در میان ستارگان درخشان هالیوود، میشل فایفر نامی آشنا است که با استعداد و جذابیت خود، جایگاهی ویژه در قلب علاقهمندان به سینما یافته است. این بازیگر توانمند، با ایفای نقشهای بهیادماندنی در آثار گوناگون، کارنامهای درخشان برای خود رقم زده است. این بلاگپست، به بیوگرافی میشل فایفر و همسرش میپردازد و مروری بر مسیر حرفهای و ابعاد زندگی شخصی این هنرمند برجسته خواهد داشت. از نخستین گامهای او در عرصه بازیگری تا موفقیتهای پیدرپی و همچنین نگاهی به زندگی مشترک و خانوادهاش، تلاش میشود تا تصویری جامع از ابعاد مختلف زندگی او ارائه شود. هدف این مقاله، شناخت عمیقتر از یکی از محبوبترین چهرههای سینما و تأثیر زندگی شخصی بر حرفه اوست.

جدول محتوا
- بیوگرافی میشل فایفر
- تحصیلات و ورود به دنیای بازیگری
- نگاهی به آغاز کار و درخشش در هالیوود (دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی)
- موفقیت با فیلم صورتزخمی
- فیلم جادوگران ایستویک
- کمدی همسر اوباش
- میشل فایفر: مروری بر دهه ۹۰ میلادی
- اوج شهرت: کتوومن و موفقیتهای تجاری
- دهه ۹۰: تهیهکنندگی و نقشهای متنوع
- اواخر دهه ۹۰: تنوع در نقشآفرینی
- دهه ۲۰۰۰
- دهه ۲۰۱۰
- دهه ۲۰۲۰
- میشل فایفر: سبک بازیگری و جایگاه او در هالیوود
- تصویر عمومی
- از فعالیتهای بشردوستانه تا زندگی شخصی و افتخارات هنری
- زندگی شخصی
- افتخارات بازیگری
نام نام خانوادگی: | میشل ماری فایفر Michelle Marie Pfeiffer |
تاریخ تولد: | ۲۹ آوریل ۱۹۵۸ 09/اردیبهشت/1337 |
سن: | 67 سال و 2 ماه |
محل تولد: | کالیفرنیا آمریکا |
قد: | 171 سانتیمتر |
وزن: | 55 کیلوگرم |
صفحه imdb: | imdb |
بیوگرافی میشل فایفر
میشل ماری فایفر، بازیگر سرشناس آمریکایی، در ۲۹ آوریل ۱۹۵۸ در سانتا آنا، کالیفرنیا به دنیا آمد. او دومین فرزند از چهار فرزند خانوادهای بود که پدرش، ریچارد فایفر، پیمانکار سیستمهای تهویه مطبوع، و مادرش، دونا جین (با نام خانوادگی اصلی تاورنا)، خانهدار بود. میشل یک برادر بزرگتر به نام ریک و دو خواهر کوچکتر به نامهای دیدی و لوری دارد. والدین او هر دو اصالتاً اهل داکوتای شمالی بودند.
ریشههای خانوادگی فایفر بسیار متنوع است: پدربزرگ پدریاش آلمانیتبار بود، در حالی که مادربزرگ پدریاش تباری انگلیسی، ولزی، فرانسوی، ایرلندی و هلندی داشت. از طرف مادری نیز، پدربزرگش ریشههای سوئیسی-آلمانی-ایتالیایی داشت و مادربزرگش سوئدیتبار بود. خانواده فایفر در سالهای اولیه زندگی او به میدوی سیتی، جامعهای دیگر در اورنج کانتی در حدود ۱۱ کیلومتری سانتا آنا، نقل مکان کردند و میشل سالهای کودکی خود را در آنجا گذراند.

تحصیلات و ورود به دنیای بازیگری
فایفر تحصیلات خود را در دبیرستان فانتین ولی به پایان رساند و در سال ۱۹۷۶ فارغالتحصیل شد. او در دوران جوانی به عنوان صندوقدار در سوپرمارکت وونز کار میکرد و سپس به کالج گلدن وست رفت، جایی که عضو انجمن آلفا دلتا پای بود. پس از یک دوره کوتاه آموزش برای تبدیل شدن به تندنویس دادگاه، تصمیم گرفت مسیر بازیگری را دنبال کند.
نقطه آغاز ورود فایفر به صنعت سرگرمی، شرکت در مسابقات زیبایی بود. او در سال ۱۹۷۸ برنده مسابقه دوشیزه اورنج کانتی شد و در همان سال، در مسابقه دوشیزه کالیفرنیا به مقام ششم دست یافت. پس از این حضورهای موفق در مسابقات، فایفر توانست یک نماینده هنری پیدا کند و شروع به تست بازیگری برای نقشهای تلویزیونی و سینمایی کرد. این گامهای اولیه، راه را برای تبدیل شدن او به یکی از ستارگان درخشان هالیوود هموار کرد.

نگاهی به آغاز کار و درخشش در هالیوود (دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی)
میشل فایفر، بازیگر برجسته آمریکایی، کار خود را در اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز کرد و به سرعت توانست خود را به عنوان یکی از بااستعدادترین و درخشانترین ستارههای هالیوود مطرح کند. این دوره از فعالیت او شاهد گذار از نقشهای کوچک تلویزیونی به نقشهای اصلی سینمایی بود که در نهایت به تحسین منتقدان و موفقیتهای تجاری منجر شد.
اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰: از نقشهای اولیه تا ستارگی
میشل فایفر در سال ۱۹۷۸، با یک حضور تک قسمتی در سریال تلویزیونی “جزیره فانتزی” (Fantasy Island)، کار بازیگری خود را آغاز کرد. پس از آن، نقشهایی در سریالهای تلویزیونی دیگری همچون “دلتا هاوس” (Delta House)، “چیپس” (CHiPs)، “انوس” (Enos) و “گربههای ب.ا.د” (B.A.D. Cats)، و همچنین در فیلم تلویزیونی “مرد تنها” (The Solitary Man) در سال ۱۹۷۹ ایفا کرد.
فایفر در سال ۱۹۸۰ با کمدی “شوالیههای هالیوود” (The Hollywood Knights) در کنار تونی دانزا، با ایفای نقش دو دلداده دبیرستانی، وارد دنیای سینما شد. پس از آن، نقشهای مکمل در “دوباره عاشق شدن” (Falling in Love Again) در سال ۱۹۸۰ با سوزانا یورک و “چارلی چان و نفرین ملکه اژدها” (Charlie Chan and the Curse of the Dragon Queen) در سال ۱۹۸۱ ایفا کرد که هیچیک با موفقیت چشمگیر منتقدان یا گیشه روبرو نشدند. او در یک آگهی تلویزیونی برای صابون “لوکس” (Lux) ظاهر شد و در کلاسهای بازیگری در “بورلی هیلز پلیهاوس” (Beverly Hills Playhouse) شرکت کرد، قبل از اینکه در سه فیلم تلویزیونی در سال ۱۹۸۱ حضور یابد: “کالی و پسر” (Callie and Son) با لیندزی واگنر، “بچههایی که کسی نمیخواست” (The Children Nobody Wanted) و “عظمت در علف” (Splendor in the Grass).

فایفر اولین نقش اصلی خود را در فیلم “گریس ۲” (Grease 2) در سال ۱۹۸۲ به دست آورد، که دنباله فیلم موزیکال پرفروش “گریس” (Grease) (۱۹۷۸) بود. با تنها چند نقش تلویزیونی و حضورهای کوتاه در فیلم، فایفر ۲۳ ساله یک بازیگر ناشناخته بود که برای این نقش در تست بازیگری شرکت کرد. اما به گفته پاتریشیا برچ، کارگردان فیلم، او این نقش را به دست آورد زیرا “کیفیتی عجیب دارد که انتظارش را ندارید.”
این فیلم از نظر منتقدان و تجاری ناموفق بود، اما بازی فایفر به عنوان یک نقطه برجسته مورد توجه قرار گرفت. روزنامه “نیویورک تایمز” (The New York Times) نوشت: “اگرچه او یک تازهوارد نسبی در سینما است، خانم فایفر موفق میشود بسیار بیتفاوتتر و راحتتر از هر کس دیگری در گروه بازیگران به نظر برسد.” با وجود اینکه از انتقادات شدید در امان ماند، ایجنت او بعدها اعتراف کرد که ارتباط او با این فیلم به این معنی بود که “او نمیتوانست هیچ کاری پیدا کند. هیچکس نمیخواست او را استخدام کند.” او درباره نقشهای اولیه خود در سینما اظهار داشت: “من باید یاد میگرفتم که چگونه بازی کنم… در این بین، نقشهای زنهای اغواگر را بازی میکردم و از زیباییام پول در میآوردم.”
موفقیت با فیلم صورتزخمی
برایان دی پالما، کارگردان فیلم “صورتزخمی” (Scarface) (۱۹۸۳)، پس از دیدن “گریس ۲”، ابتدا از تست گرفتن از فایفر برای این فیلم خودداری کرد، اما با اصرار مارتین برگمن، تهیهکننده فیلم، نرم شد. او برای نقش “الویرا هنکاک” (Elvira Hancock)، همسر معتاد به کوکائین، انتخاب شد. این فیلم از سوی اکثر منتقدان بیش از حد خشونتآمیز تلقی شد، اما به یک موفقیت تجاری تبدیل شد و در سالهای بعد طرفداران زیادی پیدا کرد.
فایفر برای نقش مکمل خود بازخوردهای مثبتی دریافت کرد؛ ریچارد کورلیس از مجله “تایم” (Time Magazine) نوشت: “بیشتر بازیگران اصلی عالی هستند: میشل فایفر بهتر است…” در حالی که دومینیک دان، در مقالهای برای “ونیتی فر” (Vanity Fair) با عنوان “جاهطلبی بلوند”، نوشت: “او در آستانه ستارگی است. در اصطلاح صنعت، او جذاب است.”
پس از “صورتزخمی” (Scarface)، فایفر در کمدی “به سوی شب” (Into the Night) (۱۹۸۵) ساخته جان لندیس، در کنار جف گلدبلوم، در نقش “دایانا” (Diana) بازی کرد. او سپس در فیلم فانتزی “بانوی شاهین” (Ladyhawke) (۱۹۸۵) به کارگردانی ریچارد دانر، با راتگر هاور و متیو برادریک، در نقش “ایزابو د آنژو” (Isabeau d’Anjou)، در “آزادی شیرین” (Sweet Liberty) (۱۹۸۶) ساخته آلن آلدا، با مایکل کین، در نقش “فیث هیلی” (Faith Healy)، و در قسمتی از کمدی علمی-تخیلی “زنان آمازون در ماه” (Amazon Women on the Moon) (۱۹۸۷)، در نقش “برندا لندرز” (Brenda Landers) ظاهر شد. همه این فیلمها، با وجود دستیابی به موفقیت تجاری متوسط، به تثبیت او به عنوان یک بازیگر کمک کردند.

فیلم جادوگران ایستویک
فایفر سرانجام با موفقیت بزرگی در گیشه به عنوان “سوکی ریجمونت” (Sukie Ridgemont) در اقتباس سال ۱۹۸۷ از رمان “جادوگران ایستویک” (The Witches of Eastwick) اثر جان آپدایک، در کنار جک نیکلسون، شر و سوزان ساراندون، دست یافت.
این فیلم بازخوردهای مثبتی دریافت کرد و بیش از ۶۳.۷ میلیون دلار در داخل کشور فروش داشت که معادل ۱۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۲۴ است. این فیلم یکی از اولین موفقیتهای انتقادی و تجاری او بود. راجر ایبرت، منتقد سینما، با تحسین زمانبندی کمدی آنها، نوشت که فایفر و همبازیهای زن او هر کدام “لذت فوقالعادهای از نقشهایشان میبرند”، در حالی که شیلا بنسون، منتقد فیلم “لس آنجلس تایمز” (Los Angeles Times)، گفت فایفر شخصیتش را “شخصیتی گرم و غیرقابل مقاومت” میکند.
کمدی همسر اوباش
فایفر برخلاف تیپ معمولش، در کمدی مافیایی “همسر اوباش” (Married to the Mob) (۱۹۸۸) به کارگردانی جاناتان دمی، با متیو مودین، دین استاکول و مرسدس روئل، در نقش بیوه یک گنگستر به قتل رسیده، انتخاب شد. برای نقش “آنجلا دِ مارکو” (Angela de Marco)، او یک کلاهگیس مو فرفری قهوهای و لهجه بروکلین را به کار برد و اولین نامزدی خود را برای جایزه گلدن گلوب در بخش بهترین بازیگر زن در یک فیلم موزیکال یا کمدی دریافت کرد، که آغازگر شش سال متوالی نامزدی او برای بهترین بازیگر زن در گلدن گلوب بود. سپس فایفر در نقش “جو آن والنااری” (Jo Ann Vallenari)، صاحب رستورانی شیک، در فیلم “طلوع تکیلا” (Tequila Sunrise) (۱۹۸۸) با مل گیبسون و کورت راسل ظاهر شد، اما با رابرت تاون، کارگردان، اختلاف نظرهای خلاقانه و شخصی داشت که او بعدها فایفر را “سختترین” بازیگری که با او کار کرده است، توصیف کرد.
به توصیه شخصی دمی، فایفر به گروه بازیگران فیلم “روابط خطرناک” (Dangerous Liaisons) (۱۹۸۸) به کارگردانی استفان فریرز، در کنار گلن کلوز و جان مالکوویچ، پیوست و نقش “مادام ماری د تورول” (Madame Marie de Tourvel)، قربانی با فضیلت اغواگری، را بازی کرد. هال هینسون از “واشنگتن پست” (The Washington Post) نقش فایفر را “کمترین بدیهی و دشوارترین” دانست. او نوشت: “هیچچیز دشوارتر از بازی کردن فضیلت نیست، و فایفر به اندازه کافی باهوش است که تلاش نکند. در عوض، او آن را تجسم میکند. زیبایی او با پوست چینیمانندش، در این زمینه، یک دارایی بزرگ است، و نحوه استفاده از آن باعث میشود که جنبهای از معنویت او به نظر برسد.” او جایزه بفتا برای بهترین بازیگر زن نقش مکمل را از آن خود کرد و نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر زن نقش مکمل شد.

فایفر سپس نقش “سوزی دایموند” (Susie Diamond)، یک زن سرسخت و سابقاً کارگر جنسی که به خواننده کلوپ تبدیل شده بود، در فیلم “پسران بیکر شگفتانگیز” (The Fabulous Baker Boys) (۱۹۸۹) را پذیرفت. این فیلم همچنین با بازی جف بریجز و بو بریجز به عنوان “پسران بیکر” همراه بود. او به مدت چهار ماه آموزش فشرده صوتی برای این نقش دید و تمام آوازهای شخصیتش را خودش اجرا کرد. این فیلم با فروشی معادل ۱۸.۴ میلیون دلار در ایالات متحده و کانادا (معادل ۴۷ میلیون دلار در سال ۲۰۲۴) موفقیت متوسطی کسب کرد. با این حال، ایفای نقش سوزی توسط او تحسین بیقید و شرط منتقدان را در پی داشت.
راجر ایبرت، منتقد سینما، او را با ریتا هیورث در “گیلدا” و مریلین مونرو در “بعضیها داغش را دوست دارند” مقایسه کرد و افزود که این فیلم “یکی از فیلمهایی است که سالها بعد، زمانی که شروع به ردیابی مراحلی کنند که فایفر به یک ستاره بزرگ تبدیل شد، از آن به عنوان سند استفاده خواهند کرد.” در طول فصل جوایز ۱۹۸۹–۱۹۹۰، فایفر جوایز بهترین بازیگر زن را در گلدن گلوب، هیئت ملی بازبینی، انجمن ملی منتقدان فیلم، حلقه منتقدان فیلم نیویورک، انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس و انجمن منتقدان فیلم شیکاگو از آن خود کرد. عملکرد فایفر در نقش سوزی به عنوان تحسینشدهترین نقش او در دوران حرفهایاش در نظر گرفته میشود. صحنهای که در آن شخصیت او به طرز اغواکنندهای ترانه ” Makin’ Whoopee” را بر روی یک پیانوی بزرگ اجرا میکند، به عنوان یکی از صحنههای به یاد ماندنی سینمای مدرن شناخته میشود. (بیوگرافی میشل فایفر و همسرش)
میشل فایفر: مروری بر دهه ۹۰ میلادی
میشل فایفر، بازیگر برجسته آمریکایی، دهه ۱۹۹۰ را با اوجگیری فعالیتهای هنری و کسب جوایز متعدد پشت سر گذاشت. این دهه نه تنها شاهد نقشآفرینیهای درخشان او در فیلمهای به یاد ماندنی بود، بلکه ورود او به عرصه تهیهکنندگی را نیز رقم زد.
دهه ۱۹۹۰: از تأسیس شرکت تولید تا نقشهای نمادین
در سال ۱۹۹۰، فایفر با همکاری شریک تجاری خود، کیت گینزبورگ، که او را در صحنه فیلم “آزادی شیرین” (Sweet Liberty) در سال ۱۹۸۶ ملاقات کرده بود، شرکت تولید فیلم خود با نام Via Rosa Productions را تأسیس کرد. این شرکت با Touchstone Pictures، یکی از زیرمجموعههای استودیوهای والت دیزنی، قرارداد تولید فیلم امضا کرد. در همین سال، فایفر دستمزد ۱ میلیون دلاری برای هر فیلم دریافت میکرد و نقش “کاتیا اورلووا”، یک ویراستار کتاب شوروی، را در اقتباس سینمایی “خانه روسی” (The Russia House) اثر جان لو کاره، در کنار شان کانری، ایفا کرد. این نقش نیازمند استفاده از لهجه روسی بود و برای او نامزدی جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن در یک فیلم درام را به ارمغان آورد.

در ادامه، فایفر نقش “فرانکی”، یک پیشخدمت آسیبدیده، را در فیلم “فرانکی و جانی” (Frankie and Johnny) ساخته گری مارشال (۱۹۹۱) بازی کرد. این فیلم اقتباسی از نمایشنامه برادوی ترنس مکنالی به نام “فرانکی و جانی در مهتاب” بود و فایفر را دوباره با همبازی خود از فیلم “صورت زخمی” (Scarface)، آل پاچینو، همکار کرد.
این انتخاب بازیگر برای بسیاری بحثبرانگیز بود، زیرا فایفر برای ایفای نقش یک پیشخدمت “عادی” بیش از حد زیبا تلقی میشد؛ حتی کتی بیتس، بازیگر اصلی نقش فرانکی در برادوی، نیز از انتخاب تهیهکنندگان ابراز ناامیدی کرد. خود فایفر اظهار داشت که این نقش را پذیرفته زیرا “آن چیزی نبود که مردم از او انتظار داشتند.” فایفر بار دیگر برای این عملکرد نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم درام شد.
اوج شهرت: کتوومن و موفقیتهای تجاری
فایفر سپس نقش “سلینا کایل/کتوومن” (Selina Kyle/Catwoman) را در فیلم ابرقهرمانی “بازگشت بتمن” (Batman Returns) اثر تیم برتون (۱۹۹۲) در کنار مایکل کیتون و دنی دویتو، پس از انصراف آنت بنینگ به دلیل بارداری، بر عهده گرفت. برای این نقش، او در هنرهای رزمی و کیکبوکسینگ آموزش دید. فایفر برای تصویرگری خود از این شخصیت تحسین بیسابقه منتقدان را دریافت کرد و اغلب به عنوان بهترین عملکرد کتوومن در تمام دوران توسط منتقدان و طرفداران شناخته میشود.
مجله Premiere بعدها نوشت: “بدون شک برجستهترین شخصیت شرور دوران تیم برتون، کیتمَن کشنده میشل فایفر با شلاق، جذابیت را به این فرنچایز که معمولاً بیرمق بود، آورد. لباس چرمی سیاه دوخته شده او، بر اساس طرحی از برتون، نمادینترین ظاهر این شخصیت باقی مانده است. و میشل فایفر بر دیالوگهای فمینیستی سنگین بازگشت بتمن غلبه میکند تا یک اجرای غرنده و خشمگین ارائه دهد.” “بازگشت بتمن” یک موفقیت بزرگ در گیشه بود و بیش از ۲۶۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
اولین فیلمی که شرکت تولیدی فایفر، Via Rosa Productions، تولید کرد، درام مستقل “میدان عشق” (Love Field) بود که در سال ۱۹۹۲ اکران شد.
منتقدان از این فیلم استقبال کردند و نیویورک تایمز نوشت که فایفر “بار دیگر نشان داد که او به همان اندازه که زیباست، ظریف و غافلگیرکننده است.” برای تصویرگری خود از یک خانهدار عجیب و غریب در دالاس، تگزاس، او نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر زن و گلدن گلوب بهترین بازیگر زن درام را به دست آورد و جایزه خرس نقرهای بهترین بازیگر زن را در چهل و سومین جشنواره بینالمللی فیلم برلین از آن خود کرد.
در درام دورهای “عصر بیگناهی” (The Age of Innocence) ساخته مارتین اسکورسیزی (۱۹۹۳)، که اقتباسی از رمان ۱۹۲۰ ادیث وارتون بود، فایفر در کنار دنیل دی-لوئیس و وینونا رایدر بازی کرد و نقش کنتسی را در طبقه بالای شهر نیویورک در دهه ۱۸۷۰ به تصویر کشید. برای این نقش، او جایزه Elvira Notari را در جشنواره فیلم ونیز و نامزدی گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم سینمایی را دریافت کرد. در همان سال، او جایزه Crystal Women in Film لس آنجلس را دریافت کرد.

دهه ۹۰: تهیهکنندگی و نقشهای متنوع
پس از تأسیس شرکت تولیدی خود، فایفر شاهد گسترش حرفهای خود به عنوان تهیهکننده بود. در حالی که او در طول دهه به طور پیوسته به بازیگری ادامه میداد، او و شریک تهیهکنندهاش، گینزبورگ، موفقیتهای پیدرپی در تولید فیلمها زیر نظر شرکتشان را تجربه کردند. او در فیلم ترسناک “گرگ” (Wolf) محصول ۱۹۹۴، در کنار جک نیکلسون، نقش معشوقه طعنهزن و سرسخت یک نویسنده را ایفا کرد که پس از گاز گرفته شدن توسط یک موجود، شبها به گرگمرد تبدیل میشود.
این فیلم با استقبال متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شد؛ نیویورک تایمز نوشت: “نقش خانم فایفر کمنوشته شده است، اما بازی او آنقدر ماهرانه است که حتی بیتفاوتی را نیز جذاب میکند.” “گرگ” یک موفقیت تجاری بود و ۶۵ میلیون دلار (معادل ۱۳۸ میلیون دلار در سال ۲۰۲۴) در گیشه داخلی و ۱۳۱ میلیون دلار در سراسر جهان (معادل ۲۷۸ میلیون دلار) فروش داشت.
نقش بعدی فایفر، نقش “لوآن جانسون”، یک معلم دبیرستان و تفنگدار سابق ارتش ایالات متحده، در درام “ذهنهای خطرناک” (Dangerous Minds) محصول ۱۹۹۵ بود که شرکت او نیز در تولید آن همکاری داشت. او در موزیک ویدئوی آهنگ اصلی ساندترک فیلم، “Gangsta’s Paradise” از Coolio، در نقش شخصیت خود ظاهر شد؛ این آهنگ برنده جایزه گرمی سال ۱۹۹۶ برای بهترین اجرای تکنفره رپ شد و این ویدیو جایزه MTV Video Music برای بهترین ویدیوی رپ را به دست آورد. با وجود اینکه “ذهنهای خطرناک” نقدهای منفی دریافت کرد، یک موفقیت در گیشه بود و ۱۷۹.۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
در سال ۱۹۹۶، فایفر در درام عاشقانه “از نزدیک و شخصی” (Up Close & Personal) در کنار رابرت ردفورد، نقش “سالی آتواتر” را بازی کرد. سپس در درام “تقدیم به گیلین در سی و هفتمین سالگرد تولدش” (To Gillian on Her 37th Birthday)، که توسط همسرش دیوید کلی از نمایشنامه مایکل برادی اقتباس شده بود، نقش اصلی را بر عهده گرفت. همچنین، او به عنوان تهیهکننده اجرایی و بازیگر در نقش “ملانی پارکر”، یک معمار مادر تنها و مطلقه، در کمدی رمانتیک “یک روز خوب” (One Fine Day) در کنار جورج کلونی، حضور یافت.
اواخر دهه ۹۰: تنوع در نقشآفرینی
از دیگر نقشآفرینیهای بعدی او میتوان به “رز کوک لوئیس” در اقتباس سینمایی رمان برنده جایزه پولیتزر “هزار هکتار” (A Thousand Acres) اثر جین اسمایلی (۱۹۹۷) در کنار جسیکا لنگ و جنیفر جیسن لی اشاره کرد؛ “بث کاپادورا” در “انتهای اقیانوس” (The Deep End of the Ocean) (۱۹۹۸) درباره زن و شوهری که پسر ربوده شده خود را پس از نه سال پیدا میکنند؛ “تیتانیا” ملکه پریان در “رویای شب نیمه تابستان” (A Midsummer Night’s Dream) (۱۹۹۹) با کوین کلاین، روپرت اورت و استنلی توچی؛ و “کیتی جردن” در درام کمدی “داستان ما” (The Story of Us) ساخته راب راینر (۱۹۹۹) با بروس ویلیس.
فیلمهای “هزار هکتار” و “انتهای اقیانوس” نیز توسط شرکت Via Rosa Productions تولید شدند. فایفر صداپیشگی “تزیپورا”، یک چوپان که همسر موسی (با صدای وال کیلمر) میشود، را در انیمیشن موزیکال “شاهزاده مصر” (The Prince of Egypt) از DreamWorks Animation (۱۹۹۸) بر اساس کتاب خروج بر عهده داشت. او همچنین آهنگ اصلی فیلم “When You Believe” را خواند که برای آن ترانهسرا استیون شوارتز برنده جایزه اسکار بهترین آهنگ اصلی شد. “شاهزاده مصر” با موفقیت انتقادی و تجاری روبرو شد، اما کنت توران، منتقد، مدرنسازی شخصیت فایفر در فیلم به یک “فمینیست پیشرو سرسخت” را مشکلساز دانست.

میشل فایفر: مروری بر فعالیتهای هنری در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰
میشل فایفر، بازیگر برجسته آمریکایی، در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ میلادی با انتخابهای دقیق و نقشآفرینیهای قدرتمند خود، جایگاهش را به عنوان یکی از بازیگران توانمند هالیوود تثبیت کرد. او در این دوران، با گذراندن یک دوره نیمهبازنشستگی برای تمرکز بر خانواده، بازگشتی موفقیتآمیز به سینما داشت و با نقشهای متنوع خود، هم تحسین منتقدان را برانگیخت و هم در گیشههای سینما موفق بود.
دهه ۲۰۰۰
در سال ۱۹۹۹، فایفر به تدریج شرکت تولید فیلم خود، “ویا روزا پروداکشنز” (Via Rosa Productions) را منحل کرد و به سمت نیمهبازنشستگی حرکت کرد تا زمان بیشتری را با فرزندان و خانوادهاش بگذراند. با این حال، او آخرین فیلمی به نام “گناه اصلی” (Original Sin) (۲۰۰۱) را به شریک تولید خود، گینزبورگ، سپرد تا تحت عنوان “ویا روزا پروداکشنز” تولید شود. اگرچه در ابتدا قرار بود خود فایفر در این فیلم بازی کند، اما او به دلیل تمایل به کاهش فعالیتهای کاری، از این نقش منصرف شد و در نهایت آنجلینا جولی و آنتونیو باندراس در آن به ایفای نقش پرداختند.
در فیلم تریلر هیچکاکی “آنچه در زیر پنهان است” (What Lies Beneath) (۲۰۰۰) به کارگردانی رابرت زمکیس، فایفر و هریسون فورد نقش یک زوج ثروتمند را ایفا کردند که با یک اتفاق ماوراءطبیعی روبرو میشوند که رازهایی از گذشته آنها را آشکار میکند. اگرچه واکنش منتقدان به فیلم متفاوت بود، اما این فیلم با افتتاحیه موفق در صدر گیشه قرار گرفت و در نهایت ۲۹۱ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
او سپس نقش ریتا هریسون، وکیلی عصبی را در درام “من سم هستم” (I Am Sam) (۲۰۰۱) با شان پن پذیرفت که به پدری با ناتوانی رشدی کمک میکرد. با وجود فروش ۹۷.۸ میلیون دلاری در سراسر جهان، این فیلم با نقدهای نامطلوب منتقدان مواجه شد. برای مثال، “سیاتل پست-اینتلیجنسر” نوشت: “فایفر، که ظاهراً توسط کلیشههای ملایم نقش پر سروصدایش سردرگم شده، بدترین و ساختگیترین بازی خود را ارائه میدهد.”
فایفر در درام “خنجر غان سفید” (White Oleander) (۲۰۰۲)، نقش یک هنرمند قاتل به نام اینگرید مگنوسن را ایفا کرد. در این فیلم، آلیسون لومن (در اولین نقش سینمایی خود)، رنی زلوگر و رابین رایت نیز حضور داشتند. این فیلم در اکران سینمایی خود هم از نظر منتقدان و هم از نظر تجاری موفق بود. استفن هولدن از “نیویورک تایمز” نوشت: “خانم فایفر، با پیچیدهترین بازی خود در حرفه هنریاش، این زن اغواگر و دیوسیرت را همزمان مقاومتناپذیر و شیطانی جلوه میدهد.” او برای این نقش جوایز بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از انجمن منتقدان فیلم سن دیگو و حلقه منتقدان فیلم کانزاس سیتی دریافت کرد و همچنین نامزد جایزه انجمن بازیگران سینما شد.
در سال ۲۰۰۳، فایفر در انیمیشن “سندباد: افسانه هفت دریا” (Sinbad: Legend of the Seven Seas) به جای شخصیت الهه آشوب “اریس” صداپیشگی کرد که برد پیت نیز در آن به جای سندباد صداپیشگی کرده بود. پس از اکران این فیلم، فایفر چهار سال از بازیگری کنارهگیری کرد تا تمام وقت خود را به همسر و فرزندانش اختصاص دهد. در این مدت، او نقش “جادوگر سفید” در فیلم فانتزی “وقایعنگاری نارنیا: شیر، جادوگر و کمد لباس” (The Chronicles of Narnia: The Lion, The Witch and The Wardrobe) (۲۰۰۵) را رد کرد که در نهایت به تیلدا سوئینتون رسید.

فایفر در سال ۲۰۰۷ با نقشهای شرورانه در دو فیلم پرفروش تابستانی، “اسپری مو” (Hairspray) و “گرد و غبار ستاره” (Stardust)، به سینما بازگشت که توسط رسانهها به عنوان یک بازگشت موفق مورد استقبال قرار گرفت. در “اسپری مو”، او در کنار جان تراولتا، کریستوفر والکن و کویین لطیفه، نقش ولما ون تاسل، مدیر نژادپرست یک ایستگاه تلویزیونی را ایفا کرد. با وجود اینکه فایفر از طرفداران موزیکالهای “گریس ۲” و “بیکر بویز افسانهای” بود، کارگردان آدام شنکمن، فایفر را عمدتاً بر اساس بازی او در “بازگشت بتمن” انتخاب کرد و ادعا کرد که او اولین و تنها انتخابش برای ولما بود. “اسپری مو” با نقدهای بسیار مثبتی منتشر شد و ۲۰۲.۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت. بازی فایفر نیز مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
در فیلم فانتزی ماجراجویی “گرد و غبار ستاره” (Stardust)، فایفر نقش لامیه، یک جادوگر باستانی را بازی میکند که به دنبال یک ستاره سقوطکرده (کلیر دینز) برای یافتن جوانی ابدی است. این فیلم عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرد اما در گیشه فروش متوسطی داشت و ۱۳۵.۵ میلیون دلار در سطح جهانی به دست آورد.
فایفر در کمدی رمانتیک “من هرگز نمیتوانستم زن تو باشم” (I Could Never Be Your Woman) (۲۰۰۷) به کارگردانی ایمی هکرلینگ، در کنار پل راد و سیرشا رونان بازی کرد. در این فیلم، او نقش روزی، مادری ۴۰ ساله و مطلقه را ایفا کرد که به عنوان فیلمنامهنویس و تهیهکننده یک برنامه تلویزیونی کار میکند و عاشق مردی بسیار جوانتر (راد) میشود.
فایفر در فیلم “وسایل شخصی” (Personal Effects)، در کنار اشتون کوچر، نقش دو فرد سوگوار را ایفا کرد که با درد و ناامیدی از دست دادن عزیزانشان دست و پنجه نرم میکنند و پیوند آنها منجر به یک رابطه عاشقانه غیرمنتظره میشود.
فیلم بعدی او، اقتباسی از رمان “شری” اثر کولت، او را دوباره با کارگردان (استیون فریرز) و فیلمنامهنویس (کریستوفر همپتون) فیلم “روابط خطرناک” (۱۹۸۸) گرد هم آورد. فایفر در این فیلم نقش لیآ دو لونوال، یک روسپی بازنشسته پیر را بازی کرد. “شری” در جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۰۹ به نمایش درآمد و نامزد جایزه خرس طلایی شد.
دهه ۲۰۱۰
پس از دو سال دوری از بازیگری، فایفر در کمدی رمانتیک گروهی “شب سال نو” (New Year’s Eve) (۲۰۱۱) ساخته گری مارشال، به عنوان بخشی از یک گروه بزرگ بازیگران حضور یافت. این فیلم با وجود نقدهای منفی منتقدان، ۱۴۲ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت. در سال ۲۰۱۲، او در درام “مردمی مثل ما” (People Like Us) در کنار کریس پاین و الیزابت بنکس، در نقش مادر یک دلال سهام نیویورکی (پاین) ظاهر شد.
فایفر با تیم برتون، کارگردان “بازگشت بتمن” (Batman Returns)، در فیلم “سایههای تاریک” (Dark Shadows) (۲۰۱۲) که بر اساس یک سریال تلویزیونی گوتیک به همین نام ساخته شده بود، دوباره همکاری کرد. او در این فیلم نقش الیزابت کالینز استودارد، مادر خانواده کالینز را ایفا کرد. اگرچه “سایههای تاریک” در آمریکای شمالی ۷۹.۷ میلیون دلار فروش داشت، اما در نهایت ۲۴۵.۵ میلیون دلار در سطح جهانی به دست آورد. در کمدی گانگستری “خانواده” (The Family) (۲۰۱۳) به کارگردانی لوک بسون، او نقش “مادر سخت” یک خانواده مافیایی را بازی کرد که تحت برنامه حفاظت از شاهدان به دنبال تغییر زندگی خود بودند. این فیلم ۷۸.۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
فایفر اظهار داشت که عدم فعالیت او در دهه ۲۰۰۰ به دلایل مختلفی از جمله مسائل خانوادگی و رویکرد او در انتخاب نقشها بوده است. او قصد داشت پس از رفتن فرزندانش به دانشگاه، “زیاد کار کند” و احساس میکرد که بهترین بازیاش “هنوز در اوست” و همین احساس او را به جلو میکشاند.
در درام مستقل “کایرا کجاست؟” (Where Is Kyra?) (۲۰۱۷)، فایفر در نقش زنی حساس و شکننده ظاهر شد که مادرش را از دست میدهد و “با بحرانی روبرو میشود که باید راهی برای بقا پیدا کند، در حالی که مبارزاتش را از معشوق جدیدش پنهان میکند”. این فیلم با استقبال گسترده منتقدان روبرو شد و نقش او به عنوان کایرا “عملکرد زندگی او” و “عملکرد دوران حرفهای او” نامیده شد.
فایفر نقش روث میداف را برای درام “جادوگر دروغها” (The Wizard of Lies) (۲۰۱۷) از شبکه HBO، بر اساس کتابی به همین نام، به دست آورد. این فیلم او را با رابرت دنیرو، که نقش همسرش، برنارد میداف، سرمایهدار بدنام را بازی میکرد، دوباره گرد هم آورد. “جادوگر دروغها” نقدهای مطلوبی را از منتقدان دریافت کرد و ۱.۵ میلیون بیننده داشت که بزرگترین آمار بینندگان یک فیلم در HBO در چهار سال اخیر بود. او برای این نقش نامزد جایزه امی پرایمتایم برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن در یک فیلم تلویزیونی و همچنین نامزد جایزه گلدن گلوب شد.
در فیلم ترسناک روانشناختی “مادر!” (Mother!) (۲۰۱۷) به کارگردانی دارن آرونوفسکی، فایفر نقش یکی از مهمانان مرموزی را بازی کرد که زندگی آرام یک زوج (با بازی جنیفر لارنس و خاویر باردم) را مختل میکنند. اگرچه “مادر!” منتقدان و مخاطبان را دو قطبی کرد، اما منتقدان به اتفاق آرا بازی فایفر را ستایش کردند و برخی آن را شایسته نامزدی اسکار دانستند.
فایفر در فیلم “قتل در قطار سریعالسیر شرق” (Murder on the Orient Express) (۲۰۱۷) ساخته کنت برانا، چهارمین اقتباس سینمایی از رمان سال ۱۹۳۴ آگاتا کریستی، نقش یک سلبریتی بیوه را بازی کرد. این فیلم ۳۵۱.۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و نقدهای خوبی از منتقدان دریافت کرد.
فایفر برای اولین بار در دنیای سینمایی مارول، در نقش جانت ون داین، زنبورک اصلی، در دنباله “مرد مورچهای و زنبورک” (Ant-Man and the Wasp) (۲۰۱۸) ظاهر شد. در سال ۲۰۱۹، فایفر به طور مختصر این نقش را در “انتقامجویان: پایان بازی” (Avengers: Endgame) دوباره ایفا کرد و در کنار آنجلینا جولی و ال فانینگ در دنباله فانتزی تاریک “مالفیسنت: معشوقه شیطان” (Maleficent: Mistress of Evil)، در نقش ملکه شرور اینگرید بازی کرد.

دهه ۲۰۲۰
فایفر در کمدی سیاه “خروج فرانسوی” (French Exit) (۲۰۲۰)، بر اساس رمانی تحسینشده به همین نام اثر پاتریک دویت، نقش اصلی را بر عهده داشت. در این فیلم، فایفر نقش یک بیوه را بازی کرد که با پسرش (لوکاس هجز) و گربهاش، که همسر تناسخیافتهاش (تریسی لتس) است، به پاریس، فرانسه نقل مکان میکند. این فیلم در جشنواره فیلم نیویورک با استقبال مثبتی روبرو شد. پیتر دبروگ از “ورایتی” اظهار داشت که او عملکردی را ارائه داده است “که به خاطر آن به یادگار خواهد ماند.” فایفر برای بازی خود نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن – فیلم کمدی یا موزیکال شد.
فایفر نقش بتی فورد، بانوی اول سابق را در سریال درام گلچین “بانوی اول” (The First Lady) ایفا کرد که در آوریل ۲۰۲۲ از شبکه شوتایم پخش شد. سال بعد، او نقش جانت ون داین را در “مرد مورچهای و زنبورک: کوانتومانیا” (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) دوباره ایفا کرد. مانولا دارگیس او را ستاره اصلی فیلم اعلام کرد.
فایفر قرار است در کنار آنت بنینگ در تریلر روانشناختی “چرخش ذهن” (Turn of Mind) به کارگردانی گیدئون راف بازی کند. در سال ۲۰۲۲، او برای فیلم “چهار ساعت وحشی” (Wild Four O’Clocks) به نویسندگی و کارگردانی پیتر کریگ انتخاب شد.
در ۱۸ مارس ۲۰۲۴، اعلام شد که فایفر در کمدی تعطیلاتی آمازون امجیام به نام “اوه. چه. سرگرمی.” (Oh. What. Fun.) (۲۰۲۵) بازی خواهد کرد. در ۸ اوت ۲۰۲۴، اعلام شد که او علاوه بر بازیگری، تهیهکنندگی اجرایی سریال اسپینآف “یلواستون” (Yellowstone) به نام “مدیسون” (The Madison) را نیز بر عهده خواهد داشت. در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، اعلام شد که فایفر در کنار نیکول کیدمن و ال فانینگ در سریال تلویزیونی “مارگو مشکل پول دارد” (Margo’s Got Money Troubles) از شبکه اپل تیوی پلاس بازی خواهد کرد.
میشل فایفر: سبک بازیگری و جایگاه او در هالیوود
میشل فایفر، بازیگر سرشناس آمریکایی، یکی از چهرههای برجسته سینما در دهههای اخیر بوده است. او که اغلب به خاطر زیبایی و استعداد بازیگریاش مورد تحسین قرار گرفته، سبک خاصی در انتخاب نقش و رویکردش به حرفه بازیگری دارد که او را از همنسلانش متمایز میکند.
سبک بازیگری و بازخوردها
فایفر خودش میگوید که گاهی اوقات به دلیل نداشتن تحصیلات آکادمیک در رشته بازیگری، احساس میکند که یک بازیگر واقعی نیست. او معتقد است که کارگردان میلتون کاتسلاس به او یاد داده که تفاوت بین رفتار یک بازیگر و شخصیتش در یک صحنه چیست. منتقد آنجلیکا جید باستین معتقد است که استعداد فایفر، هرگونه بحثی را که بازیگران بدون آموزش آکادمیک را کمتر از همتایان آموزشدیدهشان میداند، رد میکند.
بسیاری از منتقدان سینما او را “یک بازیگر شخصیت در کالبد یک ستاره اغواگر سینما” توصیف کردهاند. باستین او را “یک بازیگر شخصیت که با اکراه در ردیف بمبهای بلوند هالیوود قرار گرفته” مینامد. جیمز کاپلان، روزنامهنگار، گزارش میدهد که برخی از منتقدان احساس میکنند فایفر با انتخاب نقشهای شخصیتی به جای بهرهبرداری از زیباییاش، خود را دستکم گرفته است.
در سال ۱۹۹۳، تای بر، منتقد فیلم، استدلال کرد که “بازیهای بینمایش او مؤثر هستند زیرا جلب توجه نمیکنند”، اگرچه جذابیت او مانع از آن میشود که او جدی “یکی از بهترین بازیگران زن امروز سینما” محسوب شود. فایفر ادعا میکند که به ندرت نقشهای پر زرق و برق را میپذیرد زیرا تعداد کمی از آنها را جذاب میبیند. اگرچه او بازی در درام را به کمدی ترجیح میدهد، اما ژانر مورد علاقه خاصی برای بازی ندارد.
در طول دهه ۱۹۸۰، فایفر معمولاً نقش زنان باهوش، شوخطبع و مستقل را بازی میکرد و در دهه ۱۹۹۰ طیف وسیعتری از نقشها را دنبال کرد. در اوایل کارش، او عمدتاً نقش زنان طبقه کارگر قابل ارتباط را بازی میکرد، به جز شخصیتهای گاه به گاه طبقه بالا. او اعتراف کرده است که از بازی در نقش زنان ناقص، شرور و “کمی سطح پایین” لذت میبرد. در سال ۲۰۲۱، لین هرشبرگ، روزنامهنگار، گفت که فایفر در نقشهای دارای کشمکش عاطفی عالی عمل میکند، در حالی که آدام پلات از نیو وومن و بیلگه ابیری، روزنامهنگار، توافق داشتند که او اغلب نقش زنان بیتفاوت از نظر عاطفی را بازی میکند.

مانوئل بتانکورت، همکار Backstage، شباهتهایی بین شخصیتهای فایفر و عزم خود او برای برهم زدن انتظارات مشاهده کرد، و خود بازیگر تأیید کرد که او به دنبال پروژههای جدید برای یافتن نقاط مشترک است. با این حال، آدام راته، سردبیر ارشد Town & Country، فایفر را با اکثر شخصیتهایش متفاوت میداند. فایفر که به شدت در انتخاب پروژههای احتمالی خود دقیق است، طبق گفته کیت اربلند، همکار IndieWire، نقشهای غیرمعمول را با دقت انتخاب میکند تا از کلیشهسازی شدن جلوگیری کند. همکاران فایفر او را بسیار متعهد، شایسته و آماده توصیف کردهاند، اگرچه او از تماشای بازیهای خودش خودداری میکند.
فایفر به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران نسل خود شناخته شده است. با این حال، او همچنین به عنوان یکی از دستکم گرفتهشدهترین بازیگران هالیوود توصیف شده است، و هالیوود ریپورتر میگوید که او “به ندرت در میان بهترینهای نسل خود قرار میگیرد.” در سال ۲۰۰۹، برایان دی. جانسون، روزنامهنگار، استدلال کرد که فایفر هنوز دامنه واقعی توانایی خود را نشان نداده است و معتقد بود که اگر فرصتهای بازیگری مشابهی به او داده شود، میتواند به اندازه مریل استریپ مورد احترام باشد، در حالی که میک لاسال، منتقد فیلم، اظهار داشت که فروتنی فایفر گاهی باعث میشود عموم مردم او را به عنوان یکی از بهترین بازیگران صنعت نادیده بگیرند.
پائولین کیل، منتقد فیلم، فایفر را یکی از بازیگران مورد علاقه خود نامید و گفت که همیشه سعی میکرده کار او را ببیند. فایفر به ویژه به دلیل تطبیقپذیری خود مشهور است، و فیلمشناسی او شامل دورههای تاریخی، عاشقانه، فانتزی، موزیکال، کمدی و درام است. تا سال ۲۰۱۶، چارلز تیلور از Salon اعلام کرد که هیچ بازیگری در دهه قبل با تطبیقپذیری فایفر رقابت نکرده است. اربلند در خلاصهای از حرفه فایفر به عنوان هنرمندی متنوع، معتقد است که او به ندرت انتخابهای بازیگری خود را تکرار کرده است، و خود بازیگر تأیید کرده است که همیشه آرزو داشته وسیعترین طیف ممکن از شخصیتها را بازی کند، حتی زمانی که گزینههایش محدود بود.
فایفر یکی از پردرآمدترین بازیگران زن دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بود و معمولاً در دهه آخر، ۹ تا ۱۰ میلیون دلار برای هر فیلم درآمد داشت. به جز فیلم جادوگران ایستویک، تعداد کمی از فیلمهای او در دهه ۱۹۸۰ موفقیت چشمگیری در گیشه داشتند. در سال ۱۹۹۵، برنارد وایانراب، روزنامهنگار نیویورک تایمز، گفت که فایفر به گروهی از بازیگران زن مورد احترام تعلق دارد که “جذبکننده بزرگ گیشه محسوب نمیشوند.”
با این حال، چندین منتقد گزارش دادند که عملکرد او به طور مداوم مورد تحسین قرار گرفته است، با وجود برخی فیلمهای متوسط و بازگشتهای مالی نه چندان زیاد. با این حال، فایفر ششمین ستاره پرفروش گیشه داخلی در سال ۱۹۹۰ بود، و به گزارش UPI، یکی از معدود بازیگرانی بود که حقوقشان با جذابیت گیشه آنها در سال ۱۹۹۶ مطابقت داشت. در سال ۱۹۹۶، اینترتینمنت ویکلی او را شصت و هفتمین ستاره بزرگ سینما در تمام دورانها رتبهبندی کرد. تا سال ۱۹۹۹، ورایتی فایفر را “ستاره زن سینما که بیشترین احتمال را برای بهبود جذابیت گیشه یک فیلم دارد” نامید. در سال ۲۰۰۴، پیپل او را در میان ۱۰۰ ستاره بزرگ سینمای زمان ما قرار داد و او را بیستمین در رده “نمادها” نامید.
فایفر در سال ۲۰۰۷ با دریافت ستارهای در پیادهرو شهرت هالیوود تقدیر شد. او در ۲۵ آوریل ۲۰۲۵ در تئاتر چینی تیسیال (Grauman’s Chinese Theatre) با مراسم جایگذاری دست و پای خود در سیمان، مورد تقدیر قرار گرفت.
تصویر عمومی
فایفر به عنوان یکی از زیباترین و بااستعدادترین بازیگران زن جهان توصیف شده است. پس از اینکه در نقشهای اولیه به دلیل ظاهرش کلیشهای شد، او در ابتدا برای متقاعد کردن کارگردانان به جدی گرفتن او به عنوان یک بازیگر مشکل داشت و بنابراین به دنبال فرصتهای چالشبرانگیزتر بود. کندیس راسل از سان-سنتینل و راشل سیمه از نیویورکر مشاهده کردند که در اوایل کارش، منتقدان به طور منظم کار فایفر را با تمرکز بر ظاهر او به جای بازیگریاش، کماهمیت جلوه میدادند.
فایفر یکی از نمادهای اصلی جذابیت در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ محسوب میشد و چندین نشریه او را یکی از “دختران محبوب” آن دوران نامیدند. در سال ۱۹۱۹۰، فایفر بر روی اولین جلد شماره سالانه “۵۰ نفر از زیباترین مردم جهان” مجله پیپل ظاهر شد. او در طول این دهه (از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ و در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹) شش بار رکورددار حضور در شماره “زیباترین” بوده است. در سال ۲۰۰۴، این مجله او را یکی از زیباترین زنان تمام دوران نامید. در سال ۲۰۱۱، مجله لس آنجلس تایمز او را در میان “۵۰ زن زیبای سینما” قرار داد. در سال ۲۰۲۰، وگ پاریس فایفر را به عنوان یکی از ۲۱ بازیگر زن آمریکایی زیبای تمام دوران معرفی کرد.
منز هلث فایفر را به ترتیب در رتبههای ۴۵ و ۶۷ در لیست زیباترین زنان و نمادهای جذابیت خود در تمام دوران قرار داد. فایفر به دلیل خودانتقادی معروف درباره ظاهر خود مشهور است و گاهی اوقات ویژگیهای شاخص خود را مسخره میکند. حداقل دو فیلم او، گرد ستاره (۲۰۰۷) و شری (۲۰۰۹)، به زنانی زیبا و وسواسگونه به جوانی میپردازند که برای پذیرش پیری تلاش میکنند، مضامینی که فایفر شخصاً با آنها همذاتپنداری میکرد.
به گفته چندین جراح پلاستیک، او برخی از پرطرفدارترین ویژگیهای سلبریتیها را در میان مراجعین خود دارد. در سال ۲۰۰۱، جراح پلاستیک استفن آر. مارکوارت، فایفر را زیباترین چهره در هالیوود اعلام کرد. مارکوارت ادعا میکند که چهره فایفر که “نسبت طلایی” نامیده میشود، از یک فرمول ریاضی پیروی میکند که در آن دهان ایدهآل یک فرد ۱.۶۱۸ برابر پهنای بینیاش است. چندین رسانه به توانایی ظاهری فایفر در پیر شدن آهسته اشاره کردهاند.
متیو جاکوبز از HuffPost کانادا، فایفر را “ستاره سینمای هالیوود که احساس ستاره سینما بودن ندارد” معرفی کرد، که به اعتقاد او به فایفر امکان میدهد شخصیتهای واقعی را بازی کند بدون اینکه شهرتش استعداد او را به خطر بیندازد. او مانند شخصیتهایی که بازی میکند، به شدت اهل حفظ حریم خصوصی است.
لوک گودسل، در تحلیل شخصیت عمومی فایفر برای سینمای رپرتواری متروگراف، گفت که تعداد کمی از ستارگان دهه ۱۹۹۰ به اندازه فایفر مبهم بودند و نوشت: “اگرچه او یک نماد جذابیت بود، هرگز یک زن فم فاتال مانند شارون استون نبود؛ میتوانست عجیب و غریب و عاشقانه بازی کند، اما مانند جولیا رابرتس یا مگ رایان، یک محبوب آمریکایی نبود؛ استعدادی جدی بود، اما به ندرت در کنار مریل استریپ یا جودی فاستر قرار میگرفت.” فایفر به دلیل عدم تمایل به مصاحبههای مطبوعاتی معروف است. او خودش را “بدترین مصاحبهشونده تاریخ” توصیف میکند و معتقد است که تبلیغ یک پروژه فیلم بر عهده بازیگر نیست.
مایکل سراگو، منتقد فیلم، مشاهده کرد که این بازیگر گاهی اوقات در طول مصاحبهها “آشفته یا گریزپا” به نظر میرسد. تیموتی ایگان، روزنامهنگار، زمانی توصیف فایفر را به پوشش زمینشناسی تشبیه کرد که او تا سال ۱۹۹۵ از آن فراتر رفت. ویکرام مورتی از The Nation معتقد است که بیزاری فایفر از تبلیغات “به او حالتی از وقار بخشیده است، گویی او کسی است که نورافکن را هدایت میکند نه اینکه به دنبال آن باشد.”
مفسران رسانهای اشاره کردند که فایفر به طور غیرمنتظرهای در سال ۲۰۱۴ به “الهامبخش موسیقی پاپ” تبدیل شد؛ نام او در دو آهنگ محبوب سال ذکر شده است: “آپتاون فانک” از مارک رونسون با حضور برونو مارس و “ریپتاید” از ونس جوی. جوی به ویژه از تحول فایفر از سلینا کایل به کتومن در فیلم بازگشت بتمن الهام گرفته بود، در حالی که رونسون فیلم فابولوس بیکر بویز را به عنوان فیلم مورد علاقه خود از فایفر ذکر کرد.
در سال ۲۰۲۱، خواننده و ترانهسرای اتل کین اولین تکآهنگ خود را با نام “میشل فایفر” منتشر کرد که این هنرمند به دلیل اینکه “همیشه فکر میکرد یک بمب تمامعیار عالی است” این نام را برای آهنگ انتخاب کرد. کریکتبازان استرالیایی هنگام گرفتن پنج ویکت در یک اینینگ (five for) از عبارت “گرفتن میشل” (getting a Michelle) استفاده میکنند، که به دلیل شباهت آوایی “five for” و “Pfeiffer” به “میشل” شهرت یافته است. جرارد جانستون، کارگردان فیلم مگان ۲.۰ (۲۰۲۵)، فاش کرد که فایفر الهامبخش اصلی ربات پادشکننده فیلم، آملیا (AMELIA) بوده است.
از فعالیتهای بشردوستانه تا زندگی شخصی و افتخارات هنری
میشل نه تنها به خاطر نقشآفرینیهای درخشانش در سینما شناخته شده است، بلکه فعالیتهای او در زمینه کارآفرینی، حمایت از محیط زیست و زندگی شخصی پر فراز و نشیبش نیز همواره مورد توجه بوده است.
سایر فعالیتها
محصولات و حمایتها:
میشل فایفر در سال ۲۰۰۵ به عنوان چهره کمپین بهاری جورجیو آرمانی انتخاب شد و آرمانی نیز اغلب لباسهای او را برای حضور در انظار عمومی طراحی میکرد. در سال ۲۰۱۹، او مجموعه عطرهای فاخر خود با نام هنری رز (Henry Rose) را روانه بازار کرد. این خط تولید عطر، اولین خط تولید عطرهای فاخر است که هم گواهینامه Cradle to Cradle Certified و هم تأییدیه EWG Verified را دریافت کرده است. همچنین، در سال ۲۰۲۵، فایفر چهره اصلی مجموعه تابستانی ۲۰۲۵ خانه مد ایو سن لورن شد.
فعالیتهای بشردوستانه:
فایفر که به مدت ده سال سیگاری بود (و در سال ۱۹۹۲ آن را ترک کرد) و خواهرزادهاش نیز ده سال از بیماری لوسمی رنج میبرد، تصمیم گرفت از انجمن سرطان آمریکا حمایت کند. او همچنین حامی جامعه انسانی (Humane Society) است. در سال ۲۰۱۶، او در مراسم LA Gala Healthy Child Healthy World که برای سازمانهای فعال در زمینه سلامت محیطی کودکان برگزار میشود، شرکت کرد. در دسامبر همان سال، فایفر که در آن زمان گیاهخوار بود، به هیئت مدیره گروه کاری زیستمحیطی (Environmental Working Group)، یک گروه مدافع مستقر در واشنگتن دیسی، پیوست.
زندگی شخصی
پس از ورود به هالیوود در سن ۲۰ سالگی، فایفر تحت تأثیر زوجی به ظاهر دوستانه قرار گرفت که یک فرقه متافیزیک و گیاهخواری را اداره میکردند. آنها به او کمک کردند تا سیگار، نوشیدنی و مواد مخدر را ترک کند. با گذشت زمان، آنها کنترل کامل زندگی او را به دست گرفتند و بخش زیادی از پول او به این گروه سرازیر شد. فایفر در این باره گفته است: “من شستشوی مغزی شده بودم، مقدار زیادی پول به آنها دادم.”
در کلاس بازیگری میلتون کاتسلاس در لس آنجلس، او با بازیگر نوظهور دیگری به نام پیتر هورتون آشنا شد و با او قرار گذاشتند. آنها در سال ۱۹۸۱ در سانتا مونیکا ازدواج کردند؛ در ماه عسلشان بود که فایفر متوجه شد نقش اصلی فیلم گریس ۲ (Grease 2) را به دست آورده است. هورتون در یک برنامه تلویزیونی ABC در سال ۱۹۸۵ به نام “یکی بیش از حد” (One Too Many) فایفر را کارگردانی کرد، جایی که او نقش دوستدختر دبیرستانی یک دانشجوی الکلی (وال کیلمر) را بازی میکرد. در سال ۱۹۸۷، این زوج واقعی در بخش “بیمارستان” از مجموعه کمدی “زنان آمازونی روی ماه” (Amazon Women on the Moon) جان لندیس، نقش یک زوج را ایفا کردند.
در سال ۱۹۸۸، فایفر با جان مالکوویچ، همبازیاش در فیلم “روابط خطرناک” (Dangerous Liaisons)، که در آن زمان با گلن هدلی ازدواج کرده بود، رابطه نامشروع داشت.
فایفر و هورتون در سال ۱۹۸۸ تصمیم به جدایی گرفتند و دو سال بعد طلاق گرفتند. هورتون بعدها دلیل این جدایی را فداکاری آنها به کارشان به جای ازدواجشان دانست. فایفر سپس یک رابطه سهساله با بازیگر/تهیهکننده فیشر استیونز داشت. فایفر و استیونز زمانی با هم آشنا شدند که فایفر در تولید “شب دوازدهم” (Twelfth Night) از جشنواره شکسپیر نیویورک، نقش اولیویا را بازی میکرد و استیونز نیز نقش سر اندرو اگیوچیک را بر عهده داشت.
در سال ۱۹۹۳، فایفر با فیلمنامهنویس و تهیهکننده تلویزیونی، دیوید ای. کلی، ازدواج کرد. او یک حضور کوتاه بدون ذکر نام در یک قسمت از مجموعه تلویزیونی کلی به نام “نردههای حیاط” (Picket Fences) داشت و همچنین نقش اصلی را در فیلم “به جیلین در سی و هفتمین سالگرد تولدش” (To Gillian on Her 37th Birthday) که کلی فیلمنامهاش را نوشت، ایفا کرد.

او قبل از آشنایی با کلی، مراحل فرزندخواندگی خصوصی را آغاز کرده بود و در مارس ۱۹۹۳، یک دختر نوزاد به نام کلودیا رز را به فرزندخواندگی پذیرفت که در روز عروسی فایفر و کلی غسل تعمید داده شد. در سال ۱۹۹۴، فایفر صاحب پسری به نام جان هنری کلی دوم شد که نام او از پدربزرگش و پدرشوهر فایفر، مربی تالار مشاهیر هاکی ایالات متحده، جان هنری “جک” کلی گرفته شده است.
فایفر برای چند سال رژیم غذایی گیاهی را تجربه کرد، اما بعدها گوشت را به رژیم خود اضافه کرد و از رژیم غذایی “پالئویش” حمایت کرد.
افتخارات بازیگری
طبق وبسایت جمعآوری نقد Rotten Tomatoes، فیلمهای تحسینشده فایفر شامل “پسرهای نانوا فوقالعاده” (The Fabulous Baker Boys) (۱۹۸۹)، “انتقامجویان: پایان بازی” (Avengers: Endgame) (۲۰۱۹)، “روابط خطرناک” (Dangerous Liaisons) (۱۹۸۸)، “اسپری مو” (Hairspray) (۲۰۰۷)، “ازدواج با اوباش” (Married to the Mob) (۱۹۸۸)، “انت-من و واسپ” (Ant-Man and the Wasp) (۲۰۱۸)، “عصر معصومیت” (The Age of Innocence) (۱۹۹۳)، “بازگشت بتمن” (Batman Returns) (۱۹۹۲)، “صورتزخمی” (Scarface) (۱۹۸۳)، “کیرا کجاست؟” (Where Is Kyra?) (۲۰۱۷)، “شاهزاده مصر” (The Prince of Egypt) (۱۹۹۸) و “گرد ستاره” (Stardust) (۲۰۰۷) میشوند.
فایفر سه بار نامزد جایزه اسکار شده است: بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای “روابط خطرناک” (۱۹۸۸) و بهترین بازیگر زن برای “پسرهای نانوا فوقالعاده” (۱۹۸۹) و “میدان عشق” (Love Field) (۱۹۹۲). او برای فیلم “پسرهای نانوا فوقالعاده”، برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم درام شد و هفت بار دیگر برای بازی در فیلمهای “ازدواج با اوباش” (۱۹۸۸)، “خانه روسی” (The Russia House) (۱۹۹۰)، “فرانکی و جانی” (Frankie and Johnny) (۱۹۹۱)، “میدان عشق”، “عصر معصومیت” (۱۹۹۳)، “جادوگر دروغها” (The Wizard of Lies) (۲۰۱۷) و “خروج فرانسوی” (French Exit) (۲۰۲۰) نامزد این جایزه شده است. برای “روابط خطرناک”، او برنده جایزه بفتا برای بهترین بازیگر زن نقش مکمل شد. او همچنین نامزد جایزه امی پرایمتایم برای “جادوگر دروغها” شد.
اینستاگرام میشل فایفر
برای مشاهده صفحه اینستاگرام میشل فایفر بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.instagram.com/michellepfeifferofficial
