حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه سترگ را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( سترگ یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی سترگ
مترادف و معادل واژه سترگ:
- بزرگ
- عظیم
- معظم
- والا
- بااهمیت
- مهم
- بزرگ جثه
- تنومند
- عظیم الجثه
- ستیزه کار
- لجوج
- خودسر
- عصبی
- تندخو
- خشمناک
آوا: | /setorg/ |
متضاد سترگ: | لاغر نزار |
اشتباه تایپی: | sjv’ |
نقش: | صفت |
سترگ به عربی: | ضخم، كبير |
(سُ یا سَ یا س تُ ) [ په ] (ص ) = ۱ – بزرگ، عظیم ۲ – بزرگ جُثه ۳ – ستیزه جو ۴ – خشمگین، لجوج ۵ – مغرور، خود بزرگ بین .
۱- بزرگ، عظیم
۲- بزرگ جثه، قوی هیکل، تنومند، زورمند
۳- [قدیمی، مجاز] خشمناک
۴- [قدیمی، مجاز] ستیزه کار
۵- [قدیمی، مجاز] گستاخ: پذیرفته ام از خدای بزرگ / که دل بر تو هرگز ندارم سترگ (فردوسی۱: ۸۸ ).
تلفظ سترگ:
معنی اسم سترگ : این اسم با ریشه پهلوی و هندی، یک اسم پسرانه به معنی بزرگ، عظیم و کبیر است.
معنی ستورگ در لغتنامه دهخدا
سترگ [ س ُ / س َ / س ِ ت ُ ] ( ص ) هندی باستان «ستورا» ( ضخیم، عریض )، «ستولا» ( درشت، ضخیم، بزرگ)، پهلوی «ستورگ »، کردی «اوستور» ، استی «ست اور، ست ایر» ( بزرگ ، قوی )، بلوچی «ایستور»، یودغا «اوستور» ( حاشیه برهان قاطع چ معین )، مردم بغایت بزرگ جثه و قوی هیکل و درشت ( برهان ) ( آنندراج )، بزرگ و کلان ( غیاث )، بزرگ جثه، درشت ( شرفنامه ) ( آنندراج ) :
بویژه که باشد ز تخم بزرگ
چو بی جفت باشد نماند سترگ(فردوسی)
بزد بر سر اژدهای سترگ
جهانجوی یل پهلوان بزرگ(فردوسی)
قوی استخوانها و بینی بزرگ
سیه چرده گردی دلیر و سترگ(فردوسی)
یکی خورد بر پادشاه بزرگ
دگر شادی پهلوان سترگ(اسدی)
تو ماهیکی ضعیفی و بحر است
این دهر سترگ و بدخوی و داهی(ناصرخسرو)
دشمن فرد است بلایی بزرگ
غفلت از او هست خطایی سترگ(نظامی)
می ستودندش بتسخر کای بزرگ
در فلان جا بد درختی بس سترگ(مثنوی)
|| مردم لجوج ستیزه کار و تند و خشمناک ( برهان )، ستیزه کار، لجوج و تندخو ( آنندراج )، ستیزه کار و تند و لجوج ( رشیدی )، خشمناک ( شرفنامه )، سرکش و لجوج و تند ( فرهنگ اسدی ) :
ستوده بود نزد خرد و بزرگ
که در رادمردی نباشد سترگ(فردوسی)
پذیرفته ام از خدای بزرگ
که دل بر تو هرگز ندارم سترگ(فردوسی)
بدین خوی سترگ و چشم بر شرم
بدان کردارو گفتار بی آزرم( ویس و رامین )
مر او را پدر هست مردی بزرگ
نباید شدن با چنان کس سترگ(شمسی یوسف و زلیخا )
|| بی آزرم ( برهان ) ( فرهنگ اسدی ) :
مر مرا ای دروغگوی سترگ
تالواسه گرفت از این ترفند(خفاف)
جاف جاف است و شوخگین و سترگ
زنده مگذار دول را زنهار(منجیک)
سترگ یعنی چه ?
معنی سترگ روی ?
لغت نامه دهخدا:
سترگ روی [ س ُ / س َ / س ِت ُ ] ( ص مرکب ) وقیح ( زمخشری )، سخت روی، شوخ روی.
معنی سترگی ?
لغت نامه دهخدا:
سترگی [ س ُ / س َ / س ِ ت ُ ] ( حامص ) وقاحت، بی شرمی ( زمخشری )، لجوجی، تندی، ستیزه کاری :
بی اندازه زیشان گرفتار شد
سترگی و نابخردی خوار شد(فردوسی)
بر او بخت یکباره با مهر و خشم
خرد را سترگی فرو بست چشم(فردوسی)
|| بزرگی، عظمت :
ز مردان بیشتر دارد سترگی
مهین بانوش خوانند از بزرگی(نظامی)
سترگ به انگلیسی
- big
- bulky
- burly
- huge
- immense
- imperial
- jumbo
- massive
- mighty
- mountainous
- vast
- prodigious
- large
- gross
- whopper
- whopping
- man-sized
مطالب پیشنهادی
سترگ یعنی چه ?
زبان فارسی به مرور زمان داره داغون میشه
امیدوارم مردم به فکر حفظ زبان فارسی باشن