شاید شما هم در مورد نوشتن خورش یا خورشت دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( خورش یا خورشت ? )
برخی از کلمات در زبان عامیانه با اضافه شدن « ت » به آخرشان تلفظ واضح تری پیدا کرده اند . خورش نیز اینگونه به خورشت تبدیل شده است .
برخی از کلمات که اینگونه در آخرشان « ت » اضافه شده است :
- بالش : بالشت
- خرف : خرفت
- نش : نشت
واژه خورشت در لغتنامه دهخدا فهرست شده است اما پس از مختصر توضیحی به واژه خورش ارجاع داده شده است . این مورد نشان میدهد که خورشت جای خود را در ادبیات رسمی ما باز کرده است اما به هر دلیل برای نوشتار هنوز « خورش » ترجیح دارد .
خورش
خورش به دسته ای از غذا ها گفته میشود که مقداری آبدار هستند و معمولا با برنج یا نان خورده میشوند . آب پز کردن مخلوطی از مواد گیاهی با تکه هایی از گوشت حیوانات اصلی ترین شاخصه یک خورش میباشد .
در برخی از منابع در مورد خورش اینگونه توضیح داده شده است که نان غذای اصلی مردم ایران بوده است و برای بالا بردن ماندگاری آن مردم مجبور بودند ، نان راخشک کنند . در هنگام خوردن نان مردم با آب های طمع دار نان خود را قدری نرم میکردند و اینگونه خورش ها پیدایش یافتند .
معنی خورشت در لغتنامه دهخدا
خورشت. [ خوَ / رِ ] (اِ) طعامی که برای قاتق پزند. رجوع به کلمه خورش شود.
خورش لغتنامه دهخدا
خورش . [ خوَ / خ ُ رِ ] (اِ) غذا. طعام . (ناظم الاطباء). قوت . خوردنی . (یادداشت بخط مؤلف ) :
چهل روز افزون خورش برگرفت
بیامد دمان تا چه بیند شگفت .فردوسی .
همان نیزتنگی در آن رزمگاه
زبهر خورشها بر او بسته راه .فردوسی .
گمانی چنان برد کو را بخواب
خورش کرد بر پرورش برشتاب .فردوسی .
برآمیختندی خورشها بهم
نبودی بخور اندرون بیش و کم .فردوسی .
معنی خورش در لغتنامه معین
خورش(خُ رِ) [ په . ]
- (اِمص .) خوردن .
- (اِ.) خوردنی ، طعام .
- آنچه با نان یا برنج خورند. خورشت نیز گویند.نان خورش(خُ رِ) (اِمر.) هر چیزی که به عنوان خورش با نان خورده شود.
معنی خورش در فرهنگ فارسی عمید
خورش
- هرنوع خوراک نسبتاً آبداری که معمولاً با پلو خورده می شود، خورشت: خورش قیمه.
- [قدیمی] خوراک، غذا، خوردنی.
- (اسم مصدر) [قدیمی] خوردن.
روستای خورشت
خورشت. [ خ ُ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در جنوب باختری اشنویه. راه ارابه رو به اشنویه دارد.
این دهکده در جلگه قرار دارد و سردسیر است و دارای 176 تن سکنه می باشد. آب آن از قادرچای و محصول آن غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).