چهارچوب یا چارچوب ؟

شاید شما هم در مورد نوشتن چهارچوب یا چارچوب دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( چهارچوب یا چارچوب ؟ )

برخلاف نظر برخی از افراد این کلمه یک کلمه بیگانه و جدید نیست ، « چهارچوب » در اشعار ناصرخسرو وجود دارد و این نشان می‌دهد که این کلمه از قرن ها پیش کاربرد داشته است .

پیش از این کاین چهارچوب جسم چون مهرم بسوخت
سقف نه گردون ز آه عاشقان پردود بود

ناصرخسرو

املای صحیح آن « چهارچوب » است ، این کلمه در زبان محاوره به صورت شکسته « چارچوب » بیان می‌شود ولی در نوشتار باید همان « چهارچوب » نوشته شود .

معنی چهارچوب

چهارچوب لغتنامه دهخدا :

 چهارچوب . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )قطعاتی از چوب که بیش از 3 و کمتر از پنج باشد. چهار قطعه ٔ چوب که معمولاً تراشیده شده و به زوایای قائمه بهم متصل شده باشد و چهار جانب چیزی را فراگیرد.

چارچوب لغتنامه دهخدا :

چارچوب . (اِ مرکب ) هر چهارچوب دروازه یعنی هر دو چوب بالائین و فرودین و هر دو چوب بازوی در. (آنندراج ). چارچوب در. چارچوبه . حاشیه ٔ چوبین در که دو مصراع یا لت [ ت ِ ] در یک لته در آن جای گیرد. دریواس . (برهان ). || چهار قطعه چوبی که در حاشیه ٔ چیزی قرار دهند. (ناظم الاطباء).
– چارچوب عکس ؛ قاب عکس .
مجازاً به معنی چارستون بدن آمده است :

پیش از این کاین چهارچوب جسم چون مهرم بسوخت
سقف نه گردون ز آه عاشقان پردود بود.

ناصرخسرو؟ (از آنندراج ).

مترادف چهارچوب

• چهارچوبه
• چارچوبه
• قالب، کادر
• اسکلت
• بدنه
• قاب
• حیطه
• قلمرو

چارچوب به انگلیسی

• carcass
• case
• frame
• skeleton
• stock

ترکیبات چهارچوب

• چهارچوب در : قطعات چوب چهارگانه ٔ اطراف در که دو به دو موازی و مساوی است و شکل مستطیلی سازد و دو لنگه در (در درهای دولتی ) و در یک لتی داخل آن حرکت کند و باز و بسته شود. حاشیه ٔ چوبین در. دریواس . رجوع به چارچوب شود.
• در چهارچوب چیزی گفتگو کردن : در محدوده ٔ آن سخن گفتن و گفتگو کردن درباره ٔ چیزی آن سان که از حدود آن تجاوز نکند، مانند در چهارچوب قانون صحبت میکنیم ، در چهارچوب قانون بایستی قضاوت کرد. در چهارچوب علم گفتگو باید کرد.
• در چهارچوب قرار دادن و در چهارچوب افکندن : مجازاً به معنی محدود کردن و برای چیزی حد و حدودی قرار دادن است .

نعنا یا نعناع کدام درست است ؟

سبقه یا صبغه ؟

راجع یا راجب ؟

فراق یا فراغ ؟