حتما برای شما هم پیش آمده است واژه الست را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (الست یعنی چه ? ).

معنی الست
معنی الست

معنی الست

مترادف و معادل واژه الست:

  • کفل
  • آلر
  • سرین
  • کپل یا کون
  • ران
  • عالم‌ ذرّ
  • زمانی که ابتدا ندارد
  • ازل
آوا: /~alast/
نقش: اسم
اشتباه تایپی:hgsj
الست به انگلیسی:the day when god made his covenant
معنی الست

معنی الست در لغتنامه معین:

آلست (لَ) ( اِ ) = آلسن: نک آلر.

معنی الست در فرهنگ عمید:

آلست= آلر، سرین، کفل، ران.

معنی الست در لغتنامه دهخدا

آلست [ ل َ ] ( اِ ) سُرین، آلر، آرست:

همچون رطب اندام و چو روغنْش سراپای
همچون شبه زلفین و چو پیلسته ش آلست عسجدی

در بعض فرهنگها بکلمه معنی اِست نیز داده اند.

الست [ اَ ل َ ] ( اِ ) سرین. کون فربه باشد ( فرهنگ اسدی ) کفل و سرین:

همچون رطب اندام و چو روغنش سرین
همچون شبه زلفکان و چون دنبه الست عسجدی

شاید مصراع دوم بیت عسجدی بدین صورت باشد: همچون شبه زلفانش و چون دنبه الست، در ذیل آلست همین لغت نامه مصراع دوم چنین است:
همچون شبه زلفین و چو پیلسته ش آلست.


الست [ اَ ل َ ] ( ع جمله فعلیه استفهامی ) در عربی تاء آن مضموم است ولی فارسی زبانان به سکون آن تلفظ میکنند بمعنی آیا نیستم ؟ یا آیا نباشم ؟ الف در اول آن برای استفهام، و «لست » صیغه متکلم وحده از «لیس » است ، و لفظ «الست» اشاره است به آیه «الست بربکم ؟ قالوا: بلی » ( قرآن 172/7 ).

جزء آیه ای از قرآنست یعنی خداوند تعالی قبل از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند بلی ( از فرهنگ نظام ) روزی که خداوند در عالم ذر خطاب به مردم کرده الست بربکم فرمود، در تفسیر کشف الاسرار ( ج 3 ص 784 ) درباره آیه «و اذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا…» ( قرآن 172/7 )

مطرب آغازید نزد ترک مست
در حجاب نغمه اسرار الست مولوی

بد عمر را نام اینجا بت پرست
لیک مؤمن بود نامش در الست مولوی

نماز شام قیامت بهوش بازآید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست سعدی

الست از ازل همچنانشان بگوش
بفریاد قالوا بلی در خروش سعدی

مگر بویی از عشق مستت کند
طلبکار عهد الستت کند سعدی

خرم دل آنکه همچو حافظ
جامی ز می الست گیرد حافظ

مطلب طاعت و پیمان درست از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روزالست حافظ

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست حافظ

الست در قرآن

اَلَسْت‌، اصطلاحى‌ است‌ برگرفته‌ از قرآن‌ که‌ بنابر نظر شماری‌ از محدثان‌، مفسران‌ و عارفان‌ به‌ پیمانى‌ اشاره‌ دارد که‌ خداوند در نشأة خاصى‌ در عالمى‌ به‌ نام‌ «عالم‌ ذرّ» از همة آدمیان‌ گرفته‌، و مضمون‌ و محتوای‌ آن‌ اقرار به‌ ربوبیت‌ خداوند بوده‌، و ناظر است‌ به‌ توحید فطری‌ و ذاتى‌ انسان‌. تعبیر «اَلَسْت‌» از یکى‌ از آیه‌های‌ سورة اعراف‌ گرفته‌ شده‌ است‌: «وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّک‌َ مِن‌ْ بَنى‌ آدَم‌َ مِن‌ْ ظُهورِهِم‌ْ ذُرّیَّتَهُم‌ْ وَ اَشْهَدَهُم‌ْ عَلى‌ اَنْفُسِهِم‌ْ اَلَسْت‌ُ بِرَبَّکُم‌ْ قالُوا بَلى‌ شَهِدْنا اَن‌ْ تَقُولُوا یَوْم‌َ القیامَةِ اِنّا کُنّا عَن‌ْ هذا غافِلین‌َ اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَک‌َ آباؤنا مِن‌ْ قَبْل‌ُ و کُنّا ذُرّیَّةً مِن‌ْ بَعْدِهم‌ْ اَفَتُهْلِکُنا بِما فَعَل‌َ الْمُبْطِلُون‌َ» (7/172، 173).

این‌ تعبیر مرکب‌ است‌ از حرف‌ استفهام‌ «أ»، فعل‌ ناقص‌ «لَیْس‌َ» و ضمیر متصل‌ مرفوع‌ «ت‌ُ». کاربرد همزه‌ در اینجا برای‌ استفهام‌ حقیقى‌ نیست‌، بلکه‌ برای‌ انکار ابطالى‌ است‌. همزة انکارِ ابطالى‌ در مواردی‌ به‌ کار مى‌رود که‌ مابعد همزه‌، واقع‌ شدنى‌ نیست‌ و مدعى‌ واقع‌ شدنش‌ دروغگوست‌ (ابن‌ هشام‌، 24).

به‌ هر روی‌، اَلَسْت‌ُ مرکب‌ از 3 جزء است‌ که‌ قسمتى‌ از یک‌ جمله‌ را تشکیل‌ مى‌دهد. کاربرد این‌ واژه‌ در ترکیبهایى‌ چون‌ «عالم‌ الست‌»، «روزِ الست‌» یا «بزم‌ الست‌» – که‌ شکل‌ اخیر بیشتر در ادبیات‌ عثمانى‌ به‌ کار رفته‌ (نک: ، IA ذیل‌ بزم‌ الست‌) – موجب‌ شده‌ است‌ که‌ الست‌ به‌ صورت‌ اسم‌ خاص‌ درآید و نامى‌ باشد برای‌ مرحله‌ای‌ از جهان‌ هستى‌ که‌ به‌ آن‌ «عالم‌ ذر» نیز مى‌گویند.

معنی عهد الست

عَهد اَلَسْت یا اَلَسْت، به عهد و پیمانی اشاره دارد که خداوند در عالم ذرّ از همه آدمیان گرفته است. این اصطلاح برگرفته شده از تعبیر قرآنی «اَلَسْتُ بِرَبِّکمْ؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟» است. براساس آیات قرآن، خداوند در یک زمان از فرزندان آدم نسبت به ربوبیت خود اقرار گرفته است.

حکمت پیمان گرفتن خداوند از انسان‌ها را اتمام حجت بر آنان دانسته‌اند تا در روز قیامت برای شرک ورزیدن به خدا، عدم آگاهی خود نسبت به خداوند را عذر و بهانه قرار ندهند.

الست بربکم یعنی چه ?

آیه شریفه {ألستُ بربّکم} را اکثرا دیده ایم اما معنی الست بربکم چیست؟ عالم الست، از آیه کریمه قرآن گرفته شده است که می فرماید: {ألستُ بربّکم قالوا بلی} این عالم، دهلیز و تنگناست. در عالم الست خداوند با زبان وجود صحبت کرد. وجود، زبان دارد و اساسا زبان، از آنِ وجود است. انسان ها در عالم الست به زبان وجود، با تمام هستی خود این صدای {الست بربکم قالوا بلی} را درک کردند. وجود خودشان گوش بود و این صدا را از مکمن غیب شنیدند.

الست بربکم یعنی شما «ربّ» نیستید. شما پرتو من هستید ذات من نیستید. همه انسان ها «قالوا»؛ این عالم، عالم تدریج است. در این زمانی که هستیم همه ازل و ابد وجود ندارد. همیشه در بیش از یک لحظه زندگی نمی کنیم. در عالم الست ازل و ابد جمع است. آنچه در زمان هست نیز در آنجا یکجا جمع است. زبان ما از حرف و صوت و نفس است اما زبان وجود، بسیار صریح و رسا و بلیغ است.

معنی الست بربکم عجز وجودی نسبت به ذات حق تبارک و تعالی است. در آن عالم، اعتراف کردند و سپس تنزل کردند و آمدند به این عالم که پر است از محدودیت ها و تنگناها؛ که باید از این منفذ تنگ عالم عبور کنند. عالم ازل و الست یکی است و اگر «الست» به کار می بریم به لحاظ این است که در قرآن به کار رفته است. به این پرسش ازلی پاسخ دادند و «بلی» گفتند.

حالا امروز بعضی ها خوابشان برده است. این «بلی» با ما و در نهاد ماست. همه اعتراف به ربوبیت حق کردند. و کسی نمی تواند حق را انکار کند. کسانی که انکار می کنند فقط به لفظ می گویند و یا اینکه عناد با چیزی دارند. در ضمیر هرکسی این هست که یک مبدئی دارد. البته ممکن است نتواند مبدا خود را شناسایی کند و در مصداق دچار اشتباه شود. ملحدین، اشتباه مصداقی دارند. اگر از آنها بپرسی که مبدا شما چیست یا می گویند نمی دانیم یا چیز اشتباهی را میگویند.

الست بربکم در لغتنامه دهخدا

الست بربکم [ اَ ل َ ت ُ ب ِ رَب ْ ب ِ ک ُ ] ( ع جمله فعلیه استفهامی ) رجوع به اَلَست شود:

تو چرا الست بربکم نزنی بزن که اگر زنی
همه ذره ذره کائنات پر از صدای بلی کنی طاهره

الست در شعر مولانا

مولوی:

ما مست الستیم به یک جرعه چون منصور     اندیشه و پروای سر دار نداریم

شراب الستی همان باده عشق و معرفت و وجد و مستی حضور در ضیافت معشوق ازل و شهود جمال مطلق است و کلمه الست از آیه زیر در سوره اعراف گرفته شده:

و اذ اخذنا من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی

مضمون آیه: خداوند عالم وحدت جانهای آدمیان را که شرف حضور داشتند در عالم ذر مورد خطاب قرار داد و فرمود آیا من پروردگار شما نیستم همه گفتند بلی ، یادآوری این عهد امت که جان آدمی را از وجد مستی لبریز می کند و ذکر همین عهد اشت که رسالت انبیاء و همه شاعران و هنرمندان حقیقی است و در ادب عرفانی ما مقصود از شراب وصول به همین مقام است چنانکه حافظ فرمود:

خرم دل آنکه همچو حافظ     جامی از می الست گیرد


مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست    که به پيمانه کشی شهره شدم روز الست

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق    چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست

آن بلی روز الست حافظ گوید که حکم بلا را برای ما داشت که گذر از این بلا ،مقام امن و عیش را میآورد:

مقام عيش ميسر نمی‌شود بی‌رنج   بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست


عهد الست من همه با عشق شاه بود    و از شاهراه عمر بدين عهد بگذرم

مولوی می فرماید:

بي پاي طواف آريم بي سر به سجود آييم    چون بي سر و پا كرد او اين پا و سر ما را

بي پاي طواف آريم گرد در آن شاهي   كو مست الست آمد بشكست در ما را


صد هزاران جان فدا شد از پي باده الست    عقل گويد كان مي ام در سر مبادا بي شما

مولوی هم معتقد بود که آن بلی ،بلا بود، و همین بلا خاکستر تو را کیمیا کند

گفت الست و تو بگفتي بلي    شكر بلي چيست كشيدن بلا

سر بلي چيست كه يعني منم     حلقه زن درگه فقر و فنا

هم برو از جا و هم از جا مرو    جا ز كجا حضرت بي جا كجا

پاك شو از خويش و همه خاك شو    تا كه ز خاك تو برويد گيا

ور چو گيا خشك شوي خوش بسوز    تا كه ز سوز تو فروزد ضيا

ور شوي از سوز چو خاكستري     باشد خاكستر تو كيميا

حقیقتا این شعر فوق انسان را مست الست می کند


ادامه الست در اشعار مولانا

الست عشق رسيد و هر آنكه گفت بلي     گواه گفت بلي هست صد هزار بلا


يار ما عشقست و هر كس در جهان ياري گزيد

كز الست اين عشق بي ما و شما مست آمدست


مولوی:آیا به یاد داری دلبر روز الست چه گفت ؟ به یاد آور که گفت من ساخته خویش را در مزایده ندهم .و گفت من مراد همه هستم و تو ای انسان مراد منی یعنی مراد مراد

دلبر روز الست چيز دگر گفت پست    هيچ كسي هست كو آرد آن را به ياد

گفت به تو تاختم بهر خودت ساختم    ساخته خويش را من ندهم در مزاد

گفتم تو كيستي گفت مراد همه    گفتم من كيستم گفت مراد مراد


ما عاشق مستيم به صد تيغ نگرديم

مستان الستيم بجز باده ننوشيم


الست گفتيم از غيب و تو بلي گفتي    چه شد بلي تو چون غيب را عيان كرديم

پنير صدق بگير و به باغ روح بيا     كه ما بلي تو را باغ و بوستان كرديم

سعدی می فرماید :مستی این شراب تا شام قیامت است

نماز شام قیامت باز به هوش آید      کسی که خورده بود می زبامداد الست

ما مست الستیم به یک جرعه چو منصور

این نوشتار اشارتی بو برای انسان های بلی گفته در روز الست، تندی اسرار چنان است که مولوی گوید منصور حلاج را اشارتی به اسرار کرد و مردم به سبب عدم درک ،او را دار زدند:

گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند       جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد

حال مولانا گوید اسرار من چنان تند است که گر گویم منصور مرا دار زند

حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد      وز تندی اسرارم، حلاج زند دارم

http://exsireeshgh.blogfa.com/post/20

مطالب پیشنهادی

الست یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 224

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir