمنا، زادگاه نیسون، به او “آزادی شهر” را پیشنهاد کرد. با این حال، به دنبال اظهارات قبلی نیسون مبنی بر اینکه در دوران رشد به عنوان یک کاتولیک در بالیمنا احساس “شهروند درجه دو” بودن داشته است، اعضای حزب اتحادگرای دموکرات در شورا با اعطای این افتخار به او مخالفت کردند. نیسون در پی این جنجال، با اشاره به تنشهای موجود، از پذیرش این جایزه خودداری کرد.
با این حال، او در نامهای به شورا تأکید کرد که همواره به تربیتش در این شهر و کشورش افتخار میکند و حمایت مستمر مردم بالیمنا را بزرگترین تقدیر از موفقیتهای خود میداند. در نهایت، در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۳، سالها پس از این اتفاق، نیسون در مراسمی رسمی در شهر بالیمنا، آزادی منطقه را از شورای بخش دریافت کرد و این بار این افتخار را پذیرفت.
نیسون علاوه بر این، جوایز و القاب معتبر دیگری نیز دریافت کرده است. در سال ۲۰۰۰، ملکه الیزابت دوم در نشانهای سال نو خود، او را به عنوان افسر نشان امپراتوری بریتانیا (OBE) منصوب کرد. در سال ۲۰۰۸، صندوق آمریکایی ایرلند با اهدای جایزه هنرهای نمایشی خود در مراسمی در نیویورک، از نیسون به خاطر اعتباری که برای ایرلند به ارمغان آورده، تقدیر کرد.

در سال ۲۰۰۹ نیز دانشگاه کوئینز بلفاست به او دکترای افتخاری اعطا نمود. آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند (IFTA) در سال ۲۰۱۶ با اهدای جایزه مشارکت برجسته در سینما در مراسمی در دوبلین که با حضور مایکل دی هیگینز، رئیس جمهور ایرلند برگزار شد، از نیسون تجلیل کرد.
تأثیرگذاری لیام نیسون تنها به دنیای سینما محدود نمیشود. در سال ۲۰۱۷، شرکت بریتانیایی ریچتوپیا او را در فهرست ۲۰۰ نفر از تأثیرگذارترین نیکوکاران و کارآفرینان اجتماعی در سراسر جهان در رتبه ۷۴ قرار داد. همچنین، در ژانویه ۲۰۱۸، رئیس جمهور ایرلند، مایکل دی هیگینز، جایزه خدمات برجسته برای ایرلندیهای خارج از کشور را به نیسون اعطا کرد و این جایزه را به پاس “کمکهای ایرلندیهای مقیم خارج از کشور به بشریت” توصیف نمود. این افتخارات نشاندهنده جایگاه ویژه لیام نیسون نه تنها به عنوان یک بازیگر برجسته، بلکه به عنوان فردی متعهد به جامعه و ریشههای خود است.
