حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه مثابه را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مثابه یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی مثابه
واژه مثابه به معنی مانند، مثابت، همانند، اندازه، حد، منزلت، مقام، جایگاه، مکان، شکل، قسم، گونه و نوع میباشد . اغلب در متون رسمی و اداری کاربرد دارد و در گفتگو های عامیانه کاربرد ندارد .
به مثابه : به مانند، در حکم.
مثابه در لغتنامه دهخدا
مثابه [ م َب َ ] (ع اِ) این لفظ برای تشبیه آید بمعنی مانند و این لفظ در حقیقت اسم ظرف است مشتق از ثوب و ثوبان که به معنی بازگشت باشد مثل منزله از نزول است پس تجرید کرده به معنی مطلق جای باشد (غیاث ) (آنندراج ).
– بمثابت ِ : بمانندِ، همانندِ، بمنزله، در حکم (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا بحدی که رکنی بزرگ گشت در دولت سلجوقیان به مثابت سبکتگین در آخر عهد ملوک سامانی (جهانگشای جوینی )، خاندان عباسی را چه باک چون پادشاهان روی زمین به مثابت و منزلت لشکرند (جامع التواریخ رشیدی ).
|| حد و مرتبه (غیاث ) (آنندراج ) مقام، منزلت، درجه : لیکن شوی به منزلت پدر و محل برادر و مثابت فرزند است (کلیله چ مینوی ص 219)، استعداد او مناصب ملک را معین و استقلال او مثابت شاهی را مبین (سندبادنامه ص 245). و اسباب تحصیل سعادت در وی فراهم آورد و به مثابت و منقبت رسانید (سندبادنامه ص 316) کسانی که به این مثابت باشند، مقلدان خوانند (اوصاف الاشراف ).
– بمثابتی ؛ به قدری، بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود (گلستان ).
مثابه یعنی چه ?
ادامه مثابه در لغتنامه دهخدا
مثابة [ م َ ب َ ] (ع اِ) جای بازگشتن (ترجمان القرآن )، جای بازگشتن مردم بعد از آنکه رفته باشند (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
جای گردآمدن مردم پس از پراکنده شدن (از اقرب الموارد).
|| منزل (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
میانه ٔ چاه که آب در آن گردآید (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): مثابةالبئر، محل گرد آمدن آب در چاه (از اقرب الموارد).
|| سنگهای گرداگرد چاه یا نورد چاه (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
جای آب گرفتن از چاه || پای دام صیاد (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
|| عدد بسیار و گویند عند فلان مثابة من الناس (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاروانسرا و مهمانخانه و جز آن || درجه و رتبه، طریقه و رسم.
|| مشابهت (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ثابه [ م َ ب َ / م َ ب ِ ] (ع اِ) حد و مرتبه (آنندراج ) اندازه، مقدار، حد، درجه، منزلت (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
شد انطفای حرارت بدان مثابه که موم
رود در آتش و نقصان نیابد از تب و تاب(وحشی)
|| جایگاه، قرارگاه : به افشین که مقر عز و مثابه ٔ مجد او بود رسید (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341).
|| مانند (آنندراج ) سان، گونه :
به یک وتیره نجنبد همی عنان قضا
به یک مثابه نگردد همی رکاب قدر(قاآنی)
بمثابه ٔ: چون، همانند، بمنزله (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و تو این کتاب را بمثابه ٔ قرآن کرده ای (سفرنامه ٔ ناصرخسرو).
او کیست که با روان تاریک
باشد بمثابه ٔ هویدیک
معنی مثابه در لغتنامه معین
مثابه(مَ بِ یا بَ) [ ع . مثابة ] (اِ.) ۱ – جایگاه ، منزلت . ۲ – رتبه ، درجه .
معنی مثابه در فرهنگ عمید
مثابه
- اندازه.
- درجه، منزلت، پایه، جایگاه.
- جای گرد آمدن، محل اجتماع مردم.
به مثابه در زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
مَثَابَة | مَثَابَة : [ثوب]: مرادف (المَثَاب) است؛ «بِمَثَابَةِ كَذا»: همانند آن. |
ثَوْب | ثَوْب : [ثوب]: مص – ج ثِيَاب و أَثْواب و أَثُوب: پيراهن يا جامه و لباس. |
مَثُوبَة | مَثُوبَة : [ثوب]: ثواب، پاداش نيكو. |
اسْتَثَابَ | اسْتَثَابَ : اسْتِثَابةً [ثوب] المالَ: مال را باز پس خواست – الرجُلَ: از آن مرد پاداش خواست. |
أَثَابَ | أَثَابَ : إِثَابةً [ثوب] الرجلُ: براى آن مرد بهبودى حاصل شد – الرّجلَ: آن مرد را پاداش داد – جزاءَه: مزد او را داد – الحوضَ: حوض را پر از آب كرد. |
به مثابه به انگلیسی
English | فارسی |
tantamount | به مثابه |
tantamount | در حکم (به مثابه) |
position | مثابه |
close , some | قریب به |
dependent | متکی به |
کلمه : | مثابه |
اشتباه تایپی : | lehfi |
آوا : | masAbeh /bemasAbehe/ |
نقش : | اسم |
مطالب مرتبط
مثابه یعنی چه ?
با سلام بسیار عالی موید و موفق باشید